English Version
This Site Is Available In English

خشم تفکر را می‌خورد

خشم تفکر را می‌خورد

ما باید در موضوعات مختلف مانند روان و یا دیگر مسائل به یک تعریف واحد برسیم. آبروی علم به عمل آن است. اگر علمی به نتیجه؛ سپس به مرحله عمل رسید آن قابل قبول است؛ بنابرین لازم است که بر هر سه شاخه جسم، روان و جهان‌بینی حرکت کنیم.

بدون حس هیچ حرکتی انجام نمی‌شود؛ چه در صور پنهان و چه در صور آشکار حس یک گیرنده است؛ مانند حس گشنگی، تشنگی، ورزش کردن، مال اندوزی، خشم، شادی و یا هزاران کار دیگر که ابتدا باید حس آن وجود داشته باشد تا حرکتی جهت انجام آن بشود.

از نظر علمی ثابت شده که در زمان خشم ضریب هوشی انسان یک سوم حالت معمولی کار می‌کند، به همین خاطر از انسان در حالت خشم رفتارهای عجیب سر می‌زند، خشم تفکر را می‌خورد همانند غذای مانده است. فرو رفتن در حس‌های مختلف باعث تشدید آن‌ها می‌شود که از ابزارهای نیروی شیطانی است.

آقای مهندس دژاکام می‌فرمایند؛ آنچه را که انسان‌ها نیاز دارند مکتوبات به آن‌ها می‌آموزد. کتاب‌های کنگره۶۰ مانند کتاب عشق و کتاب عبور از منطقه۶۰ درجه‌ زیر صفر این کار را می‌کنند. در مورد حس اگر بخواهیم بدانیم، دو حس درون و بیرون داریم. حس‌هایی مانند چشایی، شنوایی و بویایی؛ چون درون جسم انسان هستند حس درون نام دارند و قابل درک می‌باشند؛ ولی بحث ما درباره حواس بیرون از جسم هست که قابل لمس نیستند. حس ششم؛ رابط بین حس‌های درون و بیرون است که در مجموع یازده حس داریم. حس‌های بیرون قابل رویت نیستند و هم‌نام خودشان را می‌یابند.

پی بردن به آنچه که وجود دارد تمنای دل می‌خواهد؛ یعنی باید دل و حس بخواهد و خواست واقعی داشته باشند‌‌‌ که جویای دانستن و رسیدن باشد. وقتی تمنای دل باشد و نفس به مرحله‌ تزکیه برسد الهامات از منبعی بسیار بزرگ به کمک آن می‌آیند و به آن شکل می‌دهند. بسته به انتخاب ما الهامات نیز می‌توانند منفی یا مثبت باشند. الهامات باعث نقش تصویر در ذهن ما می‌شوند. هرچه پالایش انسان بیشتر شود و در صراط مستقیم باشد الهامات مثبت بیشتر می‌شود، همچنین تراوشات بیشتر می‌شوند و باعث صعود انسان می‌‌گردد. حس مانند خداوند است و در تمام ذرات هستی وجود دارد؛ ولی قابل دیدن نیست و با هم‌نام خودش قابل درک است.

اگر بخواهید به خارج از جسم حرکت کنید باید بدانید ریشه و مبدا آن، جسم است. هر کاری یک شروعی دارد و برای این آغاز باید یک بخش مشخص باشد که ما بتوانیم از روی آن به مجهولات برسیم. مانند درمان‌اعتیاد که شرط اول آن دانستن صورت‌مسئله اعتیاد بود و مانند یک معادله ریاضی که بخش‌هایی از آن مشخص است و یک مجهول یا دو مجهول هم دارد. از روی معلومات می‌شود به مجهولات رسید.

لحظه‌هایی هست که ما در یک مکانی نشسته‌ایم در حال نگاه کردن و شنیدن هستیم؛ ولی در افکار خود به زمان و مکان‌های دیگری می‌رویم و تصاویر دیگری را می‌بینیم؛ پس سفر کردن در مکان‌ها و زمان‌های دیگر با کمک حس‌های بیرونی هستند؛ بنابراین پنج حس دیگر ما نیاز به ابزار ندارد و به هرکسی هم داده نمی‌شود.

تایپ و نگارش: همسفر فاطمه، رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیون هفتم)

رابط خبری: همسفر فاطمه، رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیون هفتم)
عکس: همسفر فاطمه.ا، رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر زهرا، رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر معصومه، رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی صادق قم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .