English Version
This Site Is Available In English

بزرگ‌ترین دشمن انسان جهل او است

بزرگ‌ترین دشمن انسان جهل او است

تمام کار‌های انسان با یک جرقه یا یک فکر آغاز می‌شود. من هم با هزاران ناراحتی و ناامیدی که داشتم بالاخره یک جرقه در زندگی من رخ داد. در زمستان سرد با کوله‌‌باری از غم و افسردگی وارد مکانی مقدس شدم که گرمی دستان و محبت افراد کنگره وجود من را سرشار از امید و باور کرد و در همان آغاز نقطه‌‌ای روشن در دل من زنده شد. برای اولین بار که روی صندلی نشستم و به تابلو‌ها نگاه می‌کردم، متن وادی‌دوازدهم را که دیدم ناامید شدم، فکر می‌کردم معنی وادی، این است که مسافر من بعد از مدتی دوباره به خانه اول بر‌می‌گردد.

این‌قدر ناامید و پریشان بودم که از راهنمای خود در مورد وادی‌ها نمی‌پرسیدم. آقای‌ امین فرمودند: «بزرگ‌ترین دوست انسان عقل او است و بزرگ‌ترین دشمن انسان جهل او است». من هم در جهل خود دست‌ و‌ پا می‌زدم. یک روز زمانی که استاد جلسه این وادی را توضیح می‌داد که ما باید بذری بکاریم تا در زمان خود آن را برداشت نماییم، فهمیدم که چون از درون ناامید هستم نمی‌توانم آموزش‌ها را کاربردی کنم و این یعنی همان ایمان به حکمت خداوند است.

من تغییرات را در خود شروع کردم و بذر‌های مرغوب را در خود کاشتم تا بتوانم به آن خواسته قلبی که دارم برسم و از تاریکی که سال‌ها در آن فرو‌ رفته‌ بودم بیرون بیایم تا به امر اول رسیدم؛ ابتدا مانند شخصی بودم که حروف الفبا را یاد می‌گیرد و چه لذتی دارد خواندن و نوشتن کلماتی که حس و حال انسان را تغییر می‌دهد. ذره‌ذره تغییرات را در خود حس می‌کردم، با خود گفتم حالا دیگر نوبت حرکت رسیده است که اصلی‌ترین بخش تغییر است؛ زیرا تا حرکت نباشد هیچ‌چیز تغییر نخواهد کرد.

من توانستم مسیری را انتخاب کنم که گذشته تلخ، پر از مشکلات، تاریکی و ناآگاهی که من را از زندگی کردن دور می‌کرد، بیاموزم. خداوند را هزاران بار شکرمی‌کنم با آموزش‌هایی که از کنگره یاد گرفتم توانستم ابتدا دیدگاه خود را نسبت به مسافر خود و اطرافیان تغییر دهم و نیمه پر لیوان را ببینم؛ حتی اگر قطره آب در لیوان باشد تفکر من این باشد که قطره آب حکم لیوان پر از آب را دارد، این آموزش‌ها تبدیل به دانایی‌ موثر شود و تا آن روز سعی می‌کنم تغییرات مثبت در من بیشتر شود و به مرحله عمل برسد تا در آخر امر، امر اول اجرا شود.

من متوجه شدم که اول زمین خود را مانند کشاورزان باید هرس کنم، بهترین بذر را در آن بکارم و از آن مراقبت کنم تا در زمان خود محصول بسیار خوب و فراوانی بدهد. من باید مانند درختی باشم که موقع هرس صدای آن در نمی‌آید؛ زیرا می‌داند این به صلاح خود است، من هم باید صبر داشته باشم و فرمان‌بردار باشم؛ زیرا این همه ضدارزش یک شب در من به‌وجود نیامده است که یک شب از بین برود، پله‌پله از وادی‌اول یعنی همان تفکر کردن که برای هر کاری اول باید تفکر کنم، شروع کردم تا به وادی‌دوازدهم رسیدم در این زمان آموزش‌های بسیاری گرفتم و فهمیدم که برای تغییر باید سه مولفه تغییر، تبدیل و ترخیص را روی خود انجام دهم. ابتدا از ضد‌ارزش‌ها دوری کنم، قوانین و حرمت‌ها را رعایت کنم تا آخر امر به خوبی ترخیص گردم و امر اول، یعنی همان ذهن آرام و آرامش در آخر امر به اجرا درآید.

تایپ: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
ویراستار و رابط خبری: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .