سومین جلسه از دوره دوم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی پرند با استادی همسفر مرضیه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر مینا با دستور جلسه: «وادی دوازدهم (در آخر امر، امر اول اجرا میشود) و تاثیر آن روی من» روز سهشنبه به تاریخ ۲ بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۴۵ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدای خودم را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم. از ایجنت، گروه مرزبانی، نگهبان، دبیر جلسه و راهنما خودم همسفر الهه سپاسگزارم که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه این هفته وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من است. جمله در آخر امر، امر اول اجرا میشود به چه معناست؟ یعنی من برای هدفی که دارم باید تلاش کنم، پروسه زمان را در نظر بگیرم، به هیچ عنوان نمیتوانم پروسه زمان را حذف کنم و برای اینکه به هدف خود برسم باید تلاش کنم. در مسیر رسیدن به هدف سه نیروی القاء، احیاء و تحرک نیز به یاری انسان میآیند؛ ولی من باید در حرکت باشم تا به آن خواستههایی که مورد نظرم است برسم؛ زیرا هیچ چیز در حالت سکون شکل نمیگیرد و همه چیز در هستی در حال حرکت به وجود میآید.
همیشه نیروهای منفی و بازدارنده به بهترین شکل ممکن در مسیر انسان قرار میگیرند تا انسان را از هدف و جایگاه خود دور کنند و من با آموزشهایی که میگیرم باید سطح آگاهی خود را بالا ببرم تا بتوانم به خواستههای درونی خودم برسم. خدا را شکر میکنم که در لژیون سردار قرار گرفتم و در حال آموزش گرفتن هستم. آقای مهندس دژاکام میفرمایند: " انسان باید بخشش را از طبیعت یاد بگیرد." وقتی دریا با امواج خودش آرامش را به انسان هدیه میدهد، گل و گیاه با آن عطر و زیبایی طراوت و نشاط را به انسان هدیه میدهد؛ وقتی طبیعت میبخشد؛ پس چرا من انسان نبخشم؟ بارها این جمله را از آقای مهندس شنیدهایم که میفرمایند: "کسانیکه مال جمع میکنند، برای وراث میگذارند و از آن مال هیچ استفادهای نمیکنند و نمیبخشند ضرر میکنند." کسی که مال دارد باید آن را تا زمانیکه زنده است خودش ببخشد.
همه ما میدانیم خداوند سریعالحساب است و خیلی زود جبران میکند؛ زیرا یکی از اسمهای خداوند جبار است؛ یعنی جبران میکند؛ اگر من کمکی کردم نباید انتظار داشته باشم خداوند آن را سریع برای من حساب کند در واقع آن مالی که من میبخشم خداوند خودش به زندگی من برمیگرداند و این بخشش و گذشت من را نشان میدهد؛ اگر خود من برگردم به زمانیکه تازه وارد کنگره شده بودم در آن زمان با کولهباری از ناامیدی، ترس، یأس و منیت بودم. همیشه با خدا صحبت میکردم و از او میخواستم که آبروی من را حفظ کند و همیشه ترس این را داشتم که اگر کسی متوجه شود که مسافر من مصرفکننده است من چه حالی پیدا میکنم؟ مصرفکننده بودن مسافرم را از همه پنهان میکردم؛ ولی الان خدا را شکر میکنم وارد کنگره شدم و اذن ورودم به این مکان صادر شد تا بتوانم ذرهذره خصلتهای بد خودم را کنار بگذارم و به آرامش برسم که آرامش امروز خودم را مدیون آقای مهندس دژاکام، خانواده محترمشان و راهنما خودم هستم و آموزشهای راهنما همسفر الهه به من آرامش داد.
من اگر بخواهم تجربه خودم را از لژیون سردار بگویم باید مطرح کنم که هر بار که راهنما به من میگفت وارد لژیون سردار شوم میگفتم من قرض و بدهی زیادی دارم چگونه میتوانم وارد لژیون سردار شوم؟ وقتی وارد لژیون سردار شدم معجزههایی از این لژیون در زندگی خود دیدم و درهایی را خداوند به روی من باز کرد که زندگی من از این رو به آن رو شد. کاری که من 12 سال نمیتوانستم انجام بدهم و هر بار به در بسته برمیخوردم با ورود به لژیون سردار درها باز شد و انگار کلید درهایی که سالها قفل بود را استاد سردار به من داد و درها را باز کرد. در واقع درهای رحمت زیادی برای من گشوده شد؛ پس بیائیم تا هستیم ببخشیم.
ما انسانها؛ وقتی که میبخشیم حال خودمان خوب میشود؛ شاید من کمک زیادی به کنگره نکرده باشم و حتی اگر بخواهم هم نمیتوانم ذرهای از آموزشهای کنگره60 را جبران کنم؛ ولی باید زکات مال خودم و آموزشهایی که در کنگره گرفتم را پرداخت کنم و این وظیفه من است. من و مسافرم خیلی جاها رفتیم و هزينههای زیادی را پرداخت کردیم؛ ولی هر بار به در بسته برخوردیم و نتیجهای نگرفتیم. در آخر خدا را شکر میکنم برای وجود آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترمشان و از راهنما خودم همسفر الهه سپاسگزارم که من را آگاه کرد تا در لژیون سردار قرار بگیرم.
تایپ: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه ( لژیون اول)
عکس: همسفر انسیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه ( لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه ( لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
36