به نام قدرت مطلق الله
آقای مهندس در سیدی «خشم» میفرمایند: آموزشهایی که در کنگره داده میشود، همان جهانبینی است که برای همه انسانها است؛ مقداری از این صحبتها نیز، برای آیندگان است.
همچنین آقای مهندس در مورد کسانی که به تازگی سیدی گوش میدهند، میفرمایند: کسانی که به تازگی وارد کنگره میشوند و سیدی گوش میدهند، لازم نیست که تمام مطالب را بیاموزند اما قدر مسلم مطالبی وجود دارد که متوجه آن نمیشوند، این موضوع ایرادی ندارد؛ هر کس به اندازه خودش، از آن مطالب، برداشت میکند.
تازه واردین، باید چهل سیدی که مربوط به وادیها و مسائل خاص میباشند را بنویسند که باعث قوی شدن پایههای آنها میشود.
درمان اعتیاد در کنگره، بر سه پایه (جسم، روان، جهانبینی) استوار است، در کنگره هر کدام از این پایهها آموزش داده می شود.
جسم مربوط به فیزیولوژی انسان میباشد؛ جهانبینی کنگره نیز درسها و مطالب مهمی را مطرح میکند که با چهارده وادی شروع میشود و چهارده گام است.
در رشتههای تحصیلی روانشناسی و روانپزشکی روان به درستی تعریف نشده است و به یک نقطه مشترک نرسیدهاند که روان چیست؟ برای درمان روان، ابتدا باید یک تعریف واحد و قابل قبول ارائه داده شود.
وقتی به مسئله فیزیولوژی نگاه میکنیم، متوجه میشویم، کسانی هستند که اعتقادی به درمان اعتیاد ندارد و از نظر خیلی از گروهای بزرگ، اعتیاد یک بیماری مرموز، لاعلاج و پیشرونده است؛ در مسئله سمزدایی، درمانی صورت نمیگیرد.
آقای مهندس میفرمایند: «آبروی علم، به عمل آن است؛ علمی که به نتیجه میرسد و راندمان داشته باشد، قابل قبول است.
حس یک گیرنده است؛ مرکز حس، در سینه قرار دارد که همان قلب میباشد. در صور پنهان و در صور آشکار، بدون حس هیچ حرکتی صورت نمیگیرد، برای انجام هرکاری، نیازمند حس هستیم. منشأ تمام کارهای ما، براساس حس انجام میگیرد و این بستگی به ما دارد که حس ما چگونه حسی است؟
مثلاً کسی که با شنیدن کوچکترین حرفی، فوری احساسش بهم میریزد، عصبانی میشود، جبهه میگیرد اما شخص دیگر، اگر در همین شرایط قرار بگیرد، به راحتی از آن عبور میکند.
در مواقع خشم، سه برابر، ضریب هوشی انسان، کاهش پیدا میکند؛ ضریب هوشی یک انسان معمولی ۱۰۰ است، تیزهوشان ۱۲۰، نابغه ۱۴۰، کم هوش ۸۰، کودن ۶۰، میباشد. ضریب هوشی یک انسان تیزهوش، در مواقع خشم، ۴۰ میشود. در موقع خشم تفکر، از بین میرود.
بدترین گناه، ناامیدی است؛ انسان ناامید، هیچ حرکتی انجام نمیدهد و دست از همه چیز برمیدارد. کسانی که به کنگره میآیند، حس خدمت به دیگران را یاد میگیرند و کسانی که یاد نمیگیرند و به آگاهی لازم نرسیدهاند، روزگار به آنها خواهد آموخت.
اگر انسان از آموزگار نیاموخت، از روزگار میآموزد. این نیز بستگی به حس ما دارد. ما پنج حس درون و پنج حس بیرون داریم و یک حس مشترک که رابط بین حسها است و به آن حس ششم یا حس مشترک میگویند؛ حس ها قابل رویت نیستند، اما همنام خودشان را مییابند؛ حس پروانه به یک پروانه را فقط خودش میتواند، دریافت کند.
آنچه که هست، تمنای دل میخواهد، الهام به آن شکل میدهد، آنگاه که تصویر گرفت، پالایشهای مداوم به تراوشها، استحکام میبخشد؛ پالایش و تزکیه انسان هر چقدر بیشتر باشد، به موفقیتهای بیشتری دست مییابد.
«حس» مانند خداوند است، در تمام هستی و نیستی، موجود و رویتناپذیر است؛ حس در تمام هستی و نیستی حتی در اتم و مولکولها، حیوانات و جانوران وجود دارد.
انجام هر کاری، آغازی دارد و باید یک چیز مشخصی باشد که به وسیله آن، مجهولات را پیدا کنیم؛ برای درمان یک بیماری یا اعتیاد، اولین شرط صورت مسئله آن است، از ابتدای خلقت تاکنون، صورت مسئله اعتیاد، درست نبوده است.
صورت مسئله اعتیاد چیست؟ اعتیاد، جایگزینی مخدرهای بیرونی به جای مخدرهای درونی بدن است؛ شخصی که سرطان دارد، تومور را جراحی میکنند، بقایای آن را به وسیله پرتو درمانی از بین میبرند و گاهی اوقات جواب نمیدهد؛ سرطان در واقع از تنظیم خارج شدن یک سری از میان ژنها است که باید تنظیم شود.
گاهی اوقات، تا زمانی که مشکل نداریم، انسانهایی در کنار ما هستند اما به محض اینکه دچار مشکلی میشویم، کنار میروند؛ برای شناخت بهتر اطرافیان خود، آنها را آزمایش کنیم و دست به راستآزمایی بزنیم که آیا واقعاً حرف آنها با عملشان یکی است؟ یا چیزی که ادعا میکنند و میگویند، واقعی است یا خیر؟
منبع: سیدی (خشم)
نویسنده: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر بدریه (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی اروند آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
65