جلسه نهم از دوره بیست و پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی رودهن با استادی راهنما همسفر آذر، نگهبانی همسفر فائزه و دبیری همسفر الهه با دستور جلسه «وادی دوازدهم (در آخر امر، امر اول اجرا میشود.) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۲ بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت .. :۱۶ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه سپاسگزارم که به من فرصت دادند در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش ببینم. در وادی دوازدهم یکسری اتفاقهایی که هیچگاه به آن فکر نمیکردیم دریچه آنها را به روی ما باز میکند، اولین مسئله این است که گفته میشود؛ ما تو را در کالبد فیزیکی قراردادیم، تا بتوانیم کارهایی را به انجام برسانیم، نه اینکه کارهای غلط انجام ندهیم؛ بلکه فقط برای اینکه اشتباه کنیم و از آنها درس بگیریم؛ زیرا تا من زمین نخورم هرگز بلند شدن را یاد نمیگیرم و تمام زندگی بر پایه آزمونوخطا است و ما دائماً در حال تکرار این موضوع هستیم؛ ولی درنهایت بازی را یاد میگیریم و یکقدم در آموزش جلو میرویم و نقطه تفکر ما باز میشود. میخواهم این نکته را بگویم که اگر اشتباهی تاکنون انجام دادهای آنیک بخشی از موجودیت تو بوده است. اگر من بادانش فعلیام دوباره مرتکب آن اشتباه شوم؛ دیگر این اسمش خطا است.
نکته دیگر که در وادی دوازدهم اشارهشده است مسئله زمان است که در همهجا به کار میرود. آیا زمان در همهجا بهخوبی پیش میرود؟ خیر، آقای مهندس در وادی دوازدهم اشاره میکند سفر بین کشورها در دوره ما با هواپیما انجام میگیرد؛ درصورتیکه در زمان قدیم با ماشین بوده است و اکنون فاصله زمانی کم شده است؛ ولی در مسئله آشپزی این اتفاق خوب نیست که فاصله زمانی کم شود؛ زیرا با غذاهای فستفود سم را وارد بدن خود میکنیم و انرژی کاذب میگیریم؛ پس در بعضی موارد حتماً باید زمان در نظر گرفته شود؛ مثلاً اگر میخواهی قورمهسبزی خوبی درست کنیم باید هفت ساعت به آن زمان بدهیم با یک ساعت نمیشود قورمهسبزی خوبی پخت.
در وادی دوازدهم به تغییر، تبدیل و ترخیص اشارهشده است که بعضی از ما با ورود به کنگره بعد از مدتی ابراز میکنیم که خیلی تغییر کردهایم؛ درصورتیکه اینطور نیست فقط نقاب اینکه حال من خوب است را بهصورت زدهایم و همه انرژی خود را برای نگهداشتن آن گذاشتهایم؛ اما تمام خشم کینه و حسادت خود را پشت آن نقاب قرار دادهایم و نقاب و صورتک خود را خوب نگهداشتهایم و روی آن کارکردهایم؛ پس ما باید از تغییر تا تبدیل هم یک مدتی را بگذرانیم و بعد از تبدیلشدن، نیمهتاریک و نیروی بازدارنده در همه شرایط مراقب تو است و از تو انرژی میگیرد و از تغییر و حرکت به سمت خوب شدن تو جلوگیری میکند. من به آن نیمهتاریک وجودم میگویم و همیشه همراه من و قوی است و نمیگذارد صفتهای بد خود را کنار گذاریم و روی آنها کارکنیم و از خاصیتهای خود استفاده کنم و آموزش بگیرم و کالبدشکافی کنم و آن قسمتی که به درد من میخورد را کاربردی کنم. به من گفته میشود حسود نباش، ببخش و من باید این را کالبدشکافی کنم و ببینم از کجای من نشئت میگیرد و از همانجا است که ساختوساز خود را باید شروع کنم.
بعد از تبدیل نوبت به ترخیص است ترخیص از چه چیزی؟ از تاریکی وجود خود باید ترخیص شویم. کسی که تو را در تاریکیها برده است شخصی نیست جز کسی که تو آن را در آینه میبینی و برای اینکه حالم خوب باشد؛ همیشه دیگران را مقصر همهچیز میدانیم؛ من باید از این ترخیص شوم و دیگر چیزی که آن از من میخواهد نباشم، غیبت انجام دهم، بد باشم و تهمت بزنم و در آخر به خود حق دهم؛ اما من دیگر میخواهم تغییر کنم؛ پسازآن ترخیص میشوم؛ پس باید بلد باشی از خودت ترخیص شوی. سه کلمه القا و احیا و تحرک هم در وادی دوازدهم به آن اشارهشده است. اگر تو در مسیر درست قرار نگیری به تو القا نمیشود؛ اگر درراه نادرست باشی به تو الهام میشود و این مسئله از جای دیگر صورت میگیرد و تو انجام میدهی و میگویی به من القاشده درصورتیکه تو باید اول در صراط مستقیم قرار بگیری تا به تو القا شود و خود متوجه این مسئله میشوی که به تو القاشده است. اگر تو برای دیگران نفع داشته باشی آن موقع میتوانی بگویی القا بوده است؛ اما مسئله تحرک که حرکت هر شخص چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی باز به خودش برمیگردد به خود شخص و آن چیزی که به من داده میشود جایزه حرکتم است.
هیچکس نمیتواند به تو بگوید که در مسیر اشتباه حرکت نکن؛ چون باید تو جواب خداوند را بدهی درصورتیکه این مسئله به این صورت نیست؛ زیرا تو یک روز باید جواب خودت را بدهی کاشکی قرار بود ما همیشه جواب خداوند را بدهیم؛ زیرا خداوند بسیار بخشنده و مهربان است؛ اما جواب خودت را بخواهی بدهی سخت است؛ زیرا باید برگردی به مبدأ و ما همیشه فرصت برگشت به مبدأ را نداریم. برای اینکه از آدمی بیخرد تبدیل به یک فرد خردمند شویم؛ باید تمام این نکات را بدانیم. قبل از حرف زدن فکر کنیم و قبل از انجام هر کاری تفکر کنیم که آیا این کار درست است؟ من باید وارد راهی شوم که من را به نور برساند آنگاه از طریق القا اطلاعات به ما میرسد که آیا آخر و سرانجام این کار را که میخواهی انجام دهی دوست داری؟ اگر جوابت خیر است؛ پس دوریکن؛ اما در صفحه آخر وادی ۱۲ راجع به درختکاری صحبت شده شما نگاهی به یکدانه یا درخت بی اندازید آیا بهراحتی سرسبز شده یا نه؟ آنهم تلاشهای خود را کرده است و تاریکیهای خود را گذرانده است. زمانی که ما دانهای را در دل خاک در اعماق زمین در سردی و تاریکی قرار میدهیم؛ اما بعد از مدتی تبدیل به بهترین درخت میشود؛ اگر برای او تلخی و تاریکیها است برای من نیز وجود دارد.
تایپ: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
عکاس خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
170