جلسه هفتم از دوره سیام کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی لویی پاستور با استادی همسفر طاهره، نگهبانی همسفر مرجان و دبیری همسفر اشرف با دستور جلسه «وادی دوازدهم (آخر امر، امر اول اجرا میشود) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه 2 بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
بهرسم ادب از نگهبان ، ایجنت و راهنمایم که مرا لایق دانستند و این خدمت را روزی من کردند تا آموزش بگیرم، تشکر میکنم. وادی خیلی عظیم و گسترده است و باید این را بگویم که واقعاً در حد خودم نمیدانم که بخواهم این وادی را کامل توضیح بدهم؛ چون جناب مهندس در سیدیهایشان به طور کامل در مورد وادیها صحبت کردهاند و با صحبتهایشان رسم درست زندگیکردن را به ما آموزش دادهاند. چقدر خوب که هر سال این وادیها برایمان تکرار میشود؛ چون مسیر ما، مسیری طولانی است و ما هر لحظه نیازمند آموزش هستیم. هر لحظه با یک مشکل جدیدی در زندگیمان روبرو میشویم که اگر خوب دقت کنیم میبینیم حل مشکلاتمان بیربط به این وادیها نیست.
«در آخر امر، امر اول اجرا میشود.» امر یعنی فرمان، یعنی شو شود؛ یعنی هر کاری که میگوییم انجام میشود؛ حالا خواستهمان کاشت گندم است، بذرش را در یک موقعیت مناسب میکاریم، بعد در زمان خودش گندم هم به دست میآوریم؛ ولی در انجام هر کاری ما باید پارامتر زمان را در نظر بگیریم که متأسفانه خیلی جاها هم ما این کار را انجام نمیدهیم و دوست داریم خیلی زود به خواستههایمان برسیم؛ حالا خواسته ما یادگیری یک هنر است یا درمان یک بیماری یا پخت یک غذا. قورمه سبزی برای آمادهشدن احتیاج به یک زمان طولانی دارد؛ اما آن را در دو دقیقه بهصورت کنسرو شده در اختیار ما قرار میدهند و یک تخریب جدی را به سیستم گوارشی ما میزنند یا یک مصرفکننده هزار راه را رفته امتحان کرده و بینتیجه مانده؛ شاید چون هیچ اصولی در راههایی که رفته در نظر گرفته نشده با تخریب بیشتری روبهرو شده.
کجا بهتر از کنگره60 که با داروی مناسب و در زمان مناسب با آموزش جهانبینی نگرش فرد را تغییر میدهند، طی حداقل ده ماه او را به رهایی میرسانند و شخص را به یک فرد سالم تبدیل میکنند. کلاً حذف زمان در هر زمینهای تخریب دارد.
برای رسیدن به آخر امر، ما باید از مراحل تغییر، تبدیل و ترخیص عبور کنیم که سه نیروی القاء و احیاء و تحرک هم به کمک ما میآیند. همه ما میدانیم که تغییر یکشبه امکانپذیر نیست و باید ذرهذره صورت بگیرد. فرد مصرفکننده یکشبه نمیتواند درمان شود یا اینکه من همسفر نمیتوانستم آن همه تاریکی که درونش بودم، آن حس کینه، نفرت و خشم که نسبت به مسافرم داشتم، آن تجسسی که داشتم را یکشبه کنار بگذارم. باید طی زمانی اینها اتفاق میافتاد. باید میآمدم آموزش میگرفتم و ساختار من ریزش میکرد تا بتوانم تغییر پیدا کنم.
القاء یعنی انتقالدهنده چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی که در کنگره60 القاء بهصورت مثبت انجام میشود. راهنمایان دانش و نور خودشان را به من همسفر القاء میکنند. منی که با یک مرده متحرک هیچ فرقی نداشتم را تغییر میدهند و احیایمان میکنند و به یک فرد سالم تبدیل میکنند و تحرک را در ما ایجاد میکنند.
ما دائماً باید در حرکت باشیم. با حرکت است که راه نمایان میشود و هیچ موجودی جایز به سکون نیست. در کل اگر حرکتی نباشد؛ هیچ تبدیلی هم صورت نمیگیرد. برای بهدستآوردن هر چیز گرانبهایی باید بهایش را بدهیم. هیچچیز با ارزشی نیست که مفت و مجانی به دست ما بدهند. ما باید تلاش لازم را انجام دهیم. یک زمان من حرکت داشتم؛ ولی حرکت درستی نداشتم و تا به یک مشکلی بر میخوردم به فامیل و آشنا میگفتم: بیایید و مشکل من را حل کنید. به قول قدیمیها که میگفتند: همسایهها یاری کنید تا من شوهرداری کنم، حکایت آن موقع من بود؛ ولی خدا را شکر با آموزشهای کنگره توانستیم با راه درست به درمان برسیم.
مرزبانان کشیک: همسفر مرضیه و مسافر کامران
عکاس: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
تایپ: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دهم) و همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زرین رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لوییپاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
98