خوش به حال کسی که بیمنت عشق میورزد، بیمنت به خلق خدمت میکند و منتظر باز پس گرفتن نیست! کسانی که آفتاب را به زندگی دیگران میبخشند؛ هیچگاه روزشان تاریک نخواهد شد، امیدوارم برکت این خدمتهایی بیتوقع شما عزیزان در زندگی شما جاری شود.
توفیق حاصل شد تا به واسطه خدمت در لژیون سردار گفتگویی با ایجنت گروه خانواده نمایندگی امیر اراک همسفر ژاله داشته باشیم؛ همسفر ژاله به همراه مسافر خود هوشنگ که به مدت ۱۴ سال سقوط آزاد داشتند وارد کنگره۶۰ شدند که با متد DST و داروی درمان OT با راهنمایی مسافر اصغر و همسفر مهری به مدت ۱۳ ماه و ۱۱ روز سفر کردند، رشته ورزشی مسافر کشتی و همسفر دارت است و همسفر به مدت ۸ سال و مسافر به مدت ۳ سال و ۲ ماه و ۱۰ روز است که به لطف خداوند و با دستان پر مهر جناب آقای مهندس حسین دژاکام آزاد و رها هستند. در ادامه همراه ما باشید:
لطفأ بگویید در چه جایگاههایی خدمت کردید؟
من اکثر خدمتهای کنگره۶۰ را انجام دادم به جز خدمت مرزبانی که توفیق رسیدن به آن شامل حال من نشد. در جایگاه راهنمای تازهواردین؛ حس خوبی را در کنار تازهواردین تجربه کردم که البته آن زمان هنوز به راهنماهای تازهواردین شالی اختصاص داده نشده بود، من و خانوادهام از طریق سایت با کنگره آشنا شدیم، از همان بدو ورود به کنگره شروع به آموزش و خدمت در بخش سایت همسفران کردم که هر لحظه از خدمت برای من توأم با آموزش بود، با افتخار چهار سال در دوره زیبا و پر از آموزش راهنمای همسفران را سپری کردم و در همان دوران به عنوان مسئول آزمون، در خدمت همسفرانی بودم که قصد داشتند سفری شیرین را آغاز نمایند و خدا را شکر که با همه آنها که خواسته رسیدن داشتند با بهترین خاطرات سفر ۱۴ ماهه خود را به پایان رساندیم، در همین اثنا عاشق حضور در لژیون سردار بودم که لطف خدا و جناب سردار شامل حالم شد و بعد از سه سال حضورم در این لژیون، امسال اعلام دنوری کردم و در حال حاضر هم در جایگاه ایجنتی در حال خدمت به خودم و همسفران در نمایندگی امیر هستم.
چه چیزی باعث ماندگار شدن شما در کنگره۶۰ شده است؟
پی بردن به نیازهای خود، مانند: نیاز به دانستن؛ آموزش، نیاز به اجرایی کردن دانستههایم؛ تجربهای که با خدمت کردن به دست میآورم، نیاز به تفکر؛ قبل از کنگره مدام در دنیای ذهن زندگی میکردم و گمان میکردم که در ضلع تفکر بسیار قدر هستم در حالی که من در دنیای ذهنم فقط به آلام خود میاندیشیدم و از گذر عمری بیحاصل حسرت میکشیدم ولی در کنگره روش صحیح تفکر را آموختم و هر لحظه این آموختهام را قدرتمندتر و منسجمتر میکنم.
کدام جایگاه خدمتی برای شما آموزش بیشتری داشته است؟
هر جایگاهی قطعأ آموزش خاص خودش را دارد و قسمی از کمبودها را جبران میکند. اعتماد به نفسی که خدمت کردن به انسان میدهد مثل: بالهای عقاب تیز پرواز است؛ بال پروازی میدهد برای پریدن از یکی از نقصها و نداشتههای پر دردمان. حس مفید بودن حسی است که با خدمت در کنگره به انسان دست میدهد حال با خدمت در نظافت سالن باشد یا دم کردن چای و...
برای من شخصاً اینگونه بوده که هر خدمتی که به من محول میشد، سعی میکردم ببینم با این خدمت قرار است به کدام نداشتهام برسم. اوایل حتی وقتی قرار بود چای دم کنم از استرس حال بدی پیدا میکردم و نگران بودم که نکند میزان چایی که دم کردم کم باشد! نکند طعم چایی که من دم کردم را اعضا دوست نداشته باشند و... همین نکندهای درونیام من را متوجه ترس عمیقم کرد؛ ترسی بازدارنده که مانع میشد در این بخش خدمت کنم گاهی استاد جلسه بودم و خوب سخن میگفتم ولی غبطه کسی را میخوردم که به راحتی چای دم میکند چون میدانستم در این بخش نیاز به روبهرو شدن با ترسهای خود را دارم، پس این خدمت لازمه من است تا رشدی در من صورت بگیرد بنابراین با آگاهی از نیازی که در خود میدیدم به استقبال این خدمت رفتم و آموزشی که نیاز داشتم را برداشت کردم و در مورد بقیه خدمتهایی هم که تا به حال داشتم با همین حس پیش رفتم ولی در کل همیشه گفتم که دوران چهارساله راهنمایی؛ دورانی پر از آموزش برای من بوده است. همیشه عقیده داشتم رهجوهای لژیون چهاردهم که من راهنمای آنها بودم یک راهنما داشتند به اسم ژاله و من ۱۶ الی ۱۷ راهنما داشتم که اعضای لژیون بودند با هر کدام از ضدارزشها و نقاط تاریک آنها من نیز در کنارشان سفر کردم و تجربه کسب نمودم، همیشه با مطالعه، تحقیق و دست پر در لژیون حاضر میشدم و همین امر باعث شد تا بار آموزشی خودم بالاتر برود.
از تجربه خودتان در جایگاه ایجنتی برای ما بگویید؟
ارتباط نزدیکی که با تمامی اعضای نمایندگی امیر دارم باعث شده تا حسهای خوب آنها را با تمام وجودم دریافت کنم و از آغوش کشیدن همه همسفران سرشار از انرژی میشوم، از روند پیشرفت حال درونی و بیرونی آنها خیلی لذت میبرم و عمیقأ برایشان خوشحال هستم، هر زمان در هر قسمتی که به حضور و کمک هر کدام از اعضا نیاز بوده با جان و دل اعلام همکاری کردند و خوشبختانه هیچگاه کاری روی زمین نمانده از همکاری صمیمانه راهنمایان و خدمتگزاران به خود میبالم که در کنار این عزیزان هستم و با مرزبانهایی همکار شدم که عشق به خدمت در آنها موج میزند، تمامی نکاتی که یادآور شدم کار را برای یک ایجنت هم شیرین میکند و هم آسان و هم پر از خاطرات خوش.
منظور از در آخر امر، امر اول اجرا میشود چیست؟
من هیچ وقت روز اولی که به کنگره۶۰ آمدم را فراموش نمیکنم، آمدم تا زندگی طوفان زدهام را بتوانم قدری به آرامش برسانم، این امری بود که در اول بخاطر آن آمدم ولی آیا به محض حضورم در کنگره و لژیون به هدفم رسیدم؟ قطعأ خیر، چندین سال مرتب و بدون غیبت در جلسات کارگاه آموزشی، لژیون، امتحانات، سایت، ورزش، لژیون سردار و... حضور داشتم همیشه سیدی نوشتم و در مورد نکات هر سیدی تحقیق و تفکر کردم، به دنبال خدمت بودم و هر جایی کنگره من را دعوت کرد لبیک گفتم حالا بعد از نه سال حضور مرتب در کنگره، رسیدم به آنچه که در ابتدا بخاطر آن به کنگره آمده بودم، چیزی که رؤیایش را هم محال میدانستم اما الٓان به راحتی در رگ و پی زندگیام موج میزند، بعد از نه سال در آخر امر به امر اول که همان آرامش بود رسیدم. البته به راحتی به هدف نرسیدم، دستانداز، فراز و فرودهای زیادی را از سرگذراندم ولی عزم خود را جزم کردم، کم نیاوردم و جا نزدم، به خود گفتم هدفگذاری کن، راههای صحیح رسیدن به هدف را مشخص کن، در صراط مستقیم و با حس خوب شروع به حرکت و تلاش کن و مهمتر از همه اینکه نتیجه را به خدا واگذار کن، در این صورت به بهترین شکل در آخر امر، امر اول برایت اجرا میشود.
آیا در یک شب و با درنظر نداشتن زمان میشود به درمان اعتیاد رسید؟
طبق پاسخی که به سؤال قبلی دادم، چنین امری محال است، این درمان به یازده ماه زمان در کنار آموزش و جهانبینی نیاز دارد تا درمانی در صور ظاهر و پنهان شخص صورت پذیرد که تا عمر باقیست با این درمان اوقات خوشی را بتوان به سر برد.
در مورد مراحل تغییر، تبدیل و ترخیص کمی صحبت کنید؟
برای به وقوع پیوستن این سه مرحله نیازمند حرکت در مثلث دانایی هستیم با تفکر، متوجه نیاز به وجود تغییر در بخشی از خصوصیات خود میشویم که در این زمینه تا آموزشی نگیریم توان رهایی از آن خصلتها را نخواهیم داشت و در نهایت به ضلع سوم یعنی به تجربه میرسیم، املای ننوشته غلط ندارد. زمانیکه شروع به خدمت در کنگره۶۰ میکنیم به واقع در حال اجرایی کردن، تجربه هستیم و تمامی تفکرات و آموزشهایی که در این راستا داشتیم را به عرصه ظهور میکشیم تا به اینجای قضیه، تغییرات و تبدیلاتی صورت گرفته و از آدم قبلی که بودیم قدری رشد یافتهتر و بالغتر گشتیم ولی باید آنقدر خدمت کنیم تا املای ما غلطی نداشته باشد و در اینصورت است که با املای بی غلط به مرحله ترخیص قدم میگذاریم.
باتوجه به اینکه به واسطه لژیون سردار با شما گفتگو ترتیب دادیم از این لژیون چه دریافتها و چه پرداختهایی داشتید؟
تا قبل از عضویت در این لژیون همیشه به این میاندیشیدم که در لژیون سردار آموزشهایی نهفته است که من نباید از آنها بینصیب بمانم.
اولین و مهمترین آموزش برای من دل کندن بود؛ کنده شدن درد دارد و من حاضر نبودم این درد را تحمل کنم چرا که نیازش را در خودم حس نمیکردم، کنده شدن از پول به من آموخت که از لباسی که سالها در گوشه کمد خاک میخورد هم میشود دل کند و به دیگری بخشید که عشق پوشیدن آن را دارد، دل کندن از پول به من کمک کرد تا بتوانم از ظروفی که در کنج کابینت سالها انتظار میکشند تا از آنها استفاده شود دل بکنم، الان یا آنها را به دیگران که از داشتن وسایل لذت میبرند میبخشم یا به جای قایم کردن به دلیل گرانبها بودنشان از آنها استفاده میکنم چرا که خودم را لایقتر از کابینت میدانم، گذشتن از پول به من یاد داد تا از عقدهها و کینههایی که از آدمهای اطراف داشتم بگذرم و اینگونه شد که با آرامش بیشتری زندگیام را پیش بردم. یاد گرفتم از حساسیتها و تعصباتی که جز عذاب چیز دیگری برای من نداشتند بگذرم و در نهایت به من آموخت که سبک سفر کردن باعث سریع سفر کردن میشود و برای سبک سفر کردن باید اضافات دست و پا گیر درونی و بیرونی را از خود جدا کرد، حضور من در لژیون سردار حداقل باعث شد تا به راحتی ببخشم، بگذرم و برسم.
اگر نکتهای مد نظر شما است که با همسفران دوست دارید به اشتراک بگذارید، بفرمایید:
از شما بابت ترتیب دادن این گفتگو کمال تشکر را دارم و به کلیه خدمتگزاران سایت که بی ادعا در عرصه خدمت فعال هستند خداقوت میگویم.
در پایان به خودم و هر عزیزی که این گفتگو را میخواند میگویم:
اگر هدف، تحقق اهداف کنگره۶۰ باشد؛ صراط مستقیم، آن راهی باشد که آقای مهندس حسین دژاکام نشان دادند، اگر سلاح؛ آموزشها، سیدیها و جزوات کنگره باشند؛ قطعأ یاران راستین برای برپا ماندن این سیستم خواهیم بود و تا زمانی که فردی در این سیستم به حال خوش برسد کائنات از حس و انرژی خوب آن فرد سهم همه اعضا را هم به حساب واریز میکند حال چه در این حیات مادی باشیم و چه در بعد معنوی باشیم و از کنگره زمینی دستمان کوتاه شده باشد.
به امید دریافت تمامی حسهای خوب زمینی و ساختن ساختارهای خوب ماورایی برای همه افراد که در کنگره۶۰ بودن در پرونده اعمال آنها ثبت شده است.
سپاس از شما وقت ارزشمند خود را به ما اختصاص دادید.
مصاحبهکننده و تنظیم کننده: همسفر مهسا رهجو راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر محدثه (دبیر سایت)
ارسالکننده: همسفر فاطمه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی امیر اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
91