تعدادی از رهجویان لژیون ششم مطالبی را در خصوص « سیدی آفت » در قالب مشارکت ارائه کردند که تقدیم شما میگردد.
مشارکت راهنما همسفر نرگس:
استاد امین در سیدی آفت، کنگره۶۰ را مانند یک باغ تشبیه کردند. وقتی این باغ شروع به رشد میکند، آرامآرام آفتها ظاهر میشوند. اینجا دو دیدگاه وجود دارد؛ یکی درمورد باغ و دیگری که در مورد انسان و ساختار میباشد. آفتها در انسانی ظاهر میشوند که درحال رشد است؛ همانطور که در نهال، آفت بسیار کم است، در کودکان نیز آفت کم است. علت به وجود آمدن آفت، رشد کردن و پدید آمدن توانایی است که در فرد ظاهر میشود.
آفت بایستی از یک چیزی تغذیه کند، درختی که میوه ندارد آفت هم ندارد؛ پس در انسانی که توانایی وجود ندارد، آفت هم نیست. آفت در انسانی پدید میآید که توانایی و قدرت او در حال رشد است. انسانی که توانایی دارد و نمیتواند از آن به درستی استفاده کند، دچار آفت میشود. برای از بین بردن آفت، بایستی تواناییهای خود را در جای درست استفاده کند و همیشه تعادل داشته باشد. در ادامه به این موضوع میپردازد که انسان، ساختاری درحال رشد است.
به عنوان مثال ساختار کنگره۶۰ مکانی در حال رشد و از اجزائی تشکیل شده است. این اجزاء به یکدیگر متصل هستند و چگونگی اتصال این اجزاء با یکدیگر بسیار مهم است. اجزائی که در کنگره هستند شامل راهنما، نگهبان، ایجنت، مرزبان، دبیر و... میشوند؛ آنها با یکدیگر ارتباط دارند و کاری را انجام میدهند، هر کدام از اجزاء به تنهایی خاصیتی دارند که به آن خاصیت ذرهای و آن ارتباطی که بین این اجزاء وجود دارد خاصیت موجی گفته میشود.
اتصال بین این اجزاء بایستی به گونهای باشد که بتوانند نهایت ظرفیت آن ساختار را تحمل کنند؛ یعنی بایستی بین اجزای کنگره آنگونه ارتباطی وجود داشته باشد که بتوانند ساختار را به درستی و به سمت جلو هدایت کنند. گفته شد هر درختی که میوه داشته باشد، آفت دارد. در کنگره۶۰ میوهای وجود دارد به نام رهایی، وقتی میوه وجود دارد زمان پیدایش آفت است. آفت به هر دو قسمت موجی و ذرهای طراحی ساختار حمله میکند.
آموزشی که در کنگره میگیریم مانند نوشتن سیدیها، مطالعه کتابها و... خاصیت ذرهای ما را قوی میکند و همچنین پیوند محبت و اجرای قوانین کنگره، اتصالات و خاصیت موجی ما را قوی میکند؛ در این صورت انسان میتواند در این ساختار احساس آرامش کند. شخصی که آموزش کمتری بگیرد، در ادامه توان کمتری برای تحمل مشکلات و مسائل دارد، پس نیروهای منفی که همان آفتها هستند با ایجاد اختلال در آموزش، خاصیت ذرهای ما را مورد حمله قرار میدهند و با ایجاد اختلال در اجرای قوانین، اتصالات موجی و پیوند محبت بین اجزاء را مورد حمله و آفت قرار میدهند.
آفت یک نیرو یا جسم خارجی نیست که از بیرون آمده باشد. ما انسانها ممکن است خود تبدیل به آفت شویم و هر ساختاری را دچار اختلال کنیم؛ بنابراین برای اینکه از آفتهای احتمالی دور بمانیم اول بایستی روی خاصیت ذرهای خود کار کنیم، با آموزش گرفتن خود را توانا کنیم، با اجرای قوانین و ایجاد پیوند محبت، ارتباط سالم و مناسب بین خود و دیگران، خاصیت موجی خود را تقویت کرده و با دقت و توجه آفتها را مهار کنیم.
مشارکت همسفر سمیرا:
استاد امین میفرمایند: کنگره۶۰ مانند یک باغی است که امکان دارد در آن آفت بهوجود بیاید. حال از خود میپرسیم آفت کی به وجود میآید؟ وقتی در یک باغ، نهال کاشته شده باشد تا زمانی که کوچک باشد آفتی بهوجود نمیآید؛ اما وقتی تبدیل به درختی بزرگ شد و توانست به بار بنشیند و میوه دهد، آن زمان شروع به آفت زدن میکند. ایشان در ادامه انسان را به نهال و درخت تشبیه کردهاند. وقتی انسان کودک است در او آفتی به وجود نمیآید، ولی وقتی بزرگ میشود و به بلوغ میرسد، وجود آفت در او نمایان میشود.
کنگره۶۰ یک ساختار است و هر ساختاری قسمتهای مختلفی دارد. ساختارهای کنگره و اجزای تشکیلدهنده آن دیدهبان، ایجنت، مرزبان، راهنما و... هستند. نحوه اتصال اجزاء و آن ارتباطی که بین ایجنت و راهنما، مرزبان و ایجنت، راهنما و رهجو و... برقرار است. تفکری که این ساختار را به منظور احیاء انسانها به وجود آورده و اشاره به آقای مهندس دارد که بنیان کنگره هستند. ما میگوییم که با تفکر، ساختارها به وجود میآید و بدون تفکر آنچه که هست رو به زوال میرود.
برای اینکه خود را پیدا کنیم لازم است تفکر کنیم تا ساختار به وجود آید. ما وارد کنگره میشویم و با کسب دانش و تجربه به طرف ارزشها حرکت میکنیم . در این مسیر برای ما آفتهایی بهوجود میآید که مانع حرکت ما میشوند. ما با دانشی که کسب کردهایم میتوانیم آفتها را کنار بزنیم تا به نتایج مطلوب برسیم. در آخر میخواهم بگویم هدف ما از آمدن به کنگره۶۰ رهایی و رسیدن به آرامش است؛ زیرا آرامش بالاترین سعادت است.
مشارکت همسفر معصومه:
در سیدی آفت گفته میشود، هر باغی که شروع به رشد کردن میکند، کمکم آفت هم در آن نمایان میشود. کنگره۶۰ مانند یک باغی میماند که درون آن آفت وجود دارد. استاد امین میگویند آدمها تا زمانیکه کودک هستند، بیگناه میباشند و آفت ندارند؛ ولی وقتیکه شروع به رشد کردن میکنند و به سن بلوغ میرسند، سیستم خمر آنها شروع به ترشح و جسم و کالبد آنها رشد میکند. مثلث نصب واحده ظاهر میشود.
هنگامیکه کالبد رشد میکند، اینها میروند و سر جای خود مینشینند. وقتیکه در ما توانایی ظاهر میشود، در ادامه آفت نیز پدید میآید. آفت بایستی از یک چیزی تغذیه کند، یعنی درختی که میوه ندارد، پس آفت هم ندارد؛ چون چیزی وجود ندارد که آفت از آن تغذیه کند. انسان هم دقیقا همینگونه است، وقتی که توانایی ندارد و یا ضعیف است، آفت در او ظاهر نمیشود. شاید حکمتی وجود دارد که انسان بیمحصول و یا ناتوان باشد.
پس از مدتی مشخص میشود که نگهداری فرد چگونه است. یک فرد پس از اینکه شروع به رشد کرد و توانست که میوه بدهد، چگونه میخواهد این میوه را حفظ و نگهداری کند. آیا میتواند در مقابل آفتها از آن مراقبت کند؟ در کنگره گفته میشود که به دست آوردن مهم است؛ اما حفظ و نگهداری بسیار مهمتر است. در کنگره۶۰ سه ساختار وجود دارد که از سه ضلع تشکیل شده است. ضلع اول اجزاء، ضلع دوم نحوه اتصال این اجزاء به یکدیگر و ضلع سوم تفکری که آن ساختار را به وجود میآورد، که یعنی همان معماری ساختار میباشد.
اگر یک ساختار خوب باشد، یعنی اجزای آن، نحوه اتصال و معماری آنها خوب باشد، نتیجه خیلی خوبی به ارمغان میآورد. به عنوان مثال، نتیجه کنگره۶۰ که توانسته احیاء کردن انسانها باشد. اجزاء یک ساختار بایستی یک ویژگی مانند خاصیت ذرهای و موجی داشته باشند. برای هر جزئی از هستی یک تعریف، خاصیت و شخصیت مخصوص به خود، وجود دارد؛ که با صوت، نور و حس میتوانند به یکدیگر متصل بشوند و خاصیت موجی را به وجود بیاورند.
آفت به راحتی دسترنج یک میوه آماده شده را مصرف میکند، به دلیل اینکه نیروهای منفی از خود تولید ندارند. در ادامه گفته میشود که نحوه اجرای قوانین نیز، بسیار مهم میباشد. کنگره خوب رشد کرده است، اما با وجود آفت هر سه ضلع مورد حمله قرار میگیرد؛ یعنی اجزاء و نحوه اتصال آنها را مورد حمله قرار میدهد و هم معماری آنرا از کار میاندازد.
آفت در قسمت خاصیت ذرهای، آموزش گرفتن شخص را تحت تاثیر قرار میدهد؛ یعنی شخصی که آموزش کمتری میگیرد، در آینده مشکلاتی خواهد داشت که قادر به تحمل آنها نخواهد بود. در قسمت اتصال، اگر محبت افراد بین این اجزای ساختمان خدشهدار بشود، بایستی تنبیه گونه باشد که پیوند محبتها از بین نرود و آن فرد درس بگیرد تا بتواند اشتباه خود را جبران کند.
به عنوان مثال میتوان معماری ساختمان را یک لژیون یا یک شعبه از کنگره۶۰ در نظر بگیریم، زودتر جلسه را شروع کنیم و دیرتر تمام کنیم، تا ساعت ۱۰ ،۱۱ شب با یکدیگر در ارتباط باشیم که این خود باعث ایجاد آفت در معماری این ساختمان است. آموزش گرفتن خاصیت ذرهای ما را تقویت میکند و طرف مقابل نیز، با محبت و اجرای قوانین، اتصالات و خاصیت موجی را تقویت میکند. در این صورت انسان در این ساختار احساس آرامش میکند و این فضا عطراگین میشود.
بایستی توجه کنیم که آفت یک چیز خارجی نیست، خود ما هم میتوانیم آفت باشیم؛ به اینصورت که خود، به وجود آوردنده حال بد در کنگره باشیم، درست همانند آن کرمی باشیم که در حال خوردن سیب است و با بد کردن حال دیگران سعی میکند انرژی او را بگیرد، اما غافل از اینکه از این راه به حال خوب دست پیدا نمیکنیم. بایستی یاد بگیریم که آفتهای خود را اصلاح کنیم و باعث بههمریختگی ساختار نشویم.
مشارکت همسفر فاطمه:
هر گلی که شروع به رشد کردن کند، آفت نیز در کنار آن رشد میکند. وقتی که یک بچه آرامآرام بزرگ میشود و به سن بلوغ نزدیکتر میشود، سیستم خمر آنها شروع به ترشح کردن میکند تا جسم آنها رشد کند. وقتی که تواناییها ظاهر میشوند، این بچه شروع میکند به تغییر کردن، قدرت، جثه و قد بچه بزرگ میشود و رفتارهای او تغییر میکند. افرادی در جهت خوب و افرادی هم در خلاف جهت حرکت میکنند که در این زمان آفت ظاهر میشود.
وقتی که انسان توانایی ندارد، کوچیکترین آفتی در او ظاهر نمیشود. تواناییها که ظاهر میشود، آفت هم نمایان میشود و انسان در ضعف و ناتوانی فرو میرود. انسانی که ضعیف و ناتوان است، میوهای ندارد؛ اما اگر آفت داشته باشد شاید بتواند در راه به بار نشستن او کمککننده باشد، با این تفاوت که این دفعه زمانی محصول بدهد که بتواند از خود محافظت کند. انسانی که توانایی دارد، بایستی بتواند از آن استفاده کند و خود تعیین میکند که از آن استفاده کند یا خیر.
انسانی وجود دارد که آفت، قدرت ندارد که به او وارد بشود و محصول او را نابود کند. به دست آوردن مهم است، ولی حفظ و نگهداری از آن مهمتر است. هر جزئی از هستی برای خود خاصیت، تعریف و شخصیتی دارد. از ویروس تا سلولهای پوستی یک خاصیت و شخصیتی دارند. این اجزاء با یکدیگر ارتباطی میگیرند که خاصیت موجی دارد. با صوت، نور و حس میتوان با همه اجزای هستی ارتباط برقرار کرد. هر کدام را دستکاری کنیم خراب میشود.
تبادل انسان با هستی باعث میشود که به تعادل برسد و این ادامه حیات را برای ما امکان پذیر میکند. حالا آفتها چگونه عمل میکنند؟ دسترنج و میوه آماده شده را مصرف میکنند. نیروهای منفی تولید ندارند، نیروهای بازدارنده متوقف میشوند تا این نیرو تولید بشود و در حین تولید آنرا مصرف میکنند. اگر آفت وجود داشته باشد به کدام قسمت حمله میکند؟ به هر سه قسمت؛ یعنی خاصیت ذرهای یا خاصیت موجی را هدف قرار میدهد و یا اینکه ترکیب ساختار را تغییر میدهد.
خاصیت ذرهای یعنی، کنگره میروی ولی دیر در لژیون حاضر میشوی، راهنما میگوید اشکال ندارد، حالا شما بیایید، حالا سیدی نوشتید خوب است، ننوشتید هم اشکالی ندارد. در جلسه حضور داشته باشید، کیفیت آموزش پایین میآید. پایه قوانینی که در کنگره۶۰ وضع شدهاند به این علت است که این شرایط را برای ما به وجود بیاورد که بتوانیم به آن مقاومت نهایی ساختار برسیم. نحوه اجرای قوانین بسیار تا بسیار مهم است. یعنی خاصیت موجی که همه را در کنگره متصل کرده و نگه داشته، محبت است.
اگر محبت را از دست بدهیم، یعنی اتصالات را از بین بردهایم. مهم نیست راهنما، ایجنت یا مرزبان چقدر قوی هستند؛ حس محبت، همه را به یکدیگر متصل میکند. اگر قانون را به هر نحوی که باعث بشود محبت از بین برود، در هر نمایندگی اجرا کنیم قطعا دچار آسیب میشویم. یعنی این نیروی منفی از لباس قانون استفاده میکند تا سختگیری کنند. قویترین ابزار نیروی منفی، برچسب زدن است. هر چقدر که رهجو بایستی از راهنمای خود فرمانبرداری کند، بایستی او را دوست داشته باشد؛ حتی اگر رهجو کار اشتباهی انجام داد، تنبیه بایستی به گونه ای باشد که او از کنگره دور نشود.
هدف از تنبیه این است که متوجه اشتباه خود بشود و خود را اصلاح کند. اگر انسان پیوند محبت را اجرا کند و تنبیه او در جهت اصلاح باشد، ممکن است سختگیرانه باشد، سه ماه یا شش ماه کنگره نیاید، برای این است که قدر کنگره را بفهمد و سفر خوبی داشته باشید، زیرا هدف تنبیه همین موضوع میباشد. صفت گذشته در انسان صادق نیست، انسانها قابل تغییر هستند. تنبیه بایستی وجود باشد، سیدی ننوشتید بروید مرزبانی، دو بار سفر کردید از کنگره سه ماه محروم میشوی، ولی در جهت اصلاح شما است.
پس نیروهای منفی میتوانند از طریق قوانین و سختگیریهای ناآگاهانه وارد بشوند که توسط اجزاء انجام میشود. سختگیریهای ناآگاهانه یعنی مهر و محبت در آن وجود ندارد، فقط توبیخ و سختگیری است. این درست نیست، هر دو بایستی کنار هم باشد. شما کسی را میخواهید تنبیه کنید بایستی به او احترام بگذارید، با احترام با او برخورد کنید. اگر میخواهید او را از لژیون خارج کنید، با محبت و احترام این کار را انجام دهید. در آخر آفتها همیشه وجود دارند، فقط بایستی حواس ما جمع باشد که در هر ساختاری خود آفت نشویم.
تایپ: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون ششم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مائده رهجوی راهنما همسفر فرنگیس (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
68