جلسه دهم از دوره سی و هفتم سری کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شیخبهایی اصفهان با استادی مسافر منصور و نگهبانی مسافر رسول و دبیری مسافر داریوش با دستور جلسه «وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من» در روز سهشنبه ۲ بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰شروع به کار نمود.
سلام دوستان منصور هستم یک مسافر
خدا را شکر و سپاس میگویم که این لیاقت را به من داد که بتوانم در جمع شما دوستان قرار بگیرم و آن تصویر سازی که در مدت ده ماه و بیست روز همیشه در ذهنم داشتم انجام شود و جایگاه استادی را لمس کنم.
وادی دوازدهم: در آخر امر، امر اول اجرا میشود.
هنگامی که وارد کنگره شدم در همان ابتدا قصد و نیتم درمان بود و به من گفتند اگر به کنگره بیایی درمان میشوی و دیگر آن حال خراب قبل را تجربه نمیکنی. زمانی که وارد کنگره شدم با بیست سال سقوط آزاد آمدم و برایم جالب بود که مگر میشود به مکانی بروم که هم درمان شوم و هم حالم مساعد شود. روز اول وادی دوازدهم کاملاً برای من اجرایی شد یعنی مثلث تغییر، تبدیل و ترخیص برایم عملی شد. با ورودم به کنگره تغییر کردم و در طول سفرم تبدیل به یک آدم جدید شدم و در پایان یازده ماه هم ترخیص شدم و به درمان رسیدم. آقای مهندس مثال جالب نطفه یک نوزاد را درباره وادی دوازدهم میگویند: «نطفه تغییر کرده و تبدیل به بچه میشود و بعد ترخیص شده و متولد میشود». من وقتی به کنگره آمدم به من گفتند که مثلث درمان را باید اجرایی کنی که شامل جسم، روان و جهانبینی است. جسمم را با فرامین راهنما مثل دارو سر وقت خوردن یا سیگار نکشیدن و به لژیون ویلیام رفتن انجام داده و کاملاً مطیع بودم و با رهایی "X"، رهایی ویلیام را هم یک ماه بعدش از دستان پر مهر آقای مهندس گرفتم. سپس به سراغ جهانبینی رفتم و در جلسات عمومی به صورت پی در پی شرکت کردم و واقعاً برایم سختم بود که از ساعت پنج تا هشت روی صندلی بنشینم. خیلی از مواقع مشغول کار بودم ولی چون میدانستم قوانینی که آقای مهندس در کنگره قرار دادهاند بی دلیل نیست به جلسه عمومی میآمدم و تقریبا در همه جلسات عمومی و لژیون شرکت کرده و مشارکت میکردم؛ سیدیهایم را مینوشتم و با اجرای فرامین راهنما سفر خوبی داشتم. من در طول سفر اول خیلی دوست داشتم به همراه خانوادهام به مسافرت بروم ولی چون قوانین کنگره به من اجازه نمیداد این کار را انجام ندادم و با رعایت این نکات علاوه بر درمان جسم و داشتن جهانبینی لازم به طور خودکار روان من نیز درمان گردید. اما در مورد دستور جلسه وادی دوازدهم باید بگویم که این وادی میخواهد صبر را به من یاد بدهد و پارامتر زمان را به من گوشزد کند تا من در تمام مراحل زندگی از آن بهرهمند شوم. من مانند بذری هستم که در زمین کاشته میشود و برای رشد کردن و ثمره دادن باید شرایط مختلف لحاظ گردد؛ شرایط را برای من نگهبان پارکینگ بیرون تا قسمتهای مختلف مثل "OT"، مرزبانانی، نشریات، ایجنت و آبدارخانه تا حتی شما عزیزان فراهم نمودید تا من بتوانم به عنوان یک بذر بعد از طی سفر اول شکوفا گردم. این همان روشی است که آقای مهندس ابداع کرده و نام آن را "D.S.T" گذاشتند و تمام این موارد از وادی دوازدهم نشأت میگیرد. من برای رسیدن به فرمان عقل و "شو" شود باید از کارهای کوچک شروع کرده تا در آخر به حال خوش برسم. وقتی خوب فکر میکنم به این نتیجه میرسیم که خداوند چقدر مرا دوست داشته که إذن ورودم را به کنگره صادر نموده است تا بتوانم در این مکان مقدس در کنار شما دوستان عزیزم از آموزشهای ناب کنگره استفاده کنیم .خیلی ممنون که به صحبتهای من توجه نمودید.
تایپ: مسافر امید (لژیون۲)، مسافر اسماعیل (لژیون۲۱)
ویراستار: مسافر مهدی (لژیون۱۶)، مسافر حسین (لژیون۲۳)
عکاس: مسافر نیما (لژیون۵)
تهیه و ارسال مطلب: مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
205