مشارکت راهنما همسفر راحله: (وادی دوازدهم)
در کتاب عشق با ۱۴ وادی آشنا میشویم که راه و رسم زندگی کردن را به ما میآموزند. تاکنون ۱۱ وادی را پشت سر گذاشتهایم و اینبار نوبت وادی دوازدهم «در آخر امر؛ امر اول اجرا میشود». از این وادی اینگونه برداشت میشود که امر یا هدف اول ما برای رسیدن به خواسته خود؛ باید برای آن حرکت کنیم که در آخر امر به دست آید؛ مثلاً برای کاشت گندم باید پارامترها و آیتمهای زیادی را پشت سر بگذاریم و زمین را آماده کنیم. کاشت گندم، برای آبیاری و مراقبت کردن از آن ۸ ماه زمان لازم است، بعد از اینکه گندمها رسید، آنها را برداشت میکنیم تا در آخر امر، به گندم برسیم به عبارتی امر اول، در آخر امر اجرا شد.
در کنگره امر، هدف اول و خواسته یک مسافر، درمان اعتیاد و رسیدن به تعادل است. این امر در آخر، به دست میآید. ما در روش DST بر روی سه ضلع جسم، روان و جهانبینی کار میکنیم زمانی به امر آخر دست پیدا کرده که این سه ضلع به تعادل برسد و یک نکته دیگر اینکه ما بپذیریم برای رسیدن به تعادل و درمان اعتیاد نیاز به زمان داریم. حداقل ۱۰ماه زمان لازم است تا به هدف و خواسته خود؛ یعنی درمان اعتیاد برسیم. در نظر داشته باشیم که هستی بدون زمان نابود میشود. برداشت من از این وادی این است که اگر هدفی را در نظر میگیرم باید برای رسیدن به آن هدف حرکت و تلاش کنم تا در آخر امر، امر اول اجرا شود. برای ایجاد تغییرات باید زمان را در نظر گرفته تا تبدیل و درنهایت ترخیص شویم. اینطور نیست که من یکباره تصمیم به تغییر گرفته و یکباره انجام شود؛ بلکه برای تغییرات؛ دانایی بالا، شناخت و معرفت لازم است.
مشارکت همسفر نعیمه: (سیدی علم ۲)
ما باید درجهانبینی و تفکرات خودمان از تجربیات دیگران استفاده کنیم. این یک اصل است که تجربه توسط انسان صورت میگیرد؛ اما ما نباید همه چیز را تجربه کنیم اگر بخواهیم همه چیز را تجربه کنیم تا قیامت هم وقت داشته باشیم، کم است. ما باید از تاریخ درسِ عبرت بگیریم. در قرآن از داستانهای تاریخی زیادی گفته شده است و از ما خواسته تا مطالعه و بررسی کنیم. کاری را که آنها انجام دادند را ما تکرار نکنیم، این هم بخشی از جهانبینی است. علم قوانینی است که به راستی و درستی دلالت میکند. در علم، هر شخصی که قوانین را آموخت میتواند موفق باشد. علم اثر جادویی بهوجود میآورد و پیچیدگیها را آسان میکند. علم وقتی بهوجود آید اقتصاد پیشرفت میکند، بیماری ها درمان، امنیت زیاد میشود و عدالت به طور نسبی برقرار میگردد.
علم با ثروت و محبت ارتباط نزدیک دارند. اگر علمی میخواهد به وجود آید؛ باید یک سری مراحل طی شود و کارهایی انجام گردد. اثر علم جادویی است و میتواند همه چیز را دگرگون کند. آنچه که به انسان قدرت یادگیری میدهد احساس محبت در درون است. زمانیکه انسان در درونش پر از خشم و نفرت باشد و در این وضعیت در رنج است و قدرت یادگیری او مختل میگردد. اگر ما از نظر احساسی دچار مشکل شویم و خوراک عاطفی مناسب را جذب نکنیم رفتهرفته سیستمهای تولید شبهافیونی ما بدون این که مواد مصرف کرده باشیم از کار میافتد، این یک قانون است. در قسمت جهانبینی، ابتدا باید باورهای اساسی و تفکرات تغییر کند و سپس اولین کار این که شروع به تغییر اندیشههای مخربمان کنیم. اگر تغییر کرد معادلات حرکت عوض میشوند، درنتیجه انسانهای مسیر ما عوض میشوند و روان هم شروع به تغییر میکند.
مشارکت همسفر عفت: (سیدی معلم)
علم دو قسمت دارد یکی مصرف و دیگری تولید است. ممکن است شخصی خیلی کتاب بخواند و تولیدی نداشته باشد.خداوند در اینباره میگوید: «کسانی که قسمت اول را گرفتهاند و تولید نمیکنند مانند حماری است که کتاب حمل میکند.» اما چرا حمار؟ خداوند میگوید: «بهدرستی که بدترین صدا، صدای حمار است؛ یعنی اگر کسی یاد بگیرد و یاد ندهد فقط داد میزند که من میدانم، به من احترام بگذارید، من مدرک دارم و این صدا، صدای بدی است.
انسان برای اموزش گرفتن، باید فرمانبردار باشد؛ یعنی اول فرمانبرداری را یادبگیرد. اگر یاد گرفت میتواند فرماندهی هم یاد بگیرد، در غیر این صورت نمیتواند فرمانده خوبی باشد. ورود به تاریکی در اثر نقض فرامینالهی است؛ مثلاً با مصرف موادمخدر، دروغ گفتن و رشوه دادن وارد تاریکی میشویم. برای خروج از تاریکی باید فرامینالهی را اجرا کنیم. خداوند در انسان روح دمید و این روح مظهر دانش و آگاهی بود که به امر رب است. رب به معنی مربی، استاد، معلم و از جهت دیگر، رب تمام عالمین است. انسان به دستور مربی، فرمانبردار میشود و اگر انسان فرمانبردار نباشد به نقطه موعود نمیرسد.
مشارکت همسفر پروین: (وادی یازدهم)
انسان موجود کمالگرایی است و دوست دارد از یک نقطه به نقطه بالاتر و برتری دست پیدا کند. به همین خاطر روند رشد علم و دانش که تأثیر شگرفی در زندگی سایر موجودات دارد به شدت در حال پیشرفت است. آینده را میتوانیم پیشبینی کنیم؛ ولی نمیتوانیم آن را دقیق مشاهده کنیم که قرار است چه اتفاقاتی برایمان رخ دهد؛ بنابراين لحظه حال نقد و آینده نَسیه است؛ پس بیشتر به زمان حال اهمیت دهیم.
از انتقام دست بکشیم، لبخند، محبت و بخشندگی را از یکدیگر دریغ نکنیم و از همین حالا شروع کنیم که برای بودنِ فردا، هیچ تضمینی نیست. انسان برای داشتن یک آینده خوب، بایستی اهداف مشخص و برنامه لازم را داشته باشد و برای رسیدن به آنها تلاش کند و امیدوار باشد؛ اما از طرفی این را هم در نظر بگیرد هیچگاه خود را در لحظه دشوار قرار ندهد. ما باید بدانیم، اتفاقات تلخ گذشته و اضطراب آینده، مثل دو تیغهی قیچی، لحظه حالِ ما را از بین میبرند.
مشکلات همیشه بودهاند، هستند و خواهند بود؛ چون نیروهای منفی نیروهای مکملی هستند که لازمه حیات هستند. همه هستی بر پایهی ضدش ساخته میشود و معنا پیدا میکند. مثل زن و مرد، اگر یکی از آنها نباشد زایشی شکل نمیگیرد؛ پس نیروی مثبت و منفی هر دو با هم معنا پیدا میکنند. با وجود تضادها، سیستم حیات میتواند در گردش باشد. همه انسانها مثل چشمههای جوشان و رودهای خروشان هستند. هرکسی با هر خصوصیاتی که دارد، چه با عشق چه بدون عشق، چه با عقل چه بدون عقل، چه با ایمان چه بدون ایمان، همه ناخودآگاه از قانونالهی پیروی میکنند.
ما هر رفتار و برخوردی را که داشته باشیم، در لحظه یا گاهی در آینده بازتابش به خودمان برمیگردد، هر برخورد خوبی که با دیگران داشته باشیم، روی کیفیت زندگی ما اثر میگذارد. انسان باید از طبیعت الگو بگیرد و هر چه را که دريافت میکند، حداقل به همان اندازه، از نظر مالی یا عاطفی، باز پرداخت کند. همانطور که چشمهها منابع گوناگونی دارند انسانها هم به مراتب دارای دانایی و استعدادهای متفاوت هستند. تنها با پیروی از قوانین و با کسب دانش و آگاهیهای لازم میتوانند منابع ذخیره شده خودشان را زیاد کنند.
رابط خبری: همسفر نازنین مرزبان خبری
ویرایش و ارسال مطلب: همسفر طیبه رهجوی راهنما همسفر حلیمه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سمنان
- تعداد بازدید از این مطلب :
27