English Version
This Site Is Available In English

بدون حس هیچ حرکتی انجام نمی‌گیرد

بدون حس هیچ حرکتی انجام نمی‌گیرد

چه در صور پنهان و چه در صور آشکار حس یک گیرنده است و مرکز حس در سینه قرار دارد که به عبارتی همان قلب گفته می‌شود؛ حال این گیرنده شرایط متعددی دارد مثل حس تشنگی، حس مال‌اندوزی، حس ورزش کردن، حس لاغری، حس کینه و انتقام، حس درمان اعتیاد و ...؛ بنابراین ما هر کاری می‌خواهیم انجام دهیم اول باید حس آن در ما به وجود بیاید. منشأ تمام حرکت‌های ما حس‌های ما هستند؛ حال بستگی دارد که این حس ما چگونه باشد؛ مثلاً شخصی با کوچک‌ترین حرفی که به او می‌زنیم حسش به هم می‌ریزد، عصبانی می‌شود و جبهه می‌گیرد و شخصی هم وقتی کلام بی‌ادبانه می‌شنود به‌راحتی از کنار آن عبور می‌کند و می‌گوید با نادان سخن مگو چراکه حالش خراب است.

شخص دیگری هست که اگر ناسزا شنید حس کینه و انتقام می‌گیرد و حتماً می‌خواهد تلافی کند و این‌گونه درگیر می‌شود؛ درگیر شدن همانا و حس خشمی که می‌آید همانا؛ زمانی که انسان خشمگین می‌شود ضریب هوشی او سه برابر کاهش پیدا می‌کند یعنی تقسیم بر سه می‌شود. ضریب هوشی انسان معمولی صد، انسانی تیزهوش صدوبیست، انسان نابغه صد و چهل، انسان خنگ هشتاد و انسان کودن شصت است؛ حال زمانی که کسی جز تیزهوشان باشد ضریب هوشی او صدوبیست است و زمانی که تقسیم بر سه می‌شود عددی به‌اندازه چهل درمی‌آید؛ یعنی از انسان خنگ و کودن هم کمی پایین‌تر می‌آید این نشان‌دهنده آن است ما زمانی که خشمگین می‌شویم چه امتیازهایی را از دست می‌دهیم و چه‌کارهایی می‌کنیم که در زمان‌های معمولی انجام نمی‌دهیم؛ زمانی که خشمگین می‌شویم تفکرمان از بین می‌رود یعنی ترس تفکر را می‌خورد و تفکر خورده شده هم مانند غذای فاسد است و غذای فاسد هم انسان را مسموم می‌کند و به این صورت است که یک واقعه معمولی به یک قتل منجر می‌شود.

بدترین گناه حس ناامیدی است و کسی که حس ناامیدی دارد یعنی دست از همه‌چیز برمی‌دارد، هیچ حرکتی انجام نمی‌دهد و این القای شیطان است. جالب این است که این حس‌ها خودشان خودشان را تقویت می‌کنند و تکثیر پیدا می‌کنند. حس جاه‌طلبی یا حس کمک به دیگران هم مانند این است که اگر راهنما یا ایجنت یا مرزبانان حس کمک به دیگران را نداشته باشند، نمی‌توانند خدمت کنند. ما در کنگره ۶۰ حس خدمت و کمک به دیگران را آموزش می‌بینیم و اندک کسانی هستند که فرانمی‌گیرند چون آن‌ها به آگاهی لازم نرسیده‌اند و روزی از روزگار خواهند آموخت و این‌ها همه بستگی به حس ما دارد؛ نکته مهم دیگر اینکه مکتوبات ارزش خود را به جهت بیداری انسان‌هایی که می‌خواهند به صراط مستقیم بروند نشان می‌دهند مانند کتاب «۶۰ درجه زیر صفر» و کتاب «عشق»؛ کسی که کتاب «۶۰ درجه زیر صفر» را می‌خواند بلافاصله با مطالبش همزادپنداری می‌کند و آن را الگو قرار می‌دهد و با آن ارتباط برقرار می‌شود.

ما دو نوع حس داریم یکی حس درون و دیگری حس برون؛ پنج حس درون ما مانند چشایی، بویایی، لامسه، شنوایی و بینایی هستند؛ به دلیل وجود این‌ها در بدن است که می‌گوییم حس‌های درون قابل‌شناسایی هستند ولی حس‌هایی که در خواب می‌بینیم با یک جسم و پیکره دیگر می‌باشند و شناخته‌شده نیستند و راجع به آن صحبت نمی‌شود؛ مثلاً حسی که فردی به فرد دیگری دارد را ما نمی‌توانیم ببینیم یا حس حیوانات به همدیگر را نمی‌توانیم درک کنیم ولی ما می‌گوییم دقیقاً پنج حس برون مثل پنج حس درون است و یک حس مشترک بین آن‌هاست که به آن حس ششم می‌گوییم و در کل یازده حس داریم. مطلب دیگری که به آن اشاره شد «به آنچه هست پی بردن تمنای دل می‌خواهد»؛ یعنی به هرچه وجود دارد اگر بخواهیم پی ببریم باید حسمان بخواهد. وقتی تمنای دل داشته باشیم الهام به آن شکل می‌دهد؛ وقتی به‌طورجدی وارد یک قضیه می‌شویم از یک منبعی که ممکن است ندانیم و چه هست به ما الهام می‌شود و زمانی که نفس به یک مرحله میانه می‌رسد الهام صورت می‌گیرد؛ الهام منفی‌ و الهام مثبت‌ و این بستگی به ما دارد که چه چیزی را انتخاب کرده باشیم.

انسان هرچقدر تزکیه و پالایش بیشتری داشته باشد تراوش‌ها بیشتر می‌شود یعنی موفق‌تر شده و دریافت‌های آن بیشتر می‌شود؛ تنها چیزی که تعیین‌کننده است تزکیه می‌باشد و تا زمانی که پالایش نشویم هیچ سودی دریافت نمی‌کنیم. حس مانند خداوند است که در تمام هستی و نیستی وجود دارد حتی در اتم‌ها، مولکول‌ها، کهکشان‌ها، حیوانات و غیره ولی قابل‌دیدن نیستند ولی همنام خودش قابل حس است. اگر بخواهیم به خارج از جسم حرکت کنیم و در بعضی از مسائل به ریشه و پایه‌اش (قفس تن) پی ببریم و این کار از شناخت تن آغاز می‌شود؛ چه مسائل ماورایی و چه مسائل فیزیکی که برای خود انسان است. هر چیزی آغازی دارد و برای این حرکت باید یک وسیله مشخص باشد که از روی مشخص بودن آن مجهولات را پیدا می‌کنیم مانند درمان اعتیاد که شرط آن این است که صورت‌مسئله را پیدا کنیم؛ اگر صورت‌مسئله اعتیاد هم از اول درست مطرح‌شده بود قطعاً راه‌حل هم پیدا می‌شد؛ بنابراین صورت‌مسئله هر چیزی باید مشخص باشد تا به نتیجه خوبی برسیم.

منبع: سی دی خشم
نویسنده: راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر هاجر رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم)
ویراستاری: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفدهم)
ارسال: همسفر معصومه خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .