انسان نباید فراموش کند از کجا به کجا رسیده است

بنام قدرت مطلق

پنجمین جلسه از دوره دوم کارگاهای خصوصی کنکره 60 نمایندگی لواسان به استادی پهلوان مسافر اشکان ونگهبانی مسافرمجتبی ودبیری مسافرمحمد رضا با دستور جلسه " در آخر امر امر اول اجرا میشود " مورخ 3 بهمن ماه 1403 راس ساعت 17 آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

خیلی خوشحالم که امروز در این مکان حضور دارم و میتونم یکبار دیگر این جایگاه را تجربه کنم و بتوانم از تک تک شما عزیزان آموزش بگیرم،خداقوت میگم خدمت ایجنت محترم آقا بهروز و گروه مرزبانی که این شعبه را تاسیس کردند واقعا عمل عظیمی انجام دادند واقعا تاسیس یک شعبه کار آسانی نیست،شعبه ای که من در آن درحال حاضر خدمت میکنم تقریبا یکسال است که تاسیس شده و به همین دلیل کم و بیش در جریان مشکلات یک شعبه تازه تاسیس هستم خداقوت میگم به همه عزیزانی که در تاسیس این شعبه سهیم بودند و امیدوارم که همیشه رحمت الهی در زندگی تک تک افراد جاری باشد.
در اینکه تمام وادی ها بسیار مهم وکاربردی هستند شکی نیست اما وادی دوازدهم جایگاه ویژه ای از همان اوایل سفر برای من داشت چرا که این وادی به من آموخت که امیدوار باشم،اگر من امروز وارد کنگره میشوم و درگیر مشکلات هستم این وادی در من ایجاد آرامش میکند و به من این امید را میدهد که همه چیز درست خواهد شد.
این وادی به من می آموزد که باید در همه مسایل پارامتر زمان را در نظر بگیرم تا به هدفی که دارم برسم.من با مصرف شیشه وارد کنگره شدم و با کوهی از تخریب برای خودم خانواده و جامعه ایجاد کرده بودم ولی خواست رهایی را داشتم تنها راه را نمیدانستم خواست رهایی خیلی مساله مهمیست.
کنگره 60 درمان قطعی اعتیاد را انجام میدهد و این خیلی مهم است که من بدانم وارد کجا شده ام،اعتیاد بیماری است که تمام دنیا را درگیر کرده و تمام دنیا به بن بست خورده اند،تمام دنیا میگویند اعتیاد یک بیماری پیش رونده است اما تعاریف در کنگره متفاوت هستند اگر من درک کنم که کجا امده ام قضیه متفاوت خواهد بود در سفر اول برایم خیلی مشکلات ایجاد شد اما ایمان داشتم که به درمان قطعی خواهم رسید.

در مورد این وادی تغییر،تبدیل و ترخیص مطرح میشود که هر سه این ها برای من در سفر اول اتفاق افتاد.
روزی نبود که طلبکارها درب مغازه من را نزنند و از این قبیل مشکلات اما تمام آنها در کنگره سامان یافت.یک خاطره هم تعریف کنم یک روز در پارک طالقانی در حال ورزش بودم که زانویم شکست و به بیمارستان رفتم بعد از اینکه به هوش آمدم راهنما اولین کسی بود که به ملاقاتم آمد آنجا بود که فهمیدم پیوند محبت در کنگره برقراراست.پرونده اعتیاد من زمانی بسته شد که خواست واقعی من رهایی بود و از اعماق وجودم میخواستم احساس رهایی را تجربه کنم،وارد سفر دوم شدم و همینطور اتفاقات خوب برایم افتاد وخداوند را بابت تمام آنها شاکرم.
وادی دوازدهم به من میگوید که اگر من میخواهم اعتیادم را درمان کنم باید پارامتر زمان را درنظربگیرم و صددرصد خودم را بگزارم،باید سر زمان مشخص شده در شعبه حضور داشته باشم پیراهن سفید بپوشم و کارهایی که راهنما از من میخواهد را دقیق انجام دهم،یک زمانی تمام توان یک سفر اولی میکروفون گردانی است یا تمام توانش این است که نوشتار بخواند مهم این است که من تمام خودم را در کنگره بگزارم و ازچیزی دریغ نکنم و چیز دیگری که در این وادی نظر من را جلب کرد این است که از شجره خبیثه دوری کنم.
من به عنوان کسی که سعادت خدمت مالی کردن را در کنگره دارم کوتاه در مورد بخشش بگویم که باید بدانم از کجا به کجا رسیده ام و چه اتفاقاتی به واسطه ی خدمت مالی برایم رخ داده است،من شرایط مالی بسیار سختی داشتم و به واسطه خدمت مالی اعتبارم را تماما پس گرفته ام وقتی یک فردی سردار میشود یا پهلوانی میگیرد دیگر مقدار پول برایش به چشم نمی آید وانگار همیشه اطمینان خاطر نسبت به مسائل مالی دارد.امروز اولویت من دیگر پول نیست بلکه اولویت من آرامشی است که دارم،وقتی به خانه میروم و بچه ام را بغل میگیرم و یا همسفرم را میبینم و صحبت میکنم کاملا تفاوت را حس میکنم و همه را مدیون بخشش و کنگره هستم،همه افراد نمیتوانند توسط هستی وخداوند هدایت شوند فقط کسانی میتوانند که دارای چند ویژگی باشند اولین ویژگی که باید داشته باشم این است که به جهان غیب اعتقاد داشته باشم دیگری آنکه شرک نداشته باشم و ایمانم به خداوند باشد و مهم ترین آنها انفاق و بخشش است که اگر این ویژگی ها را داشته باشم درمان راحت ترین مسیر میشود،از تمام شما عزیزان سپاسگزارم که به صحبت های من توجه کردید.

تایپ: مسافر امید

تنظیم:مسافر علیرضا