در باب دستور جلسه «وادی دوازدهم (در آخر امر، امر اول اجرا میشود) و تأثیر آن روی من» مصاحبهای با همسفر فاطمه ترتیب دادیم، از ایشان ممنونیم که وقت ارزشمند خود را در اختیار ما قرار دادند و ما را در این گفتوگو همراهی کردند.
همسفر فاطمه و مسافرشان حبیب با آخرین آنتیایکس مصرفی تریاک و شیره خوراکی وارد کنگره شدند، به مدت ۱۲ ماه و ۷ روز با متد DST و داروی OT با راهنمایی مسافر آقای محسن و همسفر خانم آرزو سفر کردند و هماکنون ۶ ماه و ۹ روز است که با دستان پرتوان آقای مهندس از بند اعتیاد آزاد و رها هستند، همسفر فاطمه به لطف خداوند و آموزشهای کنگره۶۰ در جایگاه خدمتی سایت بودهاند.
در وادی دوازدهم که در آخر امر، امر اول اجرا میشود این امر در زندگی روزمره ما چگونه است؟
در همهی مسائل زندگی اول باید خواسته داشته باشیم تا بعد از گذر زمان و تفکر درست به همراه تلاش و حرکت در جهت صحیح، تغییرات انجام شود آن وقت است که به خواستههای خود میرسیم، من هر روز صبح برای رسیدن به اهدافم برنامهریزی میکنم و یکی از هدفهایم کلاس کیکپزی است که انشاالله به آن خواهم رسید.
شما بفرمایید: نگاه یک همسفر و یا مسافر که به تازگی وارد کنگره۶۰ میشود برای بهبودی چگونه است؟ آیا باید منتظر زود هنگام و به ثمر نشستن امر آخر باشد؟
یک سفر اولی که تازه به کنگره آمده باید خواسته قوی داشته باشد و به صحبتهای راهنما گوش کند و فرمانبردار خوبی باشد تا به درمان برسد، بداند که در این راه سختی و آسانی زیاد است و باید جهانبینی قوی داشته باشد تا به درمان برسد؛ زمانی که به شعبه آمدم و در گام نخست راهنما انتخاب کردم به حرف راهنمای عزیزم گوش دادم و با پشت سر گذاشتن ۱۱ ماه توانستم جهانبینی خود را قوی کنم.
گفته میشود: در صبر، بیصبری جایز نیست پس زمان چه تأثیری در اجرای امورات زندگی ما انسانها دارد؟
در وادی دوازدهم میآموزیم که در صبر، بیصبری جایز نیست، وقتی به کنگره آمدم تصمیم گرفتم تغییر کنم و برای حرکت در این مسیر صبر داشته باشم و آموزشهای لازم را تا زمانی که رهایی فرا برسد دریافت نمایم، پس اگر بخواهم در زندگی تغییر کنم باید صبر را سر لوحه زندگی خود قرار دهم؛ زمانی که ما یک درخت را میکاریم باید صبر کنیم که میوه بدهد و امیدوار باشیم که با گذر زمان و صبر محصول ما به ثمر برسد.
اگر تغییر، تبدیل و ترخیص را یک قانون بدانیم، خانم فاطمه آن را چگونه در رابطه با مسافر و فرزندان خود اجرا نمودهاست؟
من قبل از ورود به کنگره۶۰، یک انسان به همریخته و عصبی بودم که به مسافر خود آسیبهای زیادی را وارد کردم؛ ولی بعد از ورود به کنگره با آموزشهای راهنمای عزیزم توانستم به آرامش واقعی و درونی برسم و از ضدارزشها به طرف ارزشها حرکت کنم، یکی از آموزشهای مهم و مفید کنگره که آموختم رهایی مسافر بود؛ اکنون به لطف خداوند من به حال خوش رسیدم که نتیجه و ماحصل آموزشها را در رهایی خود و مسافرم مشاهده کردم.
به نظر شما آخر امر زندگی هر انسان کجاست؟ چه موقع میتوانیم بگوییم دیگر به تکامل رسیدهایم و امری باقی نماندهاست؟
ما آخر امر را نمیدانیم کجا هست؛ ولی خداوند هر انسانی را به خاطر یک رسالتی آفریده است و ما اگر بتوانیم رسالت خود را در دنیا انجام دهیم؛ شاید آخر امر باشد و در وادی سیزدهم میگوید: پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است؛ یعنی ما کاری را که تمام میکنیم در ادامهی آن، کار دیگری هست و پایان مشخصی ندارد.
کلام آخر:
اول از همه شاکر و سپاسگزار خداوند بزرگ هستم و سپس از آقای مهندس تشکر میکنم که این بستر را برای ما مهیا نمودند تا بتوانیم به حال خوش برسیم، از راهنمای عزیزم خانم آرزو هم برای آموزشهای نابشان تشکر و قدردانی میکنم.
تهیه مصاحبه: تیم مصاحبه کننده (همسفران فریبا، فرح، ریحانه)
عکاس: همسفر مهشید رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
تنظیم و ارسال: همسفر نفس رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون یازدهم)
همسفران نمایندگی امامقلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
158