جلسه پنجم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی دکتر احمد-اراک با استادی راهنما همسفر زهره، نگهبانی دنور همسفر فاطمه و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «وادی دوازدهم (در آخر امر، امر اول اجرا میشود) و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه 1 بهمن ماه 1403 ساعت 14:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد :
همیشه شاکر خداوند هستم. در مورد وادی دوازدهم «در آخر امر، امر اول اجرا میشود» ما در کنگره چهارده وادی داریم که این وادیها مانند پلههایی هستند که ما بتوانیم جهانبینی یاد بگیریم تا زندگی بهتری داشته باشیم و بتوانیم به تعادل بیشتری برسیم. قبل از وادی دوازدهم، یازده وادی پشت سر گذاشتیم و بعد به وادی دوازدهم رسیدیم که میگوید:« در آخر امر، امر اول اجرا میشود.» منظور از این وادی چیست؟ اگر با مثال بخواهم بگویم وقتی من همسفر صبح از خواب بیدار شوم تا غذایی که در ذهنم است را تهیه کنم ابتدا باید مواد اولیه آن را تهیه کنم و بعد مراحل پخت را انجام بدهم تا بعد از طی زمانِ مناسب صاحب آن غذا شوم. در واقع وادی دوازدهم اشاره به اهمیت زمان دارد. برای رسیدن به هر خواستهای باید زمان آن طی شود تا به آن خواسته برسیم.
در کنگره درمان اعتیاد، درمان سیگار و درمان اضافه وزن مستلزم طی شدن مدت زمان مشخصی است که بدون طی کردن این زمان رسیدن به خواسته غیر ممکن است. بیرون از کنگره انسانها بسیار عجول هستند و میخواهند در کمترین زمان ممکن به خواستههایشان برسند، مخصوصا جوانها میخواهند در کمترین زمان ممکن به خواستههایشان برسند؛ اما این وادی به من همسفر و به من مسافر آموزش میدهد که بدون طی زمان رسیدن به خواسته غیرممکن است حتما باید فرآیند زمان طی شود. البته چیز مهم دیگری هم وجود دارد ما باید تلاش کنیم اینجوری نیست که دست روی دست بگذاریم و منتظر گذشت زمان باشیم و بعد از ده، یازده ماه به درمان اعتیاد برسیم، اینگونه نیست و حتی فقط با تلاش خودمان نمیشود.
آقای مهندس بسیار زیبا در وادی توضیح دادند که نیروی القاء، احیاء و تحرک به کمک انسان میآیند تا انسان به خواستهاش برسد، این بسیار زیباست که بدانیم خدا انسان را رها نکرده و همیشه حواسش به انسان هست و خداوند از آن بالا به انسان نگاه میکند و به او یاری میرساند، چه انسان بداند و توجه داشته باشد و چه توجه نداشته باشد. اگر خوب توجه داشته باشید کسانی هستند که حتی به قدرت مطلق، به جهان بعد هم باور ندارند، به نظر من این افراد خودشان ضرر میکنند. وقتی بدانی و قبول داشته باشی که یک نفر هست که حواسش به تو هست و در مراحل سخت زندگی به تو کمک میکند و به تو را یاری میرساند و حتی یکسری القائات به تو میکند، دانستن این موضوع باعث دلگرمی انسان میشود و انسان را از ناامیدیها دور میکند. من قبل از کنگره فرد عجولی بودم و خیلی زود ناامید میشدم، اگر مشکلی سر راهم قرار میگرفت ناامید میشدم؛ ولی این وادی به من آموخت که این القائات این کمکها همیشه از طرف خالق برای مخلوقش وجود دارد. اگر گاهی ما کاری انجام میدهیم و بعد از گذشت زمان به خواسته خود نمیرسیم بخاطر این است که باور نداریم که خدایی هست که به ما کمک میکند فکر میکنیم همه کارها را خودمان انجام میدهیم در صورتی که تا زمانش نرسیده باشد من به عنوان یک بنده هیچ کاری نمیتوانم انجام بدهم. در کنگره در مورد اختیار بسیار صحبت میشود و اختیار را مد نظر داریم ولی به نظر من همه چیز به اذن الهی صورت میگیرد؛ حتی همین الان که ما به عنوان یک همسفر در کنگره پذیرفته شدهایم و سفر میکنیم ، زمانی اذنش صادر شده است. شخصاً اعتقاد دارم یک جایی ما یک خواستهای داشتیم، در زندگی قبل از کنگره خواستیم که مسافرمان درمان شود و زندگی بهتری داشته باشیم، خواستیم که به تعادل برسیم .همین خواسته ما باعث شده که بعدها با کنگره آشنا شویم و بتوانیم بیایم و آموزش ببینیم.
در مورد ارتباط لژیون سردار با وادی دوازدهم صحبت کنم، بیرون از کنگره ما افرادی بودیم که شاید اگرمیخواستیم هزار تومن به دیگران کمک کنیم خیلی انسان فیلسوفی میشدیم و میگفتیم این شخصی که داخل زبالهها را میگردد معتاد است و اگر الان من به او کمک کنم میرود و مواد میخرد و در خیال خود فکر میکردیم انسانهای باهوشی هستیم و کار درستی انجام دادیم که به او کمک نکردیم؛ اما در کنگره یاد گرفتیم به افرادی که در دام اعتیاد هستند و همچنین سیستمی که به این افراد کمک میکنند ما هم کمک کنیم. من به عنوان یک همسفر الان خودم را با قبل مقایسه میکنم میبینم چقدر تغییر کردم. منی که بیرون از کنگره شاید بالاترین مبلغی که میخواستم کمک کنم یا صدقه بدم، نهایتاً صد هزار تومان بوده؛ ولی اینجا افرادی هستنند که میلیاردی کمک میکنند که اینها به خاطر تغییر در جهانبینی است که در همسفرها و مسافرها ایجاد شده است. حتی تغییر جهانبینی هم نیاز به زمان دارد. من حدود چهار، پنج سال است که در کنگره حضور دارم و آموزش میگیرم و میبینم که چقدر تغییر کردم و چقدر هنوز برای تغییر و رسیدن به تعادل جا دارم. امیدوارم که هیچوقت این سیستم، این اذن الهی از من برداشته نشود و من بتوانم بیام و حضور داشته باشم و بتوانم آموزش بگیرم. اگر بتوانم به دیگران خدمت کنم و این حال خوب را داشته باشم.
تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
عکس: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر احمد- اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
36