پنجمین جلسه از دوره هشتاد و نهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی آکادمی با استادی مسافر فرزاد، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه " وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من" چهارشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فرزاد هستم یک مسافر. در ابتدا از راهنمای محترم، گروه مرزبانی، ایجنت محترم و خدمتگزاران کنگره۶۰ کمال تشکر دارم که اجازه خدمتگزاری در این جایگاه را به من دادند. دستور جلسه امروز، وادی دوازدهم، در آخر امر امر اول اجرا میشود.
پارسال زمانی که به این شعبه مراجعه کردم برای درمان مصرف مواد مخدر، مصادف شد با همین دستور جلسه و من با خودم سوال کردم که آیا امکان دارد که یک روز من هم به رهایی برسم؟ آیا من هم میتوانم یک روز اعلام رهایی خود را به گوش دیگران برسانم؟ زیبایی کنگره۶۰ برای من به این گونه بود که توانستم در آخر امر امر اول را به اجرا بگذارم و شاهد آن باشم. در حقیقت توانستم بعد از ۱۱ ماه سفر به جایگاهی برسم که بتوانم در کنگره خدمتگزار باشم.
افراد بسیاری در این مسیر به من کمک کردند تا من بتوانم به حال خوب امروزم دست یابم. البته ناگفته نماند که این جایگاه، زمان و صبر لازم را میطلبید. در حقیقت فکر کردن به اولویت درمانی و رسیدن به آن خواسته، اولین شرطش زمان است. شرط دوم این است که آیا من برای رسیدن به خواستههای خودم و اهدافم از شرایط و ابزار درمانی معقولی استفاده میکنم یا خیر؟
در حقیقت این سفر در نوع خودش جهاد اکبر است و شکست دادن نفس اماره و فائق آمدن بر آن است. من بایستی آموزش بگیرم که چگونه مشکلات خودم را در این بُعد از حیات، با تفکر کردن و پرداختن به اعمال ارزشی و دوری از ضد ارزشها حل کنم. بزرگترین معجزه حیات خود حیات و زندگی است. اکنون تفکرات من تغییراتی دارد که نسبت به گذشته خود بسیار تفاوت فاحشی در آن میتوان دید.
من تبدیل شدهام به انسانی بزرگتر و داناتر که قصد دارم هدفهای بزرگتری در زندگی خودم ایفا کنم. به فرموده جناب مهندس هیچ کدام از این اتفاقها رخ نمیدهد مگر با کسب دانش، علم و تجربه. رسیدن به خواستهها به صورت تدریجی و ذره ذره صورت میگیرد و این خودش یعنی صبر. طبق آمار کنگره۶۰ ما در سال گذشته نزدیک به ۱۰ هزار رهایی مستند داشتیم که خداوند را شاکر هستم که من هم جز این آمار به حساب آمدم. مشکلات زیادی گریبانگیر من و خانوادهام بود که اکنون دیگر نیست. افسردگی، عدم تفکر و دیگر مشکلات، انبوهی از ناامیدی را در من به وجود آورده بودند.
خداوند را شاکر هستم که اکنون دیگر با آن مصائب و مشکلات روبرو نیستم. این وادی در حقیقت وادی درختکاری است به این صورت که من از ثمره درختی که دیگران کاشتند بهرهمند شدم و به این جایگاه رسیدم. آیا قرار است که من بعد از رهایی از کنگره دور بشوم، یا اینکه من هم قرار است به جایگاهی برسم که بتوانم امدادگر دستان نیازمندان باشم؟ ساکنین از جانشین سوال میکنند چگونه در بُعد زمین و جسمیت باید زندگی کرد؟ جانشین در جواب میگوید؛ زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
تایپ: مسافر محمد لژیون ششم
عکس: مسافر جلال لژیون هجدهم
تنظیم: مسافر محمدحسین لژیون ششم
- تعداد بازدید از این مطلب :
230