جلسه هفتم از سری پنجاه و پنجم کارگاههای آموزش عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی سلمان فارسی به استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر امید با دستور جلسه وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من به من پنجشنبه 4 بهمن ماه 1403 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
آقای حکیمی در شعبه همسفران آقا فرمودند: خداوند رحمتش شامل حال همه ما شده که امروز در کنگره 60 هستیم. گاهاً با خود فکر میکنم که اگر در جایگاه خدمتی هستم، به دیگران لطف مینمایم، درصورتیکه اینگونه نیست اگر به گذشته خود بنگرم تنها خواست خداوند و لطف آقای مهندس دژاکام است که امروز تکتک ما بر روی این صندلیها نشستهایم، ولی اگر یک لحظه به این موضوع فکر کنم که در کنگره 60 حضور نداشتم و آموزش ندیده بودم در چه وضعیت بدی بودم ولی به این نتیجه رسیدم تمامی آموزشها به ارتقاء من کمک میکند. امروز وادی یازدهم را مطالعه میکردم در این وادی اینچنین بیان میکند: اگر میخواهید چشمه جوشان باقی بمانید و تبدیل به رودهای خروشان شوید بایستی یک چشمه جوشان جاری باشید و همیشه این اختلاف پتانسیل و منابع انرژی را داشته باشیم. برای من همیشه این سؤال بود که چرا بعضی افراد ۲۰ سال در کنگره60 حضور دارند و هنوز هم به مسیر خود ادامه میدهند و خسته نمی شوند؟ امروز متوجه شدم که آنان رود خروشان هستند.
در ابتدای وادی دوازدهم مکالمهای بین جانشین و ساکنین است که خداوند خلقت جدید معرفی میکند و انشعابی به وجود میآید. یکی از فرماندهان بزرگ از فرمان قدرت مطلق سرپیچی میکند و بازی شروع میشود، در این بازی به انسان اختیار کامل بر سرنوشت خودش داده شد. خداوند به زیبایی نشانههایی برای انسان فرستاده است، اگر کسی بخواهد ترخیص شود حتماً باید تغییر نماید و این تغییرات به مرور زمان در جسم، روان و جهانبینی صورت میگیرد، این مراحل را اگر مسافر در سفر اول انجام ندهد مطمئناً ترخیص نمیشود و پرونده اعتیاد او بسته نخواهد شد. در این وادی میفرماید: هنگامیکه انسان این مراحل را انجام بدهد نیروهای القا ، احیاء و تحرک به انسان کمک خواهند نمود یعنی انتقال اطلاعات و آگاهی. در سفر اول و سفر دوم مسئله مهم این است که همنشین من چه کسی و شعاع ارتباطی من در چه زمینههایی باشد؟ میدانیم بوی خوش گُل روی گِل تأثیر میگذارد، این مثالی است برای ما انسانها و بسیار مهم است که مسافر در سفر اول به این مفهوم برسد. نیروی احیاء به معنی زنده شدن است، کسی که درگیر اعتیاد میشود مانند یک مُرده متحرک میماند، در کنگره60 شخص توسط آموزشها احیاء میگردد. همه ما باید در این مسیر خدمتگزار و قدردان فرصتها باشیم.
حرکت اساس کار هستی است، شاید جامدات در نظر ما ساکن باشند اما اگر بصورت ملکولی نگاه کنیم متوجه میشویم که همه ملکول ها در حال حرکت هستند پس اگر حرکتی نکنیم محکوم به سقوط هستیم. هر شخص اگر میخواهد به نتیجه برسد حتماً بایستی خواسته قوی و قلبی داشته باشد، تا فرمانش هم صادر شود. مطمئن هستم که به نتیجه خواهد رسید، مسافرانی که میخواهند به درمان برسند ابتدا باید خواست قوی داشته باشند. اگر فرمان صادر نشده بود الان زیر این سقف نبودیم و اگر حرکت بکنیم مطمئنا به نتیجه لازم میرسیم. در این وادی چند راهکار و پیشنهاد به ما داده میشود: 1-به حقوق دیگران احترام بگذاریم 2- آنچه که برای خودمان میپسندیدم نیز برای دیگران هم بپسندیم 3-کره خاکی و محیط اطرافمان را سالم نگه داریم. در آخر وادی راجع به درختکاری صحبت میکند، اگر امروز ما درگیر آلودگی هوا هستیم مطمئناً خود ما مقصریم و برای جبران این مسئله بایستی حتماً درخت بکاریم که آقای مهندس دژاکام زمینه این عمل را برای ما فراهم نمودهاند، انشالله همه ما عمل سالم درختکاری را انجام میدهیم تا آیندگان نیز از هوای سالم بهرهمند گردند.
دستور جلسه دوم
آقا سعید تجربه سفر دیگر هم داشت و سپس وارد لژیون شد، تمام حسها بسته بود و حال خیلی آشفتهای داشت، چون مصرف او آمفتامین بود خصوصیات اخلاقی بخصوصی داشت، وقتی وارد لژیون شد حس او با مابقی افراد حاضر در لژیون برقرار نمیشد، از همهچیز ایراد میگرفت، بعضی مواقع از سخنان من هم ایراد میگرفت، ولی حرکت کرد و بهصورت یکنواخت به حرکت خود ادامه داد. در کنار او همسفرانش هم حرکت کردند، اگر امروز سعید جایگاه خدمت مرزبانی را تجربه میکند به خاطر وجود همسفران او میباشد که میتواند بهراحتی خدمت کند.
بعد از چند ماه که از سفر او گذشت وارد لژیون سیگار شد، آنجا هم خیلی زیبا و خوب سفر کرد، در حین سفر اول بازیگر بود و تماشاچی نبود، یعنی هرجایی که برای خدمت فراخوان میدادند سریع حاضر میشد، در لژیون خیلی منضبط بود و دبیر لژیون شد، همیشه خیلی زود به شعبه میآمد، اینها همه باعث این شد که رهایی باکیفیت داشته باشد، امر اول که خواسته درمان داشت در آخر امر به رهایی رسید، بعد از رهایی در پارک خدمت ورزشبانی والیبال را گرفت، در قسمت OT خدمتگزار بود، درجاهای مختلف خدمت کرد تا به خدمت مرزبانی رسید، بهواسطه اینکه خدمتگزار بود رأی آورد، امیدوارم در این جایگاه هم موفق باشد.
اگر کسی خواسته داشته باشد به آن خواهد رسید، در کنار سعید همسفرش هم حرکت میکرد، اینها همه نشان میدهد که اگر کسی در کنگره۶۰ بخواهد به درمان رهایی و حال خوش برسد باید با روشهای کنگره۶۰ پیش برود تا موفق شود، شخصاً به همسفر راهنمای همسفر و خود آقا سعید تبریک میگویم و آرزو میکنم تولد بعدی ایشان با شال راهنمایی باشد، زیرا این خواسته را دارد.
اعلام سفر مسافر سعید:
آنتی ایکس مصرفی: هروئین، شیشه، مدت تخریب 10 سال، مدت سفر 13 ماه و 10 روز، مدت رهایی 1 سال و 6ماه، ورزش در کنگره 60 والیبال.
آرزوی مسافر سعید:
امیدوارم خواسته معقول تمام اعضا زیر این سقف برآورده شود.
سخنان مسافر سعید:
روزی که به کنگره ۶۰ آمدم حال خیلی خرابی داشتم، انقدر حالم بد بود که تا چند ماه اول سفر راهنمای تازه واردین خودم را نمیشناختم. بنده چندین سال درگیر مواد بودم ولی هیچوقت فکر نمیکردم که مصرفکننده هستم، من الکل و حشیش را جز اعتیاد نمیدانستم اواخر اعتیادم آرزویم اینکه بود مریض بشوم که نتوانم سیگار بکشم اما زیر این سقف خیلی راحت درمان شدم. انشالله بتوانم جبران خسارت از خانواده و جامعه و آن بدهی که باید بدهم را پرداخت کنم. من زمانی فکر میکردم کائنات در آسمانهاست و باید یکی از آسمان بیاید و دست من را بگیرد، کائنات اینجاست فقط کافی است دستت را دراز کنی تا ۱۰۰نفر دستت را بگیرند، من با سقوط آزاد وارد کنگره60 شدم.
انشاالله من هم بتوانم خدمت صادقانهای انجام بدهم و بتوانم از جامعه و خانواده خود جبران خسارت کنم. به تمام پیشکسوتان کنگره ۶۰، راهنماهای کنگره ۶۰ و به تمام خدمتگزاران کنگره 60 خدا قوت میگویم. بنده زمانی فقط میگفتم راهنما فقط راهنمای خودم خوب است. بعد از مدتی متوجه شدم تمام راهنماها مانند هم هستند و یک کار انجام میدهند، فقط حس فرق میکند. بنده اولین چیزی که از آقا رضا آموزش گرفتم احترام گذاشتن به بزرگترها و پیشکسوتان بود. خداراشکر الآن حال خوبی دارم و مشغول خدمت کردن هستم و انرژی هم میگیرم. تشکر میکنم از راهنمای خودم آقا رضا رئیسان تشکر میکنم از راهنمای همسفرم خانم فاطمه و راهنمای ویلیام ایشان خانم مریم تشکرمیکنم از خود همسفرم و از دو دختر عزیزم تشکر میکنم.
سخنان راهنمای همسفر، همسفر فاطمه:
در سی دی یین و یانگ استاد امین میفرمایند اگر تصمیم به جنگ با نیروهای بازدارنده و ضد ارزشها دارید با یک ساعت و یک روز نمیشود هر انسانی باید ضد ارزشهای خودش را بشناسد تا بتواند مهار کند و چیزی که من در خانم فریده عزیز مشاهده کردم این بود که بهخوبی چشم گفتن و عمل کردن به هر موضوع را انجام میدادند و حس شان را نسبت به کنگره ۶۰ تغییر دادند، ایشان یکبار با بنده مشاوره داشتند و همان یکبار کافی بود که راهشان را پیدا نمایند و متوجه این موضوع شدند که آقا سعید اولويت زندگیشان است تا بتوانند در این مسیر بال پرواز مسافرشان باشند. خانم فریده در ادامه به زیبایی حرکت خودش را شروع کرد و حرکتش با حرکت مسافرش هماهنگ و سپس باعث شد که همسفر همديگر باشند و لذتش را ببرند. در سفر دوم به شال خدمت رسیدند و خیلی خیلی به ایشان تبریک میگویم، به آقا رضا راهنما آقا سعید تبریک میگوییم بابت پرورش چنین رهجویی.
سخنان همسفر فریده:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه قرا گرفتهام و این حس و حال خوب را برای تمام سفر اولیها آرزومندم. در فکر بودم که هنگام تولد سعید چه مشارکتی انجام دهم؟ طبق فرمایشات راهنمای محترم آقای رضا رئیسیان، مصرفکنندگان مواد مخدر مانند مُرده متحرک هستند. همانطور که مسافر من بیان نمود تخریب بسیار بالایی داشت اگر به مراسمی میرفتیم سعید حتی توان رانندگی را نیز نداشت، زیرا همیشه در حال مصرف بود و از خواب مناسب بهرهمند نبود. هنگامیکه متوجه شدم همسرم مواد مخدر هروئین و شیشه مصرف میکند بسیار ناراحت شدم و با خود میگفتم زندگیام دیگر به آخر رسیده است، از آینده میترسیدم تکلیف فرزندانم چه میشود؟ از خواهرزادهی مسافرم تشکر میکنم که پیام کنگره ۶۰ را به ما رساند.
باوجود اینکه سعید خوب سفر میکرد اما من حال خوبی نداشتم و بسیار ناامید بودم. با دیدن تولدها غبطه میخوردم و تولد مسافرم را متصور میشدم. خداراشکر آن مُرده متحرک در کنگره ۶۰ احیاء شد. از مسافرم واقعاً تشکر میکنم باوجود اینکه مواد مخدر مصرف میکرد و باعث آزار و اذیت خانواده بود، در کنگره ۶۰ حضور پیدا کرد و به درمان رسید. از آقای رئیسیان بابت صبوری زیاد نسبت به درمان مسافرم تشکر مینمایم. از لژیون پانزدهم تشکر میکنم که با مشارکتهای زیبایشان من را خوشحال نمودند. از راهنمای خودم تشکر میکنم که آموزشهای ناب ایشان باعث شد در کنگره60 حضورداشته باشم و به حال خوش برسم. از فرزندانم نیز تشکر میکنم که در هنگام سفر اول بال پرواز ما بودند.
سخنان همسفر درسا:
از اینکه مسافرمان به این جایگاه رسید خداوند را سپاس گذارم و این تلاش خودشان بود. از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و از راهنمای مسافرم و از راهنمای مادرم تشکر میکنم.
سخنان همسفر ساینا:
بابت حال خوشی که اکنون دارم خدا را شکر میکنم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان که چنین بستری را فراهم کردهاند سپاسگزارم. از راهنمای پدرم که به ایشان آموزش دادند و ایشان را به حال خوش رساندند تشکر میکنم، از راهنمای مادرم تشکر میکنم که علاوه بر مادرم، به من هم آموزش دادند و من را هم راهنمایی کردند. از مادرم که در زمان اعتیاد پدرم نگذاشتند کمبودی حس کنیم تشکر میکنم. از خواهرم که همسفر خوبی برای پدرم بودند تشکر میکنم و در آخر تولد پدرم را از صمیم قلب تبریک میگویم.
نگارش: گروه مسافرین سایت
ویرایش: مسافر علی جعفری لژیون 23، مسافر مهرداد میرحاج لژیون 10، مسافرسجاد سنابادی لژیون 23، مسافر علی محسنی لژیون 11
عکاس: مسافر مهرداد میرحاج لژیون 10
کاور و تنظیم: مسافر علی جعفری لژیون 23
از طرف خدمتگزاران سایت تقدیم نگاه زیبایتان
- تعداد بازدید از این مطلب :
221