استاد میفرماید: بدون حس هیچ حرکتی انجام نمیشود، چه در صور پنهان و چه در صور آشکار. شما تا زمانی که حس گرسنگی نداشته باشید به طرف غذا نمیروید، فکر کنید که ما حس گرسنگی نداشته باشیم چه اتفاقی رخ میدهد؟ حس یک گیرنده است و مرکز حس در سینه قرار دارد که همان قلب است. که این گیرنده احساس گرسنگی، تشنگی، حس خوابیدن، حس کینه و انتقام، حس درمان اعتیاد و خیلی از حسهای دیگر را دریافت میکند. پس ما هر کاری را بخواهیم انجام بدهیم باید آن حس در وجود ما باشد. حالا بستگی دارد این حس ما چگونه حسی باشد، یکی هست کوچکترین حرفی میشنود احساسش به هم میریزد و عصبانی میشود؛ و یکی هست که به راحتی از کنار آن حرف عبور میکند.
وقتی انسان خشمگین میشود ضریب هوشیاش سه مرتبه کاهش پیدا میکند که گفتیم ضریب هوشی انسان معمولی ۱۰۰ است و این ثابت شده از نظر علمی و ما وقتی خشمگین میشویم چه پوئنهایی را از دست میدهیم. وقتی خشمگین میشویم تفکر از بین میرود و همان قضیهای که میگوید ترس تفکر را میخورد، تفکر خورده شده هم مثل غذای فاسد انسان را مسموم میکند. و یا کسی که حس ناامیدی دارد، بدترین گناه ناامیدی است و به عقیدهی من القاء شیطان است یا حس کمک به دیگران اگر راهنما حس کمک به دیگران را نداشته باشد چطوری میتواند خدمت کند و یا مرزبان و ایجنت، فرقی نمیکند آن حس خدمت به دیگران باید باشد.
استاد میفرماید مکتوبات آنچه را که انسانها نیاز دارند به آنها میآموزد، کتاب ۶۰ درجه و کتاب عشق این کار را میکنند. در مورد حس گفته شد که حس درون و بیرون داریم. حسهایی مانند چشم و گوش چون درون بدن هستند، حس درون نام دارند و قابل درک هستند ولی؛ بحثما دربارهی حواس بیرون بدن هستند که قابل لمس نیستند. حس ششم نیز رابطه بین درون و بیرون هستند، که مجموعا یازده حس میشود. حسهای بیرون قابل رویت نیستند و همنام خودشان را مییابند. حس مانند خداوند است و در تمام ذرات هستی وجود دارد ولی قابل دیدن نیست و با همنام خودش قابل درک است. اگر بخواهید به خارج از جسم حرکت کنید باید بدانید ریشه و مبدا آن جسم است.
هر کاری یک شروعی دارد و برای این آغاز باید یک بخش مشخص باشد که ما بتوانیم از روی آن به مجهولات برسیم، مانند درمان اعتیاد که شرط اول دانستن صورت مسئله اعتیاد بود و مانند یک معادله ریاضی که بخش هایی از آن مشخص است و یک مجهول یا دو مجهول هم دارد. از روی معلومات میشود به مجهولات رسید. لحظههایی هست که ما در حال نگاه کردن و شنیدن هستیم ولی در افکار خود به زمان و مکانهای دیگری میرویم و تصاویر دیگری را میبینیم. پس سفر کردن در مکانهای دیگر و زمان دیگر، با کمک نیروی همان حسهای بیرونی هستند. بنابر این پنج حس دیگر ما نیاز به ابزار ندارد و به هر کسی هم داده نمیشود.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر ندا دبیر سایت
همسفران نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
35