جلسه چهارم از دوره دوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی سنایی نیشابور در روزهای سهشنبه به استادی مسافر مهدی، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر امید، با دستور جلسه "وادی دوازدهم"، در تاریخ ۲/۱۱/۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
تشکر میکنم از نگهبان و دبیر عزیز که مسئولیت این جلسه را به من واگذار کردند تا بتوانم خدمت کنم، یاد بگیرم و کاربردی کنم. از آقای رضا دشتی تشکر میکنم که من را به این جایگاه رساند. به واسطه آموزشهای ناب او، در کنگره ماندگار شدم تا بمانم، خدمت کنم و از این حال خوش لذت ببرم.
روز اول که به کنگره آمدم، اصلاً نمیدانستم "امر آخر" چیست و "امر اول" کدام است. بهتدریج که وارد کنگره شدم و از وادی اول که تفکر است، به من گفتند که باید فکر کنم. یکییکی وادیها را مرور کردم تا بتوانم آنها را در زندگیام کاربردی کنم. وقتی وارد این اتوبان میشوی، هر تابلو که به آن میرسی، یک آموزش به تو میدهد. تابلوها برای من همان وادیها هستند.
وقتی وادی اول را گوش دادم، همان جلسه دوم دستم را برای مشارکت بالا آوردم. اولش خیلی سخت بود، ولی کمکم چند کلمهای گفتم و راه افتادم. از همان لحظه، در تمام جلسات مشارکت کردم. همه برادران لژیونی من این موضوع را میدانند. آن حس خوب که باید در من ایجاد میشد، ایجاد شد و در آن ده ماه آموزشها به خوبی در من اثر کرد. امروز من برای این حال خوش از کارم میزنم. آقای زرگرانی من را در محیط کار دیدهاند؛ وقتی زیر ماشین مشغول به کار هستم، چه حال و چه ظاهری دارم، لباسهایم چقدر کثیف و روغنی است. ولی زمانی که به کنگره میآیم، دوش میگیرم و تمیز و مرتب حضور پیدا میکنم. این در حالی است که در زمان مصرفم، هفتهای یکبار حمام میرفتم. این پاکیزگی را کنگره به ما آموخته است. برای چه؟ برای حال خوب خودمان.
یکی در کنگره با نمره ۱۰ قبول میشود، یکی با ۱۵ و دیگری با نمره ۲۰. پس چه بهتر که ما که ده ماه در کنگره سفر میکنیم و وقتمان را میگذاریم، بهترین نمره را بگیریم. یک روز راهنمایم به من گفت: "مهدیآقا، شما هرچقدر که دلت میخواهد خوب بشوی، من دو برابر از شما خوشحالتر هستم برای خوب شدنت."
اما در مورد دستور جلسه "در آخر، امر اول اجرا میشود." یادم میآید روز اول که به کنگره آمدم و آموزش دیدم، فهمیدم که همه آموزشها را نمیتوان به یکباره یاد گرفت. وادیها را باید هفتهبههفته یاد گرفت. پس باید صبور باشیم. بهترین راه، صبوری است. حتی در صبر کردن هم باید صبور بود. امروز، من به نوبه خودم صبور بودم. حالم خیلی خوب است. حداقل پنجاه درصد نسبت به قبل تغییر کردهام. البته اطرافیانم وقتی من را میبینند، میگویند صد درصد عوض شدهام.
البته انسان باید در هر دو بُعد خود، یعنی صور آشکار و صور پنهان، تغییر کند. انسان خودش میداند که در صور پنهان چه تغییراتی کرده است. باید صبور بود. به یکباره نمیتوان حالت را خوب کرد. مگر ما به یکباره معتاد شدیم؟ حالا اعتیاد را کنار بگذاریم، برای مثال: یک آدم که مریض میشود، مگر به یکباره مریض میشود؟ نه، به یکباره قلبش نمیگیرد. یا مثلاً آدمی که دچار چاقی میشود، به یکباره چاق نمیشود. پس همانطور که آرامآرام این تغییرات ایجاد شده، باید آرامآرام به حالت قبلی برگردیم.
برای لاغری هم نمیشود در دو روز لاغر شد. کسی که پایش میشکند، نمیتواند در دو روز خوب شود. باید به دکتر برود، پایش معاینه شود، گچ گرفته شود و زمانش بگذرد تا خوب شود. یک نوزاد هم برای اینکه متولد شود، باید ۹ ماه در رحم مادر زمان بگذراند تا خوب شکل بگیرد.
در بحث امر اول که در آخر اجرا میشود، یعنی چه؟ ما میخواهیم گندم بکاریم. خب، این نیاز به زمین خوب، آب خوب، کود و زمان دارد تا به ثمر برسد. باید خوب نگهداری شود. هشت ماه طول میکشد تا گندم رشد کند.
در آخر، عزیزان، اگر مسئولین کنگره به شما میگویند رأس ساعت در شعبه باشید، این را برای خودتان میگویند. اگر قرار باشد روزی دو دقیقه دیر بیایید، در نهایت یک روز میآید که میبینید جلسه عمومی تمام شده است. همینطور کمکم از مسیر پرت میشوید و امر آخر انجام نمیشود. زحماتتان بر باد میرود. کنگره چیزی تغییر نمیکند و راهش را ادامه میدهد.
در پایان، مجدداً تشکر میکنم از راهنمای خوبم، آقای دشتی، از خدمتگزاران عزیز، آقای زرگرانی، نگهبان و دبیر محترم. از همه تشکر میکنم. دوستان، این بالا، پشت این صندلی، خیلی حالوهوای خوبی دارد. امیدوارم که نوبت همه شما دوستان برسد و بتوانید این حال فوقالعاده را تجربه کنید. اگر به شما بگویم الآن روی ابرها هستم، بیراه نگفتهام. انگار ده سال جوانتر شدهام.
در انتها باز هم از همه عزیزان تشکر میکنم و ممنونم که به حرفهای من گوش دادید. متشکرم.
عکس مسافرمرتضی
تایپ مسافر رضا
ویراستاری همسفر هدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
140