English Version
This Site Is Available In English

در مسیر خواسته‌ات حرکت کن

در مسیر خواسته‌ات حرکت کن

جلسه دوم از دوره پنجم لژیون سردار همسفران نمایندگی حسنانی با دستور جلسه «وادی دوازدهم (در آخر امر؛ امر اول، اجرا می‌شود) و تأثیر آن روی من» به استادی همسفر مرضیه، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر اسرا روز سه‌شنبه ۲ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

خداوند را شکر می‌کنم که یک‌بار دیگر می‌توانم در این جایگاه خدمت کنم و از این فرصت استفاده نمایم و آموزش بگیرم. از نگهبان جلسه و دبیر ایشان تشکر می‌کنم و خوشحالم که در جمع با محبت شما دوستان حضور دارم.

وادی دوازدهم به ما می‌گوید: «در آخر؛ امر امر اول، اجرا می‌شود» در این وادی پارامتر مهمی که وجود دارد زمان و طی کردن آن مسیر است. من اگر بخواهم به خواسته خود برسم و آن را اجرا کنم تا دیده بشود، مستلزم آن است که زمان بگذرد و مسیر طی شود؛ اما خواسته من باید ثابت، مسیر و جهت داشته باشد تا فرمان آن صادر شود؛ در غیر این صورت من نمی‌توانم به خواسته‌ام برسم. من هر روز نباید یک خواسته داشته باشم؛ زیرا آن وقت نمی‌توانم در مسیر چند خواسته حرکت کنم و به آن‌ها برسم.

به‌طور مثال: خواسته من این است که در لژیون سردار حضور داشته باشم. امر اول این است که در لژیون سردار عضو شوم و مبلغی را پرداخت کنم و تحت آموزش قرار بگیرم تا بتوانم به آخر امر برسم. در لژیون سردار از مشارکت دوستان استفاده کنم تا متوجه شوم، آن‌ها چگونه به آخر امر رسیده‌اند؛ به‌طور مثال: من می‌خواهم دنور بشوم، ده میلیون پرداخت می‌کنم و آن‌جا است که مشکلات بر سر راه من قرار می‌گیرند، نمی‌دانم که آن مشکلات را چگونه باید برطرف کنم تا بتوانم مسیر را ادامه دهم. با حضورم در لژیون سردار و استفاده از صحبت‌های دیگران مشکلات را پشت سر می‌گذارم. امر اول یک سفر اولی این است که به درمان برسد. او باید زمان را طی و طبق قانون کنگره حرکت کند و به صحبت‌های راهنمای خود گوش دهد تا فرمان برای او صادر شود و اگر من طبق فرامین و دستورهای کنگره و راهنما حرکت نکنم به رهایی نخواهم رسید. قضیه بخشندگی نیز همین مسیر را طی می‌کند. باید اول صفت بخشنده بودن را آموزش بگیرم و اگر آموزش گرفتم، می‌توانم آن را در خود نهادینه کنم. آقای مهندس در سی‌دی خشم فرمودند: «من اگر می‌خواهم صفت بخشندگی را یاد بگیرم؛ باید حس آن را در وجود خود نهادینه سازم و اگر نتوانم آن حس را به وجود بیاورم، نمی‌توانم انسان بخشنده‌ای باشم.» بنابراین برای این‌که بخواهم آن بخشندگی را در خود به وجود بیاورم؛ باید به درک و فهم برسم. من باید حتماً در لژیون سردار شرکت کنم و از تجربیات دوستان استفاده کنم.

زمانی که من عضو لژیون سردار شدم با شش میلیون شروع کردم و آن را به پایان رساندم. اگر از همان اول دنور شدن را انتخاب می‌کردم این اتفاق نمی‌افتاد و من باید در مسیر حرکت می‌کردم. همان‌طور که در وادی دوازدهم می‌گوید:«در مسیر خواسته‌ات حرکت کن، تغییر و تبدیل صورت می‌گیرد و بعد ترخیص نیز انجام می‌شود.»

من در لژیون سردار، پس انداز و پرداخت کردن را آموختم و آن‌جا بود که من دنور شدم. اگر من به عنوان یک فرد، فقط پولی را پرداخت می‌کردم و می‌رفتم، صفت بخشندگی در من به وجود نمی‌آمد. صفت بخشندگی را کسب کردن در گرو آموزش گرفتن است و من همین‌جوری بخشنده نمی‌شوم.

خدا را شکر می‌کنم که توانستم دو دوره دنور شوم. من شال پهلوانی را دوست دارم و خواسته‌ام بسیار قوی است و من باید گذرگاه‌های سختی را پشت سر بگذارم.

زمانی که مسافرم اعلام پهلوانی کرد، ترسیده بودم. با خود گفتم، نمی‌شود، او نمی‌تواند؛ ولیکن زمانی که در مسیر قرار گرفتیم، ناخودآگاه همه چیز هموار شد و ما از گذرگاه‌های بسیار سختی عبور کردیم و به شال پهلوانی رسیدیم. امر اول آن، شال پهلوانی بود. مسافر من به تعهد خود پایبند و آن را سر موقع پرداخت کرد. وقتی به تعهدات عمل می‌کرد، ناخودآگاه مشکلات از سر راه ما کنار می‌رفتند و گره‌ها برطرف می‌شدند.

من در شعبه حسنانی و در باشگاه تیروکمان نیز عضو سردار هستم. از نظر مالی چیزی به من اضافه نشد؛ اما از نظر معنوی خیلی چیزها را یاد گرفتم. از نظر معنوی یعنی این‌که من ‌می‌توانم، انسان‌ها را ببخشم، این بزرگترین اتفاقی بود که در زندگی من رخ داد و من اصلاً انسان بخشنده‌ای نبودم. اگر فردی در حقم بدی می‌کرد از زندگی خود، او را حذف می‌کردم. این دریافتی است که من از لژیون سردار دارم.

گلریزان امسال بهترین هدیه را از لژیون سردار گرفتم. پسرم در شعبه پرستار در لژیون همسفران آقا آموزش می‌گیرد. او نمی‌توانست در گلریزان حضور داشته باشد و باید به دانشگاه می‌رفت با راهنمای خود تماس گرفت که من را عضو لژیون سردار کنید و همان شب تصادف شدیدی کرد، چه چیزی بالاتر از جان پسرم می‌توانستم از لژیون سردار بگیرم؟ پسرم را از لای یک تکه آهن صحیح و سلامت بیرون آوردند و فکر نمی‌کنم، چیزی بزرگتر از این را سردار بتواند به من بدهد.

تا زمانی که زنده‌ام هر چه‌قدر که پرداختی داشته باشم، باز هم در مقابل جان فرزندم هیچ است. امیدوارم که اتفاقی برای هیچ فردی رخ ندهد و دریافت‌های ما از لژیون سردار این‌گونه باشد و توقع این‌که اگر پرداختی دارم و دو برابر آن را می‌خواهم، بگیرم را اصلاً نداشته باشم. من جز این حال‌ خوش چه چیز دیگری می‌توانم از سردار داشته باشم؟! هیچ جای دنیا نمی‌توانستم به این حال خوش برسم.

قبل از ورودم به کنگره من تصور می‌کردم که خوشحال هستم. در مهمانی‌ها حضور داشتم، مدام مسافرت می‌رفتم؛ ولی الآن یک لحظه کنگره را به صدتا از آن مهمانی‌ها و مسافرت‌ها نمی‌دهم؛ زیرا حال خوش من در آن‌جا کاذب بود و در این‌جا واقعی و حقیقی است. حسی که در این‌جا دارم، حس ناب است. خانواده‌ام شاد و همه دور هم هستیم. خدا را صدهزار مرتبه شکر که هر زمان اراده کنم، مسافرم در خانه است؛ اما قبل از کنگره باید مدام زنگ می‌زدم تا او به خانه بیاید. همه این‌ها را از لژیون سردار دارم.

من از هستی و کائنات آموختم، هیچ چیزی مجانی به دست نمی‌آید، هرچه را که می‌خواهم؛ باید بهای آن را بپردازم. بهای حال خوش من لژیون سردار است. آموزش‌هایی که در این مکان می‌گیرم را باید در لژیون سردار پرداخت نمایم و پرداخت آن به راحتی نیست حتی آن شش میلیون نیز برای خیلی‌ها سخت است؛ زیرا باید از خیلی چیزها بگذرند تا به این حس برسند. پولی که برای سردار پرداخت می‌شود حال خوب من را صد برابر می‌کند.

من یاد گرفتم که نتیجه اعمال خود را من مشخص نمی‌کنم. من در مقابل شال مرزبانی باید عمل سالم را انجام بدهم و بازپرداخت آن توسط فرد دیگری انجام می‌شود. با حضور در لژیون سردار من فقط کار درست را انجام دادم و این را آموختم که قبل از من انسان‌هایی آمدند و هزینه کردند تا تو نیز به حال خوش برسی؛ بنابراین تو هم این کار را انجام و جواب آن عمل، جان دوباره فرزندت و حال خوش امروزت خواهد بود.

در انتها نیز خداوند را شکر می‌کنم و از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان بسیار سپاس‌گزارم. یاد گرفتم که به کلام و قانون کنگره و صحبت‌های آقای مهندس احترام بگذارم و مطالب را درک کنم و درک مطالب در مقابل خدمت در کنگره به دست می‌آید و اگر من خدمتی نکنم، فهمی از کنگره ندارم.

 

تقدیر نگهبان دوره جدید از نگهبان دوره قبل

تقدیر دبیر دوره جدید از دبیر دوره قبل

تایپ و رابط سردار: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر صنم (لژیون نهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی حسنانی تهران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .