English Version
This Site Is Available In English

این حرف که روزی به مواد فکر نخواهی کرد برای من غیر قابل باور بود

این حرف که روزی به مواد فکر نخواهی کرد برای من غیر قابل باور  بود

جلسه چهارم از دوره دهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی یوسف، با استادی مسافر سلمان، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر ایمان با دستور جلسه "وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من"  روز چهارشنبه  3 بهمن‌ ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شاکرم که امروز قسمت شد در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم.

دستور جلسه امروز وادی دوازدهم است: آخر امر امر اول اجرا می‌شود، من قصد دارم با توجه به این دستور جلسه مسیری را که در سفر اول طی نمودم با شما در میان بگذارم، من یک بار سفر خود را خراب کرده بودم و مجددا سفر نمودم، من به یک دلیلی پا به کنگره نهادم که می‌شود گفت همان امر اول بودکه درمان اعتیاد بود.

وقتی به علت خرابی سفر اول خود نگاه می‌کنم شاید علت آن باشد که انسان باید یک جا از یک خواسته خود بگذرد و یک سری دستورات را اطاعت کرد تا به مقصد رسید.

همه انسان‌ها به نوعی گرفتاری‌ها و گره‌های خاص خود را دارند من نیز به علت چند مصرف بودن دچار مشکلات زیادی بودم، چرا که متادون، قرص و شیشه مصرف می‌کردم و در کنار این گاهی با دوستانی که پیش من مراجعه می‌کردند مواد دیگری هم مصرف می‌کردم، به علت این مصرف مواد هر بار که قصد می‌کردم روی برنامه بیایم با دشواری بسیاری روبرو می‌شدم.

مصرف شیشه دلیل خرابی سفر من بود، من با تمام وجود دوست داشتم خوب سفر کنم ولی ناخودآگاه شیشه مرا به سوی خود می‌کشاند و وقتی به خود می‌آمدم که مواد تهیه کرده بودم ومصرف کرده بودم، در اینجا باید تاکید کنم که تخریب مواد صنعتی و توهم زا نظیر شیشه بسیار بالا می‌باشد، در ادامه موفق شدم با کمک راهنمای خود سفر کنم و به پایان نقطه برسم و به سفر دوم برسم.

این حرف که روزی به جایی خواهی رسید که به مواد فکر نکنی حرفی رویایی و دست نیافتنی و حتی غیر قابل باور برای من بود، اما امروز وقتی حال خود را مشاهده می‌کنم مطمئنم اگر این امکان وجود داشت تا در سفر اول جایی که در اعماق تاریکی بودم حالی که امروز دارم را حتی برای چند ثانیه درک می‌کردم به طور قطع بسیار بیشتر به فرامین راهنمای خود عمل می‌کردم و هیچ گونه خطایی انجام نمی‌دادم.

دو هفته پیش به سفر کاری رفته بودم در آنجا موقعیتی پیش آمد که با مصرف کننده شیشه مواجه شدم و حتی او به من عارف کرد و من با تکان دادن دست از او تشکر کردم، آن لحظه متوجه نشدم چه تغییری در من اتفاق افتاده و به چه چیزی تبدیل شده‌ام اما وقتی در خال برگشت بودم یاد جمله آقای مهندس افتادم که می‌گفتند درمان زمانی اتفاق می‌افتد که فرد مصرف کننده در لابراتوآر مواد کار کند و برای مصرف تحریک نشود، آنجا بود که متوجه این وادی شدم که آخر امر امر اول اجرا می‌شود.

ضبط صدا: مسافر محمد حسین لژیون4

عکاس: مسافر امیر عکاس سایت

تهیه گزارش تایپ و ارسال: مسافر محمد خدمتگزار سایت

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .