English Version
This Site Is Available In English

برای اینکه رها بشوم باید یک کنگره‌ای باشم

 برای اینکه رها بشوم  باید یک کنگره‌ای باشم

جلسه سیزدهم از دور بیستم از سری کار گاه های اموزشی خصوصی کنگره 60 بیستون کرمانشاه به استادی مسافر مجتبی ونگهبانی مسافر محمد صالح ودبیری مسافر فرشاد با دستور جلسه (وادی دوازدهم و تاثیر ان بر من )در روز سه شنبه 2/11/1403 راس ساعت 17 اغاز به کار نمود
سخنان استاد :
وادی دوازدهم در آخر امر امر اول اجرا می‌شود ساده و روان توضیح می‌دهم زمانی که به کنگره آمدم و رهجوی آقا مهرداد بودم ایشان گفتند تا جهان بینی را حفظ نکنی به شما  پله نمی‌دهم ومی‌ترسیدم وبه هر کجایی که فکرش را بکنید رفتم ، به امید اینکه این تاریکی و افسردگی از من رانده شود وقتی وارد کنگره شدم احساس امنیت کردم و

خدمت کردن با عشق را در کنگره آموختم می‌دیدم که همه با آغوش باز و لب خندان من را بغل می‌کردند و احساس دلگرمی به من دست می‌داد و با بقیه جاها فرق می‌کرد من نیز ماندم، وادی دوازدهم اشاره به زمان هم دارد من سفر اولی انتظار داشتم که در مدت دو ماه به درمان برسم اما به من آموختند که باید حدوداً ۱۱ ماه سفر کنی با روش منظم و صحیح و گوش به فرمان راهنما باشی تا رها شوی راهنما در هر پله یک پنجم دارو را کم می‌کند و ما باید به جای آن یک پنجم به دانایی خود افزایش دهیم جهان بینی حرف اول را در رهایی می‌زند در رهایی جسم ۵ درصد است ولی ۹۵ درصد باقی ان‌ جهان بینی است و بعد از رهایی تازه ۹۵ درصد جهانبینی شروع میشود

، گاهی اوقات برجک من را میزدند ومن شاکی وناراحت میشدم العان دارم می‌فهمم چقدر آموزش‌های آقا مهرداد راهنمای بزرگوارم خوب بود .دوستان بیاید  قدر خود را بدانیم ، ۱۱ ماه تحمل کنیم سی دی گوش کنیم و بنویسیم ، به حرف راهنما گوس بدهیم، فرمانبردار باشیم وا کتفا نکنیم به دارو خوردن ، وقتی یک پنجم دارو کم می‌شود باید یک پنجم دانایی بالا رود ، یعنی جسم روان جهانبینی . دارو و آدامس در بیرون کنگره زیاد است وافراد زیادی استفاده کردند و به نتیجه نرسیدند اینجاست که میگویند با جهان بینی ،سفر تکمیل میشود ، به رهجو می‌گوییم سی دی گوش کن میگوید این ها را  بلدم ، اگر بلد بودیم اینجا چکار می‌کردیم ، خودم را عرض می‌کنم هنوز خیلی چیزها مانده یاد بگیرم، پس اینجاست که من نباید ترس منیت و ناامیدی داشته باشم( مثلث جهالت ). برای اینکه رها بشوم  باید یک کنگره‌ای باشم ابزار من قبل از کنگره سیخ و سنگ و وافور بود اما در اینجا ابزار من سرنگ شربت اوتی سی دی نوشتن و گوش کردن و نشریات است

پس باید تغییر بکنم که تبدیل شوم به یک مسافر واقعی ، نام مسافر خیلی قشنگ است سفر از تاریکی به روشنایی ، من را بندازند در یک زیرزمینی ،هیچ جا را نمی‌بینم امدم کنگره که روشنایی را ببینم و حس کنم ، به من آموزش بدهند ، راه و چاه کدام است  و اگر گوش به فرمان راهنما بود به آن صلح و آرامش می‌رسد برای رسیدن به آرامش باید صبر و تلاش و استقامت داشته باشم .
گروه سایت کنگره 60 بیستون کرمانشاه
مرزبان خبری : مسافر اکبر
عکس :مسافر امین
ویرایش و ارسال : مسافر رضا  

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .