English Version
This Site Is Available In English

خیال، فکر و تصویرسازی با ذهن، جزئی از حس است.

خیال، فکر و تصویرسازی با ذهن، جزئی از حس است.

همسفر نرگس (لژیون یکم)
به نام قدرت مطلق الله
بدون حس هیچ حرکتی انجام نمی‌گیرد. در دبیرستان یا دانشگاه همه‌ مخاطبین هم‌سطح هستند؛ در جهان‌بینی همه مخاطبین يکسان نیستند؛ اما همه آن‌ها باسواد هستند. در این‌جا صحبت‌هایی است که می‌تواند برای همگان و حتی آیندگان نیز کاربردی باشد. هر‌کس بسته به فهم و درک خود متوجه می‌شود و به‌همان اندازه برداشت می‌کند. حرف‌های ما در مورد جهان‌بینی، جسم و روان است و راجع به هر چه سخن می‌گوییم، همه قبول دارند و می‌پذیرند و به یک تعریف واحد می‌رسیم.

اما در مورد حس؛ حس‌های درون قابل رؤیت هستند؛ مانند حس بینایی، چشایی، لامسه، بویایی، شنوایی که همگی حس ظاهری هستند. ولی صحبت ما روی ۵حس بیرون بدن است که با هفت اندام نزدیکی بیشتری دارد و حس ششم رابط بین حس درون و بیرون است. حس‌های بیرون قابل رؤیت و لمس نیستند. قبلاً هم گفتیم حس غیر‌قابل رؤیت است، ولی هم نام خود را می‌جوید. بدون حس در صور پنهان و آشکار هیچ حرکتی انجام نمی‌شود. تا زمانی که حس گرسنگی نداشته باشیم، به سمت غذا نمی‌رویم. هر حرکتی که ما بخواهیم انجام دهیم، اول باید حس آن در درون ما وجود داشته باشد و بستگی به این دارد که حس ما چگونه عمل می‌کند؛ می‌تواند از یک آدم خشمگین یک قاتل بسازد و یا از یک آدم ناامید فردی افسرده یا شاد و سالم بسازد. جالب است بدانیم که حس‌ها، خود را تقویت می‌کنند. حس مثل خداوند است که در تمامی هستی و نیستی وجود دارد، ولی رؤیت ناپذیر است.

اگر بخواهیم به هر چه که وجود دارد، پی ببریم باید دل ما بخواهد یعنی تمنای دل داشته باشیم تا الهام به آن شکل دهد و زمانی که به‌طور جدی وارد شدیم، از یک منبع که نمی‌دانیم چیست! به ما الهام می‌شود. همان منبعی که به رسول خدا الهام شد و این الهام در مراحل پایین حتی به زنبور عسل هم می‌شود. الهام بستگی به ما دارد و می‌تواند مثبت یا منفی باشد. به‌دنبال هر چه باشیم، همان به ما الهام می‌شود. انسان هرچه تزکیه و پالایش بیشتری داشته باشد، ترا‌وش‌های مستحکم‌‌تری دارد.

مسائل ماورائی و فیزیکی از تن شروع می‌شود و ما را به خارج هدایت می‌کند. خیال، فکر و تصویرسازی با ذهن، جزئی از حس است. اما همیشه وسیله‌ اندیشیدن در اختیار نیست. شما یک لحظه نگاه می‌کنید به‌نظر می‌رسد با چشمان خود می‌بینید، اما این‌طور نیست! بلکه با دید دیگر در مکان و زمان متفاوتی در گذشته یا زمان حال سیر و برگشت می‌کنید. گویی در آن بُعد و زمان زندگی کرده‌اید! پس این‌جا تفکر هیچ نقشی نداشته است؛ اما وجود آن در کالبد شما این مطلب را آفریده است. پس دیدن و سفر در مکان‌هایی که خود به یاد ندارید، در‌حالی که داشته‌اید را چگونه می‌توانید توجیه کنید؟ این چه چیزی را بیان می‌کند؟ اگر قدری فکر کنید خواهید فهمید که آن نیرویی که شما را می‌برد و برمی‌گرداند و شما آگاه نمی‌شوید و به یاد  نمی‌آورید، همان حس‌هایی هستند که طبق فرمان عمل می‌نمایند. مانند کسی که دستگاهی داشته باشد و خود از آن استفاده نکند یا در مواقع لزوم طبق فرمان استفاده کند. شاید مفهوم کامل نشود؛ اما اطلاعاتی که به بدن ما می‌رسد، همه به ما داده نمی‌شود؛ بلکه در ضمیر ناخودآگاه ما باقی می‌ماند. زیرا با مسائل اطراف ما مطابقت ندارد و باعث مشکلاتی می‌شود.

پس ۵حس دیگر شما نیاز به ابزار ندارد. این به هر کسی داده نمی‌شود مگر فرمان داشته باشد. پس انسان همیشه باید تزکیه و پالایش داشته باشد، تا به آرامش و مراتب بالاتر برسد. انسان باید سعی و تلاش داشته باشد و به نتیجه کاری نداشته باشد. همیشه باید فرمان قدرت مطلق برای هر خواسته‌ای چه مادی و چه معنوی صادر شود.

منبع: سی‌دی هفته(خشم)
تایپ: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون یکم)
ویراستار: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم) دبیرسایت
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رضوی مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .