حس منشأ تمام حرکتها در صورآشکار و صورپنهان است بدون حس هیچ حرکتی انجام نمیشود، حس در اصل یک گیرنده و مرکز آن در سینه یعنی همان قلب است، برخی انسانها از هر سخنی رنجیده خاطر شده و حس بد میگیرند و برخی دیگر به آسانی از موضوعات گذر میکنند، مانند رانندهای که در اثر بروز مشکل بر سر دوراهی قرارگرفته که یا سکوت کند و با خود بگوید با نادان سخن مگو یا اینکه حس خشم و عصبانیت بر او غلبه کند و دچار درگیری شود، انسانها ضریب هوشی متفاوتی دارند، ضریب هوشی در انسان معمولی ۱۰۰، تیزهوشان۱۲۰، نابغه۱۴۰، خنگ ۸۰، کودن۶۰ میباشد.
انسان بر اثر خشمگین شدن ضریب هوشی او سه مرتبه کاهش مییابد و این نکته از نظر علمی ثابت شده است، خشم مانند ترس تفکر را میخورد و تفکر خورده شده همانند غذای فاسد انسان را مسموم میکند، مثلاً هنگام خشم ممکن است کسی را هول داده و دچار خونریزی مغزی شود و ما ناخواسته مرتکب یک قتل عمد شده باشیم یا حس ناامیدی که بدترین گناه است یعنی فرد دست از همه چیز برمیدارد و هیچ حرکتی انجام نمیدهد، ناامیدی القاء شیطان به انسان است. حسها متفاوت هستند و خود را مانند اشعه لیزر تقویت میکنند مانند؛ حس شادی، افسردگی و جاهطلبی یا حس کمک به دیگران مانند؛ راهنمایان، مرزبانان و ایجنت.
حس در انسان تکثیر میشود، مثل قرارگرفتن در بین آینههای متعدد و تودرتو که تصویر در آینهها تکرار میشود، ما دو نوع حس درونی و بیرونی داریم، حسهای درونی که شامل؛ حس چشایی، بویایی، شنوایی، بینایی و لامسه است که درون بدن انسان قرار دارد و دیگری حسهای بیرونی که با پیکرههای دیگر یعنی همان هفتاندام در خواب میبینیم، یک حس دیگر که رابط بین حس درون و بیرون بوده و بین آنها مشترک است حس ششم میباشد که توسط الهام و القا به ما منتقل میشود بهعنوانمثال؛ فردی را که سالها ندیده بودیم در یک لحظه در خیابان میبینیم، حس غیر قابلرویت و همنام خود را میجوید منظور این است که حسِ یک کبوتر به کبوترِ دیگر را زمانی دریافت میکنی که همنام او باشی، حس غیر قابلرویت است.
پیبردن به آنچه که هست تمنای دل میخواهد و الهام به آن شکل میدهد بنابراین برای پیبردن به موضوعی باید دل خواستار آن باشد، مثلاً اگر بخواهی بدانی در کتاب آسمانی چه نوشته شده است باید دل بخواهد و در مورد آن مطالعه کنی که آن را درک کنی پس هر کاری تمنای دل میخواهد تا الهام برای ما صورت بگیرد آنگاه از منبعی که از آن اطلاعی نداریم چیست به ما الهام میشود همان منبعی که به پیامبر الهام شد و بسیار عمیق و نیرومند است، در پی درمانِ انسانها الهام تقوا میشود، در مقام پایینتر حتی به زنبورعسل نیز الهام میشود و با دریافت آن تصویر برای او نمایان شده و حرکت میکند، هنگامیکه نفس به مرحله میانه و آراستگی رسید الهام برای او اتفاق میافتد.
"فاَلهَمَها فُجورَها و تَقواها" انسان در پی هر چیز باشد چه در راه مثبت و مسیر ارزشها یا در راه منفی و مسیر ضدارزشها همان به او الهام میشود، هر زمانکه مسیر مشخص و تصویر گرفت پالایشهای مداوم به تراوشها استحکام میبخشد مانند؛ پرندگانی که هزاران کیلومتر مهاجرت کرده و راه خود را گم نمیکنند، زیرا تصویر و مسیر مشخصی دارند منظور از تصویر، تصویر سینمایی نیست بلکه افکاری است که در ذهن شکل میگیرد، انسان با تزکیه و پالایش بیشتر تراوش فکری بیشتری خواهد داشت یعنی؛ موفقتر خواهد بود و دریافت بیشتری از طبیعت دارد، انسان بدون تزکیه و پالایش هیچ فایدهای ندارد. حس مانند خداوند در تمام هستی موجود و رویتناپذیر است؛ اما با همنام خود قابل حس است.
حس در تمام اجسام مانند؛ اتم، کره زمین، حیوانات، کهکشانها وجود داشته؛ اما قابل دیدن نیست. اگر بخواهیم به خارج از جسم حرکت کنیم منشأ ریشه آن جسم است، برای پیبردن به مسائل فیزیکی و مسائل ماورایی ریشه و پایه آن از قفس تن آغاز شده و به خارج میرود مانند علمایی که سیر و سلوک و طی طریق داشتند این اشخاص همانگونه که لباس از تن در میآوردند میتوانستند از جسم خود خارج شوند، برای انجام هر کار ابتدا باید صورت مسئله آن معلوم باشد و مجهولات دیگری را از روی آن یافت، در درمان اعتیاد نیز شرط اول برای شروع، شناخت اعتیاد است یا در درمان سرطان یا حتی خرید یک اتومبیل، باید ابتدا شناخت لازم داشته باشیم و سپس اقدام به حل مسئله کنیم.
نویسنده؛ همسفر هدیه رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون شانزدهم)
ویرایش و ارسال؛ همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون بیستوسوم)
عکس؛ همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون یکم)
نمایندگی همسفران سلمانفارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
155