اگر باشد، هست. حسهایی که درون جسم ما هست، مثل: شنوایی، چشایی، بویایی، بینایی و لامسه حس درون نام دارد. چیزهایی که در خواب بدون این چشم میبینیم و با چشم جسم انجام نمیگیرد، حس برون نام دارد. همانطور که حواس درون و بیرون داریم، در اعتیاد هم صور آشکار و صور پنهان داریم. مثل افکار ما که افکار آشکار و پنهان داریم.
حتی در حیوانات هم صور آشکار و پنهان وجود دارد. پس شخصیتها به دو قسمت تقسیم میشود: شخصیتهای آشکار و شخصیتهای پنهان. یکی از مسائلی که پنهان هست، مکر است. مکر یعنی نیرنگ، تزویر، فریب و چاره اندیشی برای ضرر زدن به کسی البته مکر در قرآن به عنوان تدبیر هم میآید. تشخیص نیرنگ برای ما خیلی نقش مهمی دارد.
یعنی راه را از چاه تشخیص دادن. تبلیغات یک نوع نیرنگ هستند.کلاهبرداری و نیرنگ در همه جا هست. یک حیوان برای شکار، مکر دارد. جایی که باد در جهت مخالف باشد میایستد تا بوی آن را برای شکار نبرد. بعضی اوقات در مقابل نیرنگ، طمع هم هست. پس باید دقت کنیم؛ چون همیشه حیله و تزویر با یک صورت بسیار زیبا جلو میآید، مثل زهری که کشنده است.
اما در بهترین و زیباترین جام ریخته میشود. هیچ فسادی در دنیا انجام نمیگیرد، مگر اینکه ما لباس تقوا بپوشانیم. وقتی کسی بخواهد شما را فریب دهد، شما را متقاعد میکند، بعضیاوقات آنقدر این نیرنگ قوی و نیرومند هست که شما نمیتوانید باور نکنید. غیبت کردن یک نوع مکر است، زیرا غیبت به منظور ضربه زدن به کسی انجام میشود.
رهجویی که پشت سر راهنما غیبت میکند، مکر دارد. نکتهای هم درمورد خشم وجود دارد. وقتی انسان خشمگین میشود، تمام هوشش تقسیم بر سه میشود مثلاً اگر تیزهوش و ضریب هوشی ۱۲۰ باشد، وقتی خشمناک میشود، ضریب هوشی به ۴۰ میرسد و ضریب هوشی او سقوط میکند و از خنگ و کودن هم به مراتب پایینتر میرود.
وقتی دوست شما در موقع خشم حرکتی انجام داد که نباید انجام میداد، زیاد ناراحت نباشید؛ چون ضریب هوشش زیر مرحلهٔ خنگی و کودنی آمده و این کارش بر مبنای خشم بوده و تعادل ندارد. خشم یک پوئن بسیار منفی است که باید سعی کنیم بر مبنای آگاهی تحت کنترل در بیاوریم و صبر و حوصله داشته باشیم و زود داوری و قضاوت نکنیم و عکسالعمل نشان ندهیم.
گفتیم که پنج حس ظاهر یا درون که مربوط به جسم است، برای صور آشکار است و پنج حس برون؛ به قول مولانا که میگوید ۷ اندام دیگر داریم که ما دو پیکره را پر واضح است و میشناسیم. یکی جسمی که الان میبینیم و یکی هم کالبدی که در خواب داریم و میبینیم که هر دو حقیقی هستند؛ وقتی بیداریم این جسم حقیقی است، وقتی خوابیم، جسم در خواب حقیقی است.
پنج حس درون برای ما قابل قبول است ولی پیکرههای دیگر و حسهای برون برای ما قابل لمس نیست. خیلی چیزها رو ما میتوانیم حسش کنیم ولی نمی تونیم لمسش کنیم. پنج حس برون با ۷ پیکره در ارتباط میباشند که پیکرهها و پنج حس برای ما قابل لمس نیست، اما میشود آن را حس کرد. چشم ما وسیلهای در اختیار ماست که به وسیله آن میبینیم.
ولی برای حس برون وسیله دیدن نداریم. مانند خواب که با چشم دیگر و با جسم دیگر و در عالم دیگری در حال دیدن هستیم و به وسیله آنها تصاویر ضبط میشود. ما هرشب به آن دنیا میرویم و وقتی بیدار شدیم به این دنیا برمیگردیم در واقع ما در آن دنیا زندگی میکنیم. آنقدر این مسئله ساده و پیش پا افتاده است که ما باورش نمیکنیم.
خوابیدن یک مرگ موقت است، با مرگ ارتباط با این جسم کاملا قطع میشود. خواب سیر و سلوکی است که جسم در آن دخیل نیست و اندامهای دیگر در کار هستند که قابل رویت برای هر کس نیست. کابوس، پیشپردهای از جهنم است. زندگی بعد از مرگ، ادامه همین زندگی است و هر چه یاد گرفتیم، با خود میبریم. هیچ چیز در دنیا نیست مگر اینکه ابتدا در اندیشه باشد و این آغاز خلق است.
پس نتیجه میگیریم که با اندیشه خود زندگی آیندهمان را پی ریزی میکنیم. با اندیشه خود مشخص میکنیم که چه کار میخواهیم کنیم و چه هستیم. با اندیشه "کنگره ۶۰" به وجود آمد و شما با اندیشه وارد "کنگره ۶۰" شدید. اگر اندیشه و تفکر درست باشد، تولید درستی خواهد داشت. اندیشه مثل کاشتن است که ما رطب می کاریم یا حنظل؟
هر اندیشهای که شما داشته باشید، دلیل بر وجود آن اندیشه میباشد و خیال هم جزء آن محسوب میشود. خیال در جهت مثبت خوب است. همه چیز با شکل خیال به وجود می آید. وقتی حلقههای حیات عوض میشوند و از یک بُعد به بُعد دیگر میرویم، به این فکر میکنیم که کدام یک حقیقی و کدام یک مجازی است؟ به اعتقاد من هر کجا که وجود داشته باشیم، آنجا حقیقی است.
نویسنده:همسفر یلدا،رهجوی راهنما همسفر نرگس(لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر زهرا (رابط خبری لژیون پنجم)
ارسال: همسفر فرنوش (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی حکیم هیدجی
- تعداد بازدید از این مطلب :
92