مبحثی که مطرح شد مربوط به تاریخ ۸۰/۱۲/۱۷ تحت عنوان بدون حس هیچ حرکتی انجام نمیگیرد. مبحث این جلسه در ادامه جلسه قبل راجع به حس است. زمانی که به مدرسه یا دانشگاه میرویم مخاطب مشخص است؛ ولی در مورد تدریس جهانبینی در کنگره۶۰ مخاطب مشخص نیست؛ باید شخص بعد از یادگیری سواد وارد کنگره شود. افرادی که وارد کنگره میشوند باید در ابتدا ۴۰ سیدی بنویسند تا پایهشان قوی شود.
مثلث درماناعتیاد: جسم، روان و جهانبینی است. در بیرون از کنگره اگر به این سه مولفه نگاه کنیم میبینیم که در آن مشکل داریم و به نتیجه نمیرسیم؛ مثلاً وقتی بخواهیم روان را درست کنیم اول باید تعریف قاطعی از آن داشته باشیم. موقعی این تعریف قاطع است که همه افراد تعریف واحدی از آن داشته باشند و همه آن را پذیرفته باشند. مثل پذیرش این نکته که مثلث سه ضلع دارد و مجموعه زوایای داخلی آن ۱۸۰ درجه است. بدون حس هیچ حرکتی چه در صورآشکار و چه در صورپنهان انجام نمیشود. استاد میگوید: مکتوبات ارزش واقعی خود را در جهت بیداری انسانهایی که میخواهند به صراط مستقیم بروند نشان میدهند. در مورد حس گفته شد که حس درون و بیرون داریم. حس درون به حسی گفته میشود که در بدن است و قابل فهم است. پنج حس درونی داریم که شامل بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه است؛ اما پنج حس بیرونی با هفت اندام نزدیکی بیشتری دارند و حس ششم رابط بین حس درونی و حس بیرونی است که مجموعاً یازده حس است. حس غیرقابل رویت است و هم نام خودش را مییابد. شما تازمانیکه حس گرسنگی نداشته باشید به طرف غذا نمیروید. حس اصولاً یک گیرنده است و مرکز حس در قلب قرار دارد و منشا تمام حرکتهای ما حس است.
ضریب هوشی انسانهای معمولی صد، ضریب هوشی انسانهای تیزهوش صدوبیست، ضریب هوشی انسانهای نابغه صدوچهل و بالای آن، ضریب هوشی انسان های با بهره هوشی پایین هشتاد و کمتر از آن است. نکته مهم اینجاست کهزمانی که انسان خشمگین میشود ضریب هوشی آن تقسیم بر سه میشود و این نکته از نظر علمی ثابت شده است که زمانیکه خشمگین میشویم چه پوئنهایی را از دست میدهیم و کارهایی انجام میدهیم که هیچوقت در حالت عادی انجام نمیدهیم و قدرت تفکرمان از بین میرود. خشمگینشدن مانند غذای فاسدی است که انسان را مسموم میکند.
حس در تمام ابعاد زندگی نقش تعیین کنندهای برای ما دارد. بدترین گناه ناامیدی است. ناامیدی القاء شیطان برای انسان است. فرو رفتن در هر حسی باعث تشدید آن می شود. پیبردن به آن چه که است، تمنای دل میخواهد؛ یعنی باید دل و حس بخواهد که جویای دانستن و رسیدن شویم. وقتی تمنای دل باشد و نفس به مرحله ی خوبی برسد الهامات از منبعی بسیار بزرگ به کمک آن می آیند وبه آن شکل می دهند وبسته به انتخاب ما الهامات میتوانند مثبت یا منفی باشند .الهامات باعث نقش تصویر در ذهن ما می شوند .اگر مسیر و الهامات مثبت باشد و پالایش انسان بیشتر شود تراوشات بیشتر می شوند وباعث صعود انسان می شود. حس مانند خداوند است و در تمام ذرات هستی وجود دارد؛ ولی قابل دیدن نیست و با همنام خودش قابل درک است.
اگر بخواهید به خارج از جسم حرکت کنید؛ باید بدانید که ریشه و مبدا آن جسم است. هرکاری یک شروعی دارد و برای این آغاز باید یک بخش مشخص باشد که ما بتوانیم از روی آن به مجهولات برسیم. مانند درماناعتیاد که شرط اول آن دانستن صورتمسئلهاعتیاد بود و مانند یک معادله ریاضی که قسمتی از آن مشخص است و یک یا چند مجهول دارد.واز روی معلومات میشود به مجهولات رسید. در زندگی لحظاتی است که ما در ظاهر در حال نگاهکردن و شنیدن هستیم؛ ولی در افکار خود به زمانها و مکانهای دیگر میرویم و تصاویر دیگری را میبینیم. سفرکردن به زمانها و مکانهای دیگر با کمک نیروی حسبیرونی انجام میگیرد؛ بنابراین پنج حس بیرونی ما نیاز به ابزار ندارند و به هرکسی هم داده نمیشود.
نویسنده و رابطخبری: همسفر سودابه رهجوی راهنما همسفر فیروزه (لژیون پنجم)
عکاس همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه (نگهبان سایت)
نمایندگی همسفران نیمایوشیج بهشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
200