English Version
This Site Is Available In English

انسان باید برای رسیدن به خواسته‌های خود، زمان را طی کند و در این مدت، از تلاش و کوشش در مسیر درست، دست بر ندارد.(نمایندگی رز تهران)

انسان باید برای رسیدن به خواسته‌های خود، زمان را طی کند و در این مدت، از تلاش و کوشش در مسیر درست، دست بر ندارد.(نمایندگی رز تهران)

نهمین جلسه از دوره دوازدهم سری کارگاه‌های آموزشی - خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی رز تهران، با استادی راهنما مسافر سمیرا، نگهبانی مسافر زهرا و دبیری مسافر مینا با دستور جلسه «وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه ۳۰ دی‌ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۴۵ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان سمیرا هستم یک مسافر.

از اینکه امروز به‌اتفاق لژیون هفتم در خدمت شما عزیزان هستیم، بسیار خوشحالم. انسان برای اینکه بتواند زندگی کند، باید قوانین زندگی‌کردن را بیاموزد. این آموزش‌ها در هستی و کنگره، به‌وفور یافت می‌شود. انسان‌ها یک هدف مشترک دارند و آن برخورداری از آرامش و آسایش در زندگی است. در اینجا وادی دوازدهم مطرح می‌شود: «در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود»

باید قوانین هستی را محترم شماریم. یکی از این قوانین که در وادی نیز به آن اشاره شده است، پارامتر زمان است. یعنی انسان باید برای رسیدن به خواسته‌های خود، زمان را طی کند و در این مدت، از تلاش و کوشش در مسیر درست، دست بر ندارد. اگر بخواهم زمان را حذف کنم، پیامدی جز تخریب به همراه ندارد. نمونه‌اش من مسافر که برای رسیدن به خواسته‌هایم، با حذف زمان، مواد را جایگزین کرده و به خود و اطرافیانم تخریب‌های زیادی وارد کردم حتی برای درمان اعتیاد نیز، حذف زمان، همچنان که شاهد هستیم، نتیجه‌ای جز تخریب ندارد.

امر اول، همان خواسته من است که باید بذر آن را در بستر مناسب بکارم و تا رسیدن به آن، دست از تلاش و کوشش برندارم. اینها همه بستگی به عمل درست یا نادرست من دارد، آن موقع است که به مرحله، تغییر، تبدیل و ترخیص می‌رسم. اگر خواسته قوی دارم باید دانایی کسب کرده و جهان‌بینی خود را تقویت کنم تا بتوانم در مقابل آفت‌ها که همان نیروهای منفی و بازدارنده هستند، مقابله و ایستادگی کنم.

تغییرات باید در جهت مثبت و نیکو باشد و صفات زشت به صفات نیکو تبدیل گردد. تغییرات باید در رفتار و کردار و اندیشه من باشد تا انسان کم‌خرد به انسان خردمند تبدیل شود. در این زمان، سه نیروی القا، احیا و تحرک به کمک من می‌آیند.

القا به معنای انتقال اطلاعات و آگاهی در جهت مثبت و منفی است.
احیا یعنی زنده شدن که راهنماهای کنگره نیروهای احیاکننده هستند.
تحرک یعنی حرکت که اساس و پایه هستی و تغییرات است.

امکان ندارد یک بذر روی خاک باشد و به ثمر بنشیند، ولو اینکه آب و نور کافی دریافت کند. حتماً باید در دل خاک و تاریکی برود تا شکافته شده و بعد از تغییرات، تبدیل به جوانه شده و ترخیص شود. من نیز باید صبور بوده و از مسائل پیشرو گله نکنم. (می‌گویم مسائل نه مشکلات، زیرا طبق آموزش‌های کنگره، برای مسئله همیشه راه‌حلی وجود دارد.)

خانم مریم:
به وجود خود و نیروی نهفته خود، ایمان داشته باشید. هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. اولین سال رهایی‌تان پرشگون باد.

صحبت‌های استاد در مورد اولین سال رهایی مسافر مریم:

تولد خانم مریم عزیز را خدمت جناب مهندس، اعضای شعبه رز، خانم مریم و خانواده محترم ایشان و هم چنین فرزند عزیزش، تبریک می‌گویم. بابت این روز خداوند را شاکر و بسیار سپاسگزارم.

مریم مدتی در لژیون خانم معصومه عزیز، سفر کردند از ایشان نیز بسیار سپاسگزارم. ایشان سه بار به کنگره آمد؛ ولی به دلایلی رها می‌کرد و می‌رفت و هر بار با حالی بد و مصرف بیشتر و بالاتر بازگشت. اوایل ورود به لژیون، اصلاً صحبت نمی‌کرد و ارتباط برایش به‌شدت، سخت بود. اما خواسته قوی داشت و همیشه باوجود مسائل زیاد، حضور داشت و رفته‌رفته با گرفتن و کاربردی‌کردن آموزش‌ها و نوشتن سی‌دی‌ها، تغییرات زیادی در او رخ داد، متوجه شد که راهی جز کنگره وجود ندارد.

مریم بسیار مادر مهربان و همسری شایسته است. امیدوارم همان‌طور که در پیام ایشان آمده است، نیروهای درون خود را باور و بارور کند. پتانسیل بالایی جهت راهنمایی و کمک به انسان‌های دردمند دارد. ان‌شاءالله موفق به دریافت شال راهنمایی شود.

اعلام سفر:

مدت تخریب:۱۰ سال - آخرین آنتی ایکس مصرفی: هروئین و سورچه - مدت سفر: ۱۰ ماه و ۱۰ روز - روش DST- داروی درمان: OT - راهنما: خانم سمیرا - رشته ورزشی: شنا - مدت رهایی: ۱ سال و ۲ ماه

صحبت‌های مسافر مریم:

سلام دوستان مریم هستم یک مسافر.

از جناب مهندس، ایجنت محترم و مرزبانان عزیز سپاسگزارم. از خانم معصومه بسیار ممنونم. از راهنمای عزیزم خانم سمیرا بسیار ممنونم، ایشان من را خیلی درک کرده و در این راه کمکم کردند. من بار اول با مصرف تریاک به کنگره آمدم ولی نماندم. بار دوم مصرف هروئین نیز به آن اضافه شده بود؛ ولی به‌خاطر شرایطی که داشتم، از کنگره رفتم و زندگی را تجربه کردم که در باورم نمی‌گنجید و در خواب هم نمی‌دیدم.

من با همسرم چند ماهی در خیابان‌های شوش بودیم، هیچ‌کس از ما، خبری نداشت. مصرف سورچه نیز اضافه شده بود و شرایط بسیار بدی داشتم. دراین‌بین باردار نیز شدم و خداوند پسرم را به من داد پس انگیزه‌ام بسیار قوی شد برای اینکه بیایم و سفر کنم.

این بار می‌دانستم راهی ندارم. به قول راهنمایم دودستی صندلی خود را چسبیدم. با اینکه مجبور شده بودم برای زندگی به شمال بروم؛ ولی هر هفته به تهران می‌آمدم و سفرم را طی می‌کردم. آموختم اگر قدردان نباشم، همه چیز را از دست خواهم داد. خدا را شکر توانستم به درمان و حال خوش برسم. از پسر عزیزم نیز بسیار متشکرم که به وجود کوچک بودنش همیشه همراه من بوده و هست.

خواسته:

خواسته اول: امیدوارم تمام مصرف‌کنندگان با کنگره آشنا شوند و به درمان برسند.
خواسته دوم: خوشبختی و عاقبت‌به‌خیری پسرم.

تایپ: راهنما مسافر سمیرا - لژیون هفتم - نمایندگی رز
ویرایش: راهنما مسافر سمیرا - نمایندگی رز

بازبینی و ارسال:همسفر فاطمه

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .