English Version
This Site Is Available In English

گفت و گو با راهنمای محترم مسافر مجتبی دهقانی

گفت و گو با راهنمای محترم مسافر  مجتبی دهقانی

به نام قدرت مطلق الله؛

مصاحبه با راهنمای محترم مسافر مجتبی دهقانی بنیان شعبه ستارخان (استاد معین سابق) در تاریخ 5 دی ماه 1403

+ ضمن خوش آمد گویی به شعبه خودتان، خواهش می کنم در ابتدا به رسم کنگره خودتان را برای ما معرفی نمائید.  
- سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر،با سال ها تخریب وارد کنگره شدم. آنتی ایکس مصرفی تریاک و شیره،راهنما آقای علی جلالی، الان ۱۹ سال است که آزاد و رها هستم.


+ لطفا از نحوه ورودتان به دنیای اعتیاد و نحوه آشنایی تان با کنگره برایمان بگوئید.
- خب شاید من هم مثل افراد دیگر در ابتدا به صورت تفریحی مصرف می کردم و سپس به مصرف کننده تبدیل شدم. اما مهم این است که مسیرم ختم به کنگره شد. زیرا برای ترک شاید صدها راه وجود داشته باشد ولی برای درمان اعتیاد فقط یک راه وجود دارد و آن هم کنگره و روش دی اس تی است. اما از نحوه ورودم به کنگره؛ خب من سال ۷۹ میخواستم وارد کنگره که آن زمان جمعیت آفتاب نام داشت شوم، و آن زمان قسمت نشد ولی در ذهنم همیشه کنجاوانه دنبال کنگره می گشتم. و گذشت تا اینکه سال ۱۳۸۳ از خدا خواستم که یک راهی را به من نشان بدهد که از این اعتیاد رها شوم و آنجا وارد کنگره شدم و هم اکنون در خدمت شما هستم.


+ از زحمات و سختی ها و چالش هایی که برای راه اندازی شعبه استاد معین(قدیم) متحمل شدید برایمان بگوئید.
- قبل از هرچیز بگویم که این لطف خدا بود که شامل حال بنده و امثال بنده شد تا بتوانیم سنگ بنای یک شعبه را استارت بزنیم و من این را جز لطف خدا نمیدانم چون اگر من نبودم‌ افراد دیگر بودند که این کار را انجام بدهند. جناب مهندس روزی فرمودند که خداوند سریع الحساب است و این جمله من را خیلی به فکر فرو برد و اگر قدری هوشمند باشیم متوجه می شویم که پاداش خدمت، همان آموزش های است که دریافت می کنیم. خب در ابتدا من محل کارم شرق تهران بود و ساعت ۵ صبح از خانه بیرون می زدم و بعد از کارم بلافاصله خودم را به غرب تهران می رساندم جهت رایزنی با شهرداری و خیلی گذشت تا اینکه ما توانستیم مجوز شروع به کار در خانه مشق در استاد معین سابق را گرفته  و در زیر پله ای کوچک شروع به کار کنیم، در یک همایشی از طرف ستاد مبارزه با مواد مخدر بنده به معاونت این ستاد گفتم اگر به ما در میدان آزادی جایی می دهید ما شرکت می کنیم و ایشان هم با یک نیشخند گفتند تا به حال هیچ انجمنی در میدان آزادی نرفته است و رفت. نزدیک به شب شد که زنگ زد و گفت که بیائید ما تقریبا ۱ ماه در وسط میدان آزادی برای کنگره ۶۰ غرفه زدیم و این خیلی تاثیر گذار بود و ما حتی جلسه هم بر گزار می کردیم و دقیقا در زیر برج آزادی من گود باستانی و تیر اندازی با کمان را به راه انداختم. این را گفتم که به اینجا برسم که این همایش که واقعا بزرگ بود، شد پیشینه استاد معین که بعد از آن به ما آن زیر پله در خانه مشق استاد معین را دادند تا شروع به کار کنیم. یک گوشه حیاطی را به ما دادند، به شرط اینکه ساخت و سازی انجام نشود، ولی من تا زمین را گرفتم بلافاصله سقف های موقتی را زدم و شروع به کار کردیم. اما شهرداری بعد از مدتی خیلی محکم می گفت که اینجا باید تخریب شود و چرا ساخت و ساز کردید. بنده هم شهردار را  دعوت کردم و روبانی زدم و طی مراسمی آنجا را افتتاح کردیم و بعد از آن دیگر به سراغ ما نیامدند! اما خب هفته ای یک یا دو بار من با شهردار دیدار می کردم... از همان زیر پله به دستور آقای مهندس ما اولین لژیون مالی را راه انداختیم و سال ۱۳۹۱ حدود ۱۰۰ میلیون پول جمع شد. و بیشترین رهایی هارو آن سال ها نمایندگی استاد معین می داد. و این ها واقعا معجزه کنگره بود. و این استاد معین که امروز همان ستارخان است حاصل زحمات افراد زیادی مثل: آقای رامین سعادت جو، آقای علیرضا عیوضی، آقای محسن کشانی، آقای مجید باغستانی،حمید زینالی و خیلی های دیگر که اگر نبودند شاید بنده به تنهایی نمیتوانستم این عمل عظیم را انجام بدهم.


+ کنگره را امروزه نسبت به گذشته چطور می بینید.
- ببینید خب در ابتدا کنگره اینگونه مرتب و روتین نبود. اوایل شربت اوتی نبود، کلینیک نبود، ورزش ها و نامه شربت و فالو آپ و دستور جلسات و این ها کم کم و با گذشت زمان به وجود آمد. و این ها آسان به دست نیامده و شما جوان تر ها بدانید که زحمت ها کشیده شده، قبل از این شاید راهی برای درمان قطعی اعتیاد وجود نداشت. آقای مهندس به عنوان بنیان کنگره این راه را پیدا کرد و بعد از آن دیگر  مسیر و راه نمایان شد و می بینیم که امروزه کنگره چه عظمتی دارد و به چه تکاملی رسیده است.

 

+به نظر شما اگر کنگره نبود زندگی شما و خیلی از افراد دیگر به کجا رسیده بود؟
- ببینید، من خودم را می گویم، من مجتبی واقعا همیشه قدردان حضور آقای مهندس در زندگی ام هستم چون بنده پتانسیل اینکه زندگی خودم را تباه کنم داشتم. من خیلی از راه ها را برای درمان امتحان کردم. همه ما باید بدانیم که شاید اگر کنگره نبود الان کجا بودیم.

+کلام آخر:
-خیلی ممنونم بابت تدارک این مصاحبه امیدوارم که روز به روز این نور کنگره به همه عالم هرچه بیشتر بتابد.

مصاحبه: مسافر بهنام
تایپ: مسافر شهاب
عکس و تنظیم:مسافر امیرحسین


مرزبان خبری: مسافر امیر بهزاد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .