به نام خداوند آرامش دهنده قلبها
این را برای تو مینویسم، برای تو که مثل من ماندهای بین رفتن و ماندن، وقتی از همهکس و همهجا بریدهای و ناامید شدهای ناگهان خداوند روزنهای از امید و نور را در سر راهت قرار میدهد تا به دنبال نور حرکت کنی و گرمای خورشید را در زندگیات احساس کنی. کنگره نوری شد از طرف خداوند تا گرما و لذتش را در زندگیات با تمام وجود احساس کنی و آن را مانند خورشید بیمنت به در راهماندگان دیگر هدیه بدهی.
نزدیک به هشت ماه به کنگره آمدهام، در دنیای پر از تاریکی و ناامیدی بودم، از در که وارد شدم استقبال گرمی از من شد؛ گویی من جزئی از این خانواده بزرگ بودم، انگار از قبل منتظر آمدن من بودند. هیچکس نپرسید اینجا چه میکنی و که هستی؟ وقتی در جلسه نشستم با خودم تکرار میکردم و میگفتم: من اینجا چهکار میکنم؟ چرا اینجا نشستهام؟ در زندگیام به تنها چیزی که فکر نمیکردم اعتیاد و زندگی کردن با یک فرد مصرفکننده بود به خاطر همین با خیال راحت و آرامش وارد زندگی مشترک شدم.
در ابتدا زندگی ما خوب بود، دغدغه نداشتم؛ اما کمکم بعد از چند سال همسرم همیشه دیر به خانه میآمد، خیلی کمحرف بود، دائم سر این موضوع با هم دعوا میکردیم و حال روحی خودم هر روز خرابتر میشد تا جایی که دیگر اهمیتی به او نمیدادم و فقط به خاطر بچهها زندگی میکردم. تا اینکه متوجه شدم مسافرم اعتیاد دارد. تمام دنیا بر سرم خراب شد، نفرت فراوانی از او داشتم. هیچوقت فکر نمیکردم اعتیاد وارد زندگی من بشود برایم قابل درک نبود.
حال روحی من به اندازهای خراب بود که حوصله سر و صدای فرزندانم را نداشتم. شبها از عذاب وجدان خوابم نمیبرد و با خودم میگفتم: از فردا دیگر همچنین اتفاقی تکرار نمیشود؛ اما باز هم تکرار میشد. امروز که این را مینویسم به یاد متن زیبایی افتادم که میگفت: زندگی شبیه فصل است، هیچ فصلی همیشگی نیست. در زندگی روزهایی برای کاشت، داشت، استراحت و تجدید حیات وجود دارد، زمستان تا ابد طول نمیکشد، بدانید که بهار هم در پیش است.
اعتیاد به دنبال آن ناامیدی و مشکلات داشت که زندگی ما را زمستان کرده بود و کنگره۶۰ زمستان زندگی ما را به بهاری سرسبز و پرشکوه تبدیل کرد. اینجا همان جایی است که ما میتوانیم بناهای خراب زندگی خود را آباد کنیم و این آتش را مهار کنیم. ما هم عضو کنگره شدیم تا تخریب و ناامیدیها را بهاری کنیم.
امروز خوشحال هستم با آمدن به کنگره، یک یادگار و سوغاتی بزرگ که آرامش و رهایی است را برای خانواده خودم میبرم. امیدوارم بتوانم این آرامش را با ماندن و خدمت کردن در کنگره به خانوادههایی که زمستان در خانههای آنها رخنه کرده است، هدیه بدهم. از همه خدمتگزاران و زحمتکشان کنگره صمیمانه تشکر میکنم که این حال خوب را نصیب خانواده من کردند.
به امید رهایی و آرامش همه مسافران و همسفران.
رابط خبری: همسفر نازنین مرزبان خبری
نویسنده: همسفر عفت رهجوی راهنما همسفر راحله (لژیون پانزدهم)
ویراستار: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یکم)
ارسال مطلب: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یکم)
نمایندگی همسفران سمنان
- تعداد بازدید از این مطلب :
53