وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من

اولین جلسه از دوره یازدهم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره60 نمایندگی باغستان کرج با استادی مسافر خالد، نگهبانی مسافر امید و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من سه شنبه 2 بهمن ماه 1403 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداراشاکرم که به بنده این فرصت داده شد تا دراین جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم، دستور جلسه این هفته وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من می باشد، در آخر امر، امر اول اجرا می شود، بنده می خواهم کمی در رابطه با ترک های متعددم سخن بگویم تا اینکه سپس وارد کنگره60 شدم، بنده اکثر راه هارا برای ترک مواد مخدر تجربه کرده ام، از دکتر رفتن تا مراجعه کردن به کمپ های ترک اعتیاد و در خانه به صورت سقوط آزاد ترک کردن.
در آن زمان به واسطه نداشتن اطلاعات و آگاهی در زمینه اعتیاد با خود فکر می کردم که اعتیادم با یک ماه در خانه خوابیدن از بین خواهد رفت، اما همیشه نتیجه معکوس به همراه داشت و حال بنده همیشه خراب تر می شد، زمانی که وارد کنگره60 شدم متوجه این موضوع شدم که بدن بنده احتاج به مخدر های طبیعی خاصی مانند دوپامین، دینورفین، اندروفین و... دارد اما من با استفاده از مواد مخدر خارجی بدن، سیستم های شبهه افیونی درونی  خود را از کار انداخته بودم.
به گونه ای که بنده هنگامی که استفاده کردن از مواد را به صورت ناگهانی قطع می کردم دیگر سیستم های تولید کننده این هورمون ها کار نمی کرد و به واسطه همین موضوع درد، افسردگی و آشفتگی شدیدی باخود به همرا داشت، من هم مانند خیلی از دوستان با کوله باری از ناامیدی وارد کنگره60 شدم و هیچ امیدی به درمان اعتیاد خود نداشتم، اما در همان روزهای اول  با مشاهده کردن نظم و پوشش پیراهن سفید دوستان.
طرز برخورد افراد، در آغوش گرفتن مرزبانان و توضیحات راهنمای تازه واردین جرغه ای در من به وجود آمد، زمانی که وارد لژیون تازه واردین شدم راهنمای تازه واردین به بنده توضیحات کامل را دادند و گفتند قرار است 10 الی 11 ماه در این جا سفر کنی، نیاز به پرداخت هیچ هزینه ای نیست و تا آخر سفر یکی از این صندلی ها مطعلق به تو می باشد و چراغ اینجا برای امثال تو روشن می باشد، در آن جا هم کمی قوت قلب و امید به بنده داده شد.
با خود گفتم من که همه راه هارا امتحان کرده ام  این راه هم امتحان می کنم، پس از سه جلسه لژیون تازه واردین راهنمای خود را انتخاب کردم و وارد لژیون شدم، راهنمایم به بنده گفت سال ها ساختمان جسم خودت را نابود کردی و قرار است در این جا دوباره جسم خود را بازسازی کنی تا یک عمر با این جسم به خوبی زندگی کنی، قوانین را برای بنده شرح دادند که باید به موقع سره جلسات حاضر شوی، سی دی های خودت را سره وقت تحویل راهنمایت بدهی و...
من هم به واسطه خواسته ای که داشتم هرچه به من گفتند، گفتم چشم، همیشه سعی کردم در طول سفرم بهترین عملکرد را داشته باشم، سفره اول از اهمیت بالایی برخوردار است، مثل سی دی نوشتن سره وقت، استخر رفتن، به موقع خوابیدن و به موقع بیدار شدن، دارو را سره ساعت خوردن خیلی مهم می باشد، چه زمانی می فهمیم که اجرا کردن این قوانین مهم است؟ هنگامی که به آخر امر میرسیم یعنی بعد از رهایی، معجزه زمان این اجازه را به من می دهد که تغییر کنم و باید برای رسیدن به هدف و خواسته های مشخصی که دارم در قبالش حرکت کنم.
افراد باید از دانش و آگاهی راهنمایان محترم که از کنگره60 دریافت کرده اند استفاه کنند، حال این بستگی به خوده من دارد که چگونه و چقدر از این اطلاعات و آگاهی استفاده کنم، تمام خواسته و تلاش راهنما احیا کردن رهجو می باشد، کنگره60 زندگی دوباره به بنده داد، آرامش را به من و خانواده ام برگرداند،  دیگران باید تغییر را در من ببینند، هنگامی که من تغییر کنم نشانه از این است که آموزش های کنگره60 روی من اثر خود را گزاشته است.
این یعنی ترخیص، ترخیص از چه چیزی؟ ترخیص از زندگی قبل از درمان اعتیاد و تاریکی گذشته ام،
کنگره60 به افراد آموزش می دهد که انتخاب کردن هر مسیری در زندگی به عهده خوده افراد می باشد، انتخاب تاریکی یا روشنایی به عهده خوده شخص می باشد و... بنده از جناب مهندس و راهنمایان کنگره60 تشکر می کنم که همیشه نیروی القا مثبت مسافرین و همسفران هستند تا بتوانند مسیر خود را پیدا کنند، هنگامی که در سفره اول بودم رهجویانی که زودتر از من به رهایی میرسیدند همیشه به من می گفتند عجله نکن و همیشه زمان را در نظر داشته باش.
امروزه برایم موضوع زمان بسیار روشن تر شده است، حرف آخراین که در زمین زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم در آسایش زندگی کنند. از اینکه به صحبت های بنده توجه کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
تایپ: مسافر پیمان لژیون یکم
تنظیم و ارائه: مرزبان خبری مسافر محمد رضا