بسم الله الرحمن الرحیم
آقای مهندس در سیدی «مکر» میفرمایند:
مبحث امروز تحت عنوان «بدون حس، هیچ حرکتی انجام نمیگیرد» است. فراگیران مدرسه و دانشگاه در یک سطح هستند و پیشنیازها را گذراندهاند؛ اما در مبحث جهانبینی مخاطب مشخص نیست. در کنگره فرد بیسوادی وجود ندارد؛ اما ممکن است تحصیلات یکی در حد خواندن و نوشتن و دیگری بالاترین مدارج عملی را کسب کرده باشد. در مجموع، صحبتهای من برای همه است و کمی هم از آینده صحبت میکنم و هر فردی به قدر توان خود برداشت میکند.
ما روی سه بعد جسم، روان و جهانبینی حرکت میکنیم و در مورد هر کدام که تمرکز میکنیم، متوجه میشویم آن ضلع دارای اشکالاتی است. مسئله مهم این است که وقتی میخواهیم چیزی را درست کنیم؛ باید ابتدا آن به طور کامل بشناسیم. وقتی صحبت از روان میشود هر متخصص تعریف خاص خود را از آن دارد و این نشان میدهد که هنوز روان بهطور کامل شناخته نشده است. ما برای شناخت هر موضوعی باید تعریف واحدی داشته باشیم.
بدون حس هیچ حرکتی انجام نمیشود چه در صورآشکار و یا صورپنهان. شما تا زمانیکه حس گرسنگی نداشته باشید به طرف غذا نمیروید. اصولاً حس یک گیرنده است. منشأ تمام حرکتهای انسان «حس» است؛ بهطور مثال: فردی را در نظر بگیرید که با کوچکترین حرفی، احساس وی به هم میریزد و جبهه میگیرد و یا شخص دیگری که با وجود توهین دیگران، قادر به حفظ آرامش خود است. تفاوت رفتار این دو نفر به دلیل حس است.
ما حسهای مختلفی داریم؛ مانند: حس گرسنگی، تشنگی، خشم، شادی، کینه، نفرت، مالاندوزی و غیره. از نظر علمی ثابت شده است که در زمان خشم، ضریب هوشی به یک سوم نزول پیدا میکند؛ به همین دلیل انسان در زمان خشم کارهای عجیب و غریب انجام میدهد. خشم تفکر را از بین میبرد؛ مانند ترس که تفکر را میخورد. تفکر خورده شده مثل غذای مانده است که میتواند انسان را مسموم کند و یا فردی که دچار ناامیدی شده است، قادر به هیچکاری نیست. ناامیدی بدترین گناه و به عقیده من القاء شیطان است. حس «کمک به دیگران» به یک راهنما کمک میکند تا به دیگران خدمت کند.
ما پنج حس درون و پنج حس بیرون داریم و حس ششم که ارتباطدهنده حسهای درون و بیرون است. حسهای بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه درون بدن هستند و پنج حس بیرونی که دقیقاً عین پنج حس درون هستند؛ اما قابل لمس و رؤیت نیستند و در مجموع یازده حس میشوند. حسهای بیرونی همنام خودشان را پیدا میکنند؛ یعنی حس باید همنام خودش باشد تا درک شود. دل و حس باید بخواهد که جویای دانستن و رسیدن شود. وقتی تمنای دل باشد، نفس به مرحله خوبی میرسد. آنچه را که انسان برای فهم نیاز دارد، میآموزد و در ادامه الهام به آن شکل میدهد. الهامات تصویر ذهنی را ایجاد میکنند، چه مثبت و چه منفی. قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا و وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا؛ پس الهام میتواند مثبت و یا منفی باشد. بستگی دارد تو چه چیزی را انتخاب کنی. هر چه پالایش در انسان بیشتر شود، باعث صعود انسان خواهد شد. الهامات در مراتب پایین نیز اتفاق میافتد. الهام چیزی است که به پرندگان کمک میکند تا پنج هزار کیلومتر مهاجرت کنند.
برای شروع هر کاری باید صورت مسئله آن را بدانیم تا از مجهول به معلوم برسیم؛ مانند مسئله درمان اعتیاد که از زمان حضرت آدم و حوا تا به حال صورت مسئله اعتیاد ناشناخته مانده بود. برای مشخص کردن هر مسئلهای باید یک سری نکات معلوم باشد تا به کمک آن بتوانیم مجهولات را حل کنیم.
منبع: خشم
نویسنده: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون پنجم)
رابط سایت: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون پنجم)
ویرایش نهایی: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر صنم (لژیون نهم) دبیر سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حسنانی تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
92