English Version
This Site Is Available In English

انسان با خداوند معامله می‌کند

انسان با خداوند معامله می‌کند

راهنما یعنی خدا را بندگی
راهنما یعنی دوباره زندگی
راهنما یک شور، یک دنیا سرور
راهنما یعنی محبت، عشق، نور
راهنما با عشق خدمت می‌کند
خدمتی با عزم و همت می‌کند
بهر خدمت مزد او یک خنده شد
خنده هم از روی او شرمنده شد
سایت نمایندگی همسفران دهخدا قزوین، گفت‌وگویی را با راهنمای لژیون چهاردهم همسفر زهرا ترتیب داده‌ است؛ شما را به خواندن این گفت‌وگوی دل‌نشین که سراسر آموزش است دعوت می‌کنم.

همسفر زهرا و مسافرشان روح‌الله با بیش از ۲۰ سال تخریب و آنتی‌ایکس شربت تریاک وارد کنگره‌۶۰ شدند. به مدت ۱۱ ماه و ۳ روز با متد DST و داروی OT، به راهنمایی راهنمایان همسفر سمیه و مسافر امید سفر کردند. در حال حاضر به مدت ۵ سال و ۸ ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش مسافرشان والیبال و ورزش خودشان در کنگره تنیس روی میز است.
همسفر زهرا در جایگاه‌های خدمتی راهنمای تازه‌واردین، دبیر، نگهبان، سایت، مرزبان و سردار خدمت نموده‌اند و در حال حاضر راهنمای همسفران و مسئول جدید امتحانات نمایندگی دهخدا هستند.

نظر شما راجع به دستور جلسه خانم‌های مسافر که به‌تازگی وارد دستور جلسات هفتگی شده است، چیست؟
واقعاً دستور جلسه زیبایی بود. از صمیم قلبم برای تمام مسافران خانم آرزوی رهایی دارم. به نظرم به‌عنوان یک مادر و یک خانم تقریباً می‌توانم حس کنم که چه بار سنگینی را به دوش می‌کشند و دیدگاه مردم چقدر آزارشان می‌دهد؛ اما کنگره باعث شده است ما به تمام همسفرانی که به کنگره آماده‌اند و راه درمان را پیش‌گرفته‌اند، افتخار کنیم و به کسانی که یک خانم مصرف‌کننده هستند، پیام کنگره را برسانیم.

زیباترین خاطره شما از کنگره‌۶۰ چیست؟
شاید باورش برایتان سخت باشد، اما لحظه‌به‌لحظه کنگره‌۶۰ شیرین و بی‌نظیر است. در کنگره با کسانی آشنا شده‌ام که حرف‌هایشان، نگاه‌هایشان، لبخندهایشان و امید به زندگی‌شان برایم بهترین حس دنیا را دارد. قشنگ‌ترین لحظه برایم ورود تازه‌واردین آقا و دست و سوت زدن همه برای تشویق آن‌ها است که همیشه من را به وجد آورده است و بارها بغضم را از فرط خوشحالی فروبرده‌ام.

زمانی که انسان در جایگاه راهنمایی قرار می‌گیرد، چه مسئولیت‌ها و چه تغییراتی در زندگی‌اش ایجاد می‌شود؟
هیچ‌گاه تصور نمی‌کردم که جایگاه راهنمایی باعث شود این‌قدر شیرینی پیش رو داشته باشم. خدمت‌های زیادی به شکرانه خداوند تجربه کرده بودم، اما عشق رهجو انسان را عجیب به خود فرومی‌برد. تا زمانی که خودت از پس کاری برنیایی، اصلاً نمی‌توانی آن را به زبان بیاوری و آن را از رهجویانت بخواهی. تازه متوجه می‌شوی که چقدر خودت راه برای رسیدن به صراط مستقیم داری. تازه کار کردن روی خودت را به‌صورت جدی شروع می‌کنی. اگر می‌خواهی این اتفاق برایت بیفتد، باید در اولین قدم در زندگی‌ات آموزش‌ها را کاربردی کنی.

وجود همسفر در سفر مسافر چه تأثیری دارد؟
فکر می‌کنم حضور همسفر بهترین کاری است که یک همسفر در حق خودش می‌تواند انجام دهد؛ زیرا هر دو در کفه‌های آموزش یکسان قرار می‌گیرند و باهم به جلو می‌روند. من به‌عنوان راهنما، همسفرانی را می‌بینم که حتی یک ماه از مسافران دیرتر به کنگره آمده‌اند؛ اما روز رهایی مسافرشان از این‌که باهم گل رهایی را دریافت نمی‌کند، حس بدی دارند و تازه متوجه می‌شوند که لحظه باهم بودن چقدر باارزش است. به دلیل سطح آموزشی کنگره و تخریبی که همسفر در زندگی تجربه کرده، لازم است در کنگره باشد تا اعتمادبه‌نفس ازدست‌رفته او بازگردد. همچنین جایگاه‌های خدمتی که مسافر و همسفر باهم تجربه می‌کنند، بسیار لذت‌بخش است.

پیام کنگره ۶۰ را چگونه دریافت کردید؟
مسافرم دوستی داشت به نام آقای صفرعلی از نمایندگی کاسپین که برایشان از خداوند سلامتی و حال خوش را خواستارم. ایشان به مسافرم می‌گفتند که شما نه آواز پرنده‌ها را می‌شنوید، نه زیبایی درختان را می‌بینید و... . مسافرم به مدت دو سال بود که حرف‌های این مسافر را برایم می‌گفت؛ اما من هیچ‌گاه باور نداشتم. خدا را شکر که از سال ۹۷ فرمان صادر شد و ما وارد کنگره شدیم.

زمانی که خبر قبولی‌تان در آزمون راهنمایی را شنیدید، چه حسی داشتید؟
می‌شود به قولی گفت که آن زمان در بستر بیماری بودم و به‌شدت قلبم اذیتم می‌کرد. هیچ‌گاه از یادم نمی‌رود که همسفر فاطمه از نمایندگی الوند به من زنگ زدند و قبولی‌ام را تبریک گفتند. اولین بار چیزی متوجه نشدم؛ اما ایشان ادامه دادند و من تازه متوجه شدم خداوند من را دوست دارد. بی‌نهایت خوشحال شدم و شاید باورتان نشود؛ من دیگر خوب شدم. نمی‌دانم چه انرژی در من به جریان افتاد که از جایم بلند شدم و با تمام وجودم شکرگزار بودم.

نظرتان در مورد دانشگاه کنگره‌۶۰ چیست؟
یکی از آرزوهایم تحصیل در دانشگاه کنگره‌۶۰ است؛ امیدوارم یک روز راه برای ما نیز باز شود.

آیا تجربه‌ای در مورد استفاده از D.SAP و یا کرم آن دارید که برای ما توضیح دهید؟
محلول و کرم D.SAP واقعاً معجزه جوانی برای همسفران است. مگر می‌شود شما کنگره‌ای باشید و معجزه D.SAP را ندیده باشید؟ من خودم کبد چرب دارم و D.SAP باعث شده است که کبدم رو به بهبود برود. من خودم دائم D.SAP را استفاده می‌کنم. کرم آن را نیز استفاده کردم نتیجه آن شفافی پوست بود.

آموزش‌ها و خدمت در کنگره‌۶۰ را به چه چیزی تشبیه می‌کنید؟
آموزش و خدمت هر دو لازمه زندگی در زمین است که من را به یاد این جمله از آقای مهندس می‌اندازد که ما برای آموزش گرفتن و خدمت کردن به زمین آمده‌ایم. امیدوارم تا روح در بدن دارم آموزش‌های مفید بگیرم و در راه کنگره خالصانه سال‌های سال خدمت کنم. به‌نظرم انسان با خداوند معامله می‌کند و چقدر انسان‌ها با خدمت کردن به خلق خداوند خوشبخت‌تر می‌شوند.

لطفاً در مورد دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» مشارکت کنید.
چه بگویم که هر آنچه هست بی‌شک کمک کنگره به من است. من به‌شخصه دیگر چیزی نبودم و چیزی از من باقی نمانده بود؛ تنهاترین درون خودم بودم. بیشتر به خاطر عشقی که به مسافرم داشتم، مهر مادری، عشق به فرزندانم و آبروی خانوادگی‌ام با پاهای خسته ادامه می‌دادم. واقعاً جانی در بدن نداشتم. روزی که وارد کنگره شدم هیچ‌گاه از یادم نمی‌رود؛ آمدم، دیدم و شنیدم. در مسیر بازگشت تا منزلمان با صدای بلند گریه کردم. تا بوده، کمک کنگره بوده است. امیدوارم با خدمت‌هایی که ان‌شاءالله اذن‌ آن‌ها صادر می‌شود بتوانم ذره‌ای جبران کنم.

چرا مشارکت کردن در جلسات بیشتر سهم سفر اولی‌هاست؟
مشارکت برای سفر اولی شبیه به جریان افتادن انرژی در بدن است؛ بازگشت اعتماد ازدست‌رفته و دیده شدن‌ها تا حد زیادی کمک خواهند کرد که سفر اولی خود گم‌شده‌اش را میان تشویق‌های دیگران پیدا کند.

مهم‌ترین دستاورد شما در کنگره ۶۰ چه بوده است؟
مهم‌ترین دستاوردم نجات زندگی‌ام و یافتن خود ازدست‌رفته‌ام که همان تصویر درخت پوسیده است، می‌باشد.

حستان را نسبت به کلمات زیر بیان کنید.
لژیون جونز
: سلامتی.
وادی هفتم: رازهایی که از سمت صراط مستقیم باشد و برداشت‌هایم بی‌نظیر.
سی‌دی گذرگاه: آیا از گذرگاه‌های سخت عبور کرده‌ام که منتظر آرامش هستم؟

در پایان اگر سخنی دارید بفرمایید.
مدت‌ها بود که سؤالات به این دل‌نشینی برایم مطرح نشده بود و مرور خاطرات پر از انرژی را در ذهنم تجربه کردم. امیدوارم هر آن‌چه از عمر گذرایمان مانده است با خدمت، حس خوب و کمک در راه کنگره بگذرد؛ زیرا من در زنده بودنم بهشت را تجربه کرده‌ام. بابت تمام زحماتی که خدمتگزاران سایت می‌کشند سپاسگزارم. از راهنمای خوبم همسفر سمیه بابت محبتشان تشکر می‌کنم که هر خدمتی را تجربه می‌کنم از آموزش‌های ایشان است.

با تشکر از راهنما همسفر زهرا بابت وقت ارزشمندی که در اختیارمان قرار دادند. همچنین بابت این گفت‌وگوی پرانرژی و همکاری‌شان از ایشان متشکریم.

طراح سؤال و مصاحبه‌کننده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
ارسال: همسفر مطهره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی دهخدا قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .