سلام دوستان مریم هستم همسفر حسن
سیدی حقههای نفس به ما میگوید وقتی من مریم از خوشحالی دیگران در موضوعات مختلف چه درسی چهکاری یا پیشرفت در هر موردی احساس ناراحتی میکنم اين نشانگر این است که من در تاریکی به سر میبرم یا از ناراحتی و رنج دیگران من احساس خوشحالی کنم خوشحالی به این معنی نیست که در ظاهر شاد و خوشحال باشم،نه همینکه من در درون حس شاد بودن داشته باشم کافی است ،پس وقتی ما از خوشحالی دیگران ناراحت و از اتفاقات بدی که رخ میدهد برای بقیه خوشحال میشویم اولین و مهمترین ضربه را خودمان به خودمان وارد کردیم و ما نیروی منفی که وجود دارد را به سمت خودمان جذب میکنیم. ما در هر راهی که قدم برداریم ازنظر حس و تفکر و اندیشه ناخودآگاه به همان سمت کشیده میشویم ضربالمثل قدیمی زیبا که میگوید از هر چیز بدت بیاید سرت میآید، این مصداق همین رفتار و فکر خود ماست.
در زندگی بعضیاوقات مشکل یا اتفاق بد که میافتد ما میخواهیم بیندازیم گردن بقیه یا جامعه و تنها کسی که در شکست دخیل نمیدانیم خودمان هستیم و به نظر من این کار را برای ما سخت و پیچیدهتر میکند چون موضوع مهم که خود ما هستیم کنار ایستادیم و فقط نگاهمان را روی بقیه متمرکز کردیم .وقتی ما فکر مثبت داشته باشیم اگر تمام اطراف ما موج منفی باشد و فقط بهندرت موج مثبت باشد ما آن موج مثبت را جذب میکنیم و وقتی انرژی مثبت ما بالا رفت ما امواج مثبت را منتشر و حال خوب خودمان را به دیگران منتقل میکنیم.
وقتی من افکارم منفی باشد من شروع میکنم به جذب کردن حسهای بد و بالا بردن بار منفی خودم، ممکن است اول من افکارم مثبت باشد و بهتدریج و با جذب افکار منفی و اندیشههای مخرب بارش از انرژی مثبت بالا میرود و به اوج میرسد و این پروسه شاید چند ماه و شاید همسالها طول بکشد پس وقتی در محیطی قرار میگیریم و میخواهیم امواج مثبت را جذب کنیم سختتر هست.وقتی من منفی نگر باشم تا در جمعی قرار بگیرم فوراً اشکالات، ظلم یا کمبودها را پیدا میکنم و مثبتها را نمیبینم تفاوت جامعه مثبت و منفی همین است.
ما با صبر،بردباری،گذشت و مثبت اندیشی بیشتر میتوانیم در جامعه از آن اتفاقات منفی که به وجود میآید عبور کنیم و عبور کردنش هم آسان نیست.ولی اگر انسانی بتواند در مکانی باشد که بارهای منفی زیادی وجود داشته باشد ولی روی آن تأثیر نگذارد این نشان میدهد که خیلی روی صفاتی که دارد کارکرده و موفق شده این در هر جا که باشد موفق هست در جامعهی امروزی که ما زندگی میکنیم آمار جدایی بهشدت بالا هست به نظر من از این قضیه جدا و دور نیست چون فرد فکر میکند که طرف مقابل و یا اطرافیان مقصر هستند وقتی جدایی اتفاق میافتد وزندگی دیگری تشکیل میدهد میبیند نهتنها مشکلات کم نشده بلکه بیشتر هم شده و این موضوع فقط به خود شخص برمیگردد که باید فکر،نگاه و اندیشهاش را عوض کند سی دی حقه میگوید وقتی ما با تکرار فکر و حرفهای منفی آنها را شارژ میکنیم و اینها همه به انتخاب خود ما است.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر عبدالعلی
حقههای نفس همانطور که از اسمش پیدا است یعنی نفس ما برای اینکه به خواستههای خود برسد به ما حقه میزند و از هر حقهای استفاده میکند تا بتواند به خواستهاش برسد و با صبر و حوصلهای وصفناپذیر این کار را میکند، بیآنکه خسته شود حال اگر ما آگاهی نداشته باشیم و حس ما خوب نباشد یا انرژی لازم را نداشته باشیم تن به خواستههای او میدهیم اولین کار برای مقابله با حقههای نفس این است که آموزش ببینیم و حس خود را عوض کنیم تا به وقتش انرژی لازم را کسب کنیم و هم اینکه بهطرف نیروهای منفی نرویم همانطور که میدانیم هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به حیات نمینهد ما بهعنوان بهترین مخلوق عالم نباید خود را دستکم بگیریم، باید بدانیم آمدهایم که آموزش بگیریم تا به تکامل و شناخت کامل در مورد خودمان برسیم تا بتوانیم به دیگر مخلوقات هم خدمت کنیم و هم اینکه بتوانیم در برابر نیروهای منفی ایستادگی کنیم. مهمترین و شاید سادهترین کار آموزش نفس باشد نفس هر انسانی مانند کودک درون اوست در ابتدا باید سعی کنیم با او دوست شویم تا از ما آموزش بگیرد.حقههای نفس ذرهذره به سراغ ما میآیند و ما هم باید ذرهذره نفس را آموزش دهیم تا بتوانیم در برابر حقهها ایستادگی کنیم همانطور که برای رشد و نمو کودک خود سالها تلاش میکنیم و زحمت میکشیم تا او بزرگ شود و در آخر تبدیل به فردی مفید برای زندگی خود و یا جامعه باشد ،کودک درون ما هم مثل فرزند ما است و برای آموزش آن باید خیلی زحمت بکشیم و در این راه ممکن است با موانعی روبرو شویم ولی نباید اهمیت دهیم و برای رسیدن به هدف یعنی در صراط مستقیم قرار گرفتن باید تلاش کنیم و صبر داشته باشیم ما ممکن است در این سالها جسم خود را مانند یک درخت فرسوده کرده باشیم و برای بازسازی آن باید تلاش کنیم. ما همسفران هم مانند مسافران خود یک مسافر هستیم، یک مسافر که سفر درون انجام میدهد و در این سفر طبیعی است که به مشکلاتی برخورد کنیم پس نباید ناامید شویم بلکه باید به راه خود ادامه دهیم تا سربلند باشیم.
سلام دوستان محدثه هستم همسفر عباس
نفس یعنی خود و با جسم تفاوت دارد، موجودیت فردی هر فرد که پشت یا درون و بیرون جسم آن قرار دارد نفس نامیده میشود اما برای شناخت نفس یا باید به کتابهای اندیشمندان مراجعه کنیم یا کتب الهی و یا کتابهای مربوط به بزرگانی که به صور پنهان انسان دسترسی داشتهاند.درک نفس نیاز به حس مخصوص دارد که اگر بخواهیم اینها را درک کنیم کار سادهای نیست و باید از حسهای بیرونی کمک بگیریم. نفس مرگ و فنا ندارد این چیزی است که تعیین موجودیت میکند از ازل بوده است و تا ابد هم هست اگر ما به یاد خداوند باشیم به آرامش میرسیم. این کتاب اولین الگو هست وقتی دارید کتاب ۶۰ درجه را مطالعه میکنید باید احساس کنید با تمام شماها صحبت میکند و همزادپنداری را در نظر بگیرید تا بتوانید بهخوبی از مطالب کتاب استفاده کنید جوانهها رشد را به نمایش میگذارد این رشد ممکن است اخلاق و کردار باشد مانند شخص دروغگویی که جوانههای راستی در او به وجود میآید به خلقوخو و صفاتی که در انسان رشد میکنند جوانه میگویند. حلقههای هستی لازمه تکامل هستند و تکامل بدون حلقهها یا جهان فیزیکی امکانپذیر نیست حتی اگر فرشتهای بخواهد تکامل پیدا کند باید در جهان فیزیکی اقامت کند ما همه انسانها باید آنچه ازنظر عقلی برایمان امکانپذیر است انجام دهیم هر فردی اگر فکر کند میتواند مشکلاتش را خودش حل کند ما باید مسئولیت کارهای خودمان را چه در عالم آگاهی و چه ناآگاهی چه در عالم هوشیاری و چه در عالم مستی بپذیریم و بعد به خداوند بسپاریم و قطعاً اگر فکر کنیم راهحل را پیدا خواهیم کرد برای انجام وظایف خودمان تابع یک انضباطی باشیم که در آخر با خود مسئلهای نداشته باشیم و حکم عقل را بهعنوان یک فرمانده به اجرا درآوریم.
سلام دوستان زهره هستم همسفر محمود
حقهی نفس زمانی اتفاق میافتاد که نفس نتواند خواستهی نامعقول را به عقل بگوید،پس حقه بکار میبرد اگر رکوپوستکنده به عقل بگوید من دلم میخواهد که مواد مصرف کنم عقل آن را قبول نمیکند ولی با شکل زیبایی وارد میشود شکار خود را میکند یعنی از حقه استفاده میکند. گاهی اوقات عقل دچار اشتباه میشود اینزمانی اتفاق میافتاد که حس آلوده باشد و یا اطلاعات غلط به عقل داده شود نفس برای رسیدن به خواستههایش باید از حقه استفاده کند تا عقل را گمراه کند.هیچ عمل زشتی اتفاق نمیافتد مگر اینکه لباسی از پاکی و تقوا پوشیده باشد چندین حقه نفس داریم یکی از این حقهها، حقهی ذره است وقتی میخواهیم سر موقع در کنگره حاضر شویم اینجا حقهی نفس شروع به کار میکند، وقتی فردی به خواب رفت زمان را طوری برنامهریزی میکند که به جلسه برسد اما این حقهی نفس با ترفندی دستبهکار میشود و اینگونه به ذهن او میآید که لژیون مهمتر است بخواب تا سرحالتر در لژیون حاضر شوی، اما خواب بر او غلبه میکند و بهیکباره میبیند که هفتههاست که به کنگره نرفته است.
سلام دوستان زهرا هستم همسفر علی
استاد امین میفرماید که انتقال صفات تابع فعل است ولی تابع فاعل نیست؛ یعنی اگر انسان از کاری که کسی انجام میدهد خوشش بیاید (مثل قبول شدن یک نفر در دانشگاه) سیستم هستی و قسمتی که مربوط به درون انسان است میگوید چون تو این را دوست داری پس کمکت میکنم تا برای تو هم اتفاق بیفتد. به این عمل انتقال صفات میگویند و برعکس آنهم صادق است و اگر فردی از بدبختی دیگران خوشحال شود تمام آن صفات را بهسوی خودش جذب میکند.
قانون چشمه( دیور ژانس): اگر نقطهای بخواهد در فضا تابش داشته باشد هیچ ارتباطی به وجود بارهای منفی یا مثبت اطرافش ندارد فقط بستگی به خود آن نقطه دارد که دارای بار مثبت ،منفی یا خنثی باشد.
پس محیط چه نقشی دارد؟ اگر انسان اندیشه مثبت داشته باشد، روی بارهای مثبت متمرکز میشود و آنها را جذب میکند و بالعکس.
برای اینکه انسان بتواند در جامعهای که بارهای مثبت کمی دارد بار مثبت جذب کند نیازمند به تلاش بیشتر است و هم نیازمند اینکه بتواند بر جاذبه منفی محیط غلبه پیدا کند. پس اگر کسی به قانون چشمه واقعاً اشراف پیدا کند( فقط به کلام کافی نیست بلکه به عمل) متوجه میشود که موفقیتش تابع خودش است و محیط در مرحله دوم قرار دارد. قانون(اینرسی) زمانی که فردی میخواهد خودش را اصلاح کند حتماً با یک اصطکاک برخورد خواهد کرد که به آن قانون (اینرسی )میگویند ولی نباید ناامید شود مطمئن باشد که بعدازاین مقاومت به تغییر میرسد.
حقههای نفس: حقه یعنی در نگاه اول متوجه نمیشویم که اشتباه است، اما باکمی دقت معلوم میشود که کاسهای زیر نیمکاسه است. عقل معمولاً در جهت درست حرکت میکند ولی گاهی عقل هم اشتباه میکند؛ و این دو دلیل دارد: اول آلوده شدن حس و دوم اشتباه بودن اطلاعات. نفس خواسته دارد گاهی که میخواهد به خواستههای نامعقول خود برسد باید حقه بزند، چون عقل خواسته او را قبول نمیکند. حقهها ظاهر زیبایی دارند.
شکسپیر میگوید: هیچ کار زشت یا شری اتفاق نمیافتد مگر بالباس پاکی و تقدس.
برای پیروزی بر حقهها باید از بدل آن استفاده کرد. حقهها به چند دسته تقسیم میشوند: اولین دسته حقه ذره:که حقه ذره کار خودش را ذرهذره پیش میبرد و قطعاً به نتیجهای که میخواهد میرسد. احساس تابع سطح انرژی است اگر سطح انرژی شخص زیاد باشد قطعاً توانایی او هم در سطح بالایی قرار دارد و بالعکس. قانون ذره از سطح انرژی افراد استفاده میکند. ارزش تصمیمگیریها بر اساس سطح انرژیشان تغییر میکند. حقه میتواند سرنوشت فرد را تغییر دهد ولی اگر فرد به تعادل و ثبات و سطح انرژی بالا برسد حقه ذره دیگر کاربردی نخواهد داشت.
سلام دوستان مریم هستم همسفر ابراهیم
انتقال صفات در انسان تابع فعل است نه فاعل برای این است که آموزش خیلی مهم است.
وقتی کسی کاری انجام میدهد مانند قبول شدن در دانشگاه اگر انسان خوشحال شود این امر تعیینکننده خوشآیند شخص و فعلی که اتفاق افتاده است و سیستم هستی به این شخص که علم و دانش را دوست دارد کمک میکند که قبولی در دانشگاه برای وی اتفاق میافتد پس وقتی چیزی را دوست داشته باشد .این صفت به انسان منتقل میشود.وقتی انسان اندیشه و افکار مثبت دارد فکرش ایجاد میکند که بارهای مثبت اطراف را جذب میکند و بارهای مثبت از سیستم وارد نقطه با انسان شود و نقطه بار مثبت بالا میرود و مثل چشمه عمل میکند و به محیط اطراف انرژی پخش میشود و وقتی انسان افکار و اندیشه منفی دارد به جذب بارهای منفی میپردازد و تبدیل به محیطی با بار منفی میگردد و میدان ناراحتکنندهای ایجاد میکند و این باعث میشود محیط ناراحتکنندهای ایجاد شود و انسانها از او دور گردند در جامعه مثبت فکر کردن به افکار مثبت در دسترس تر و راحتتر است ولی در جامعه منفی تا نگاه کنیم یک کمبود یا بیعدالتی پیدا میکنیم و در جامعهای که بار منفی باشد اگر کسی بتواند درست فکر کند و مثبت بی اندیشد و تعادل برقرار کند انسانی میشود دارای صفات و ویژگیهای خیلی زیاد که در درونش خیلی کارها انجام داده است.
ارسال مطالب همسفر ساناز
همسفران نمایندگی معدن فیروزه نیشابور
- تعداد بازدید از این مطلب :
31