مشارکت همسفران لژیون پنجم در مورد دستور جلسه «وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من»
همسفر اعظم
وادی دوازدهم میگوید: در آخر امر، امر اول اجرا میشود؛ یعنی اینکه باید در انسان سه نیروی القا، احیا و تحرک وجود داشته باشد تا بتواند برای تغییر خود کاری کند و درجا نزند. بیتحرک ماندن انسان مثل آبی است که یک جا میماند و گنداب میشود؛ انسان هم اینجور بیارزش میشود.
باید از طبیعت درس آموخت؛ برای مثال اگر دانه گندم را همینطور روی زمین بکاریم و فقط آب و خاک به آن بدهیم هرگز به ما محصول نمیدهد؛ باید دانه را در دل خاک بکاریم و به آن، آب و کود بدهیم تا با تلاش و کوشش و فشار، خود را از دل خاک بیرون بکشد و به نور برسد.
باید از طبیعت درس بیاموزیم و در زندگی هدف داشته باشیم. همیشه نیمه پر لیوان را ببینیم و مثبتاندیش باشیم و در کنار همه اینها تفکر داشته و صبور باشیم تا نتیجه تلاش و کوشش خود را ببینیم.
در آخر از آقای مهندس دژاکام ممنون و متشکرم و بهترینها را برایشان آرزو دارم.
همسفر زهرا
در آخر امر، امر اول اجرا می شود.خیلی از انسانها فکر میکنند بعضی از مسائل بی اهمیت هستند؛ ولی نمیدانند که ممکن است تمام زندگی را تحت تاثیر خود قرار بدهد؛ اگر امروز در ذهن خودم خواستهای دارم و یک هدفی را ترسیم می کنم و در راستای آن تلاش میکنم؛ ولی باید بدانم کی به نتیجه میرسد.
یک مسیری داری و باید یک جریانی اتفاق بیفتد؛ مثلا من خواسته درمان دارم امروز که به کنگره میآیم یازده ماه بعد به درمان می رسم؛ اما در این یازده ماه اتفاقات زیادی میافتد؛ از خیلی چیزها باید گذشت و خیلی چیزها را باید بهدست آورد.
همسفر مرضیه
وادی دوازدهم می گوید: در آخر امر، امر اول اجرا میشود. این وادی در اصل میخواهد به من بگوید؛ اگر میخواهی به هدف و خواسته خود دستیابی باید طبق یک تکنیک و اصول حرکت کنید و چند نکته را در این وادی به ما یادآور میشود؛ اختیار زمان، تغییر، تبدیل، ترخیص، نیروهای القا، احیا و تحرک نیز وجود دارد.
از این وادی اینگونه برداشت میشود که امر یا هدف اول ما، برای رسیدن به خواسته خود، این است که باید حرکت کنیم تا در آخر امر به آن دست یابیم؛ مثلاً برای کاشت گندم باید پارامترها و آیتمهای زیادی را پشت سر قرار داده و زمین را آماده کنیم؛ برای کاشت گندم، آبیاری و مراقبت کردن از آن هشت ماه زمان لازم است؛ بعد از اینکه گندمها رسید آنها را برداشت می کنیم تا در آخر امر به گندم برسیم به عبارتی امر اول ما در آخر امر اجرا شد.
زمانی به مقصد دلخواه میرسیم که مسیر خود را از ضد ارزشها عوض کنیم و آنجا است که نهایت کار ما هم تغییر میکند. این در مورد همه مسایل زندگی از جمله اعتیاد هم صادق است.
همسفر فرشته
هر وادی یک پیام و هدف خاصی را دنبال میکند باید پیام را دریافت کنیم که چه گفته است؛ برای اينكه آخر امر، امر اول اجرا شود نياز به زمان داريم. انسان باید ذرهذره پخته شود. همه ما میخواهیم بدون تغییرات تبدیل را انجام دهیم که این کار اصلاً امکانپذیر نیست.
معجزه زمان به گياهان، جانوران و تمام موجودات فرصت میدهد كه رشد كنند، تغيير كنند و سپس ترخيص شوند. در هستی همه چيز برای به وجود آمدن بايد تغيير كنند؛ سپس تبديل صورت گيرد و در نهايت ترخيص وگرنه جهان به حالت سكون در میآيد و سه نيروی القا، احيا و تحرک کمک میكنند كه تغيير و تبديل صورت گيرد. انسانها دارای خاصيت هستند كه به وسيله آن میتوانند از انسان بیخرد تبديل به انسانی خردمند گردند و تغييرات در قسمت خاصيت صورت میگيرد.
انسان دارای دو نيمه است؛ نيمی بالا كه الهی است و نيمی از پايين كه حيوانی و پست است. تغييرات بايد كمکم با آموزش صورت گيرد. چگونه میتوان تغيير كرد؟ با تغيير رفتار، ابتدا خودش را بشناسد؛ سپس خدای خود را خواهد شناخت و اين با آموزشهای جهانبينی در كنگره صورت میگیرد و حداقل ده ماه زمان نياز دارد.
نيروها به دو بخش تاريكی و روشنايی تقسيم میشوند و هر دو مكمل هم هستند. فاسدين، ستمكاران، مصرفكنندگان و ... در زمره نيروهای تخريبی قرار دارند و راستگويان و صالحين و ... در قسمت روشنایی. هر دو نیرو در حال آموزش افراد خود هستند و آن هم از طريق الهام و القا؛ القا به معنی انتقال اطلاعات و آگاهی چه مثبت و چه منفی و اين انسان است كه با اختياری كه خداوند در او به وديعه نهاده، بايد تشخيص دهد كه كدام راه را انتخاب كند شر و يا خير را.
ما بايد در مسائل حياتی به قوه تشخيص برسيم و زمانی اين اتفاق میافتد كه به دانایی و آن هم از نوع دانایی مؤثر كه همان رسيدن به فرمان عقل است، برسیم. القا یعنی کمال همنشین در من اثر کرد، یعنی حالوروز افراد نزدیک به من روی من تأثیر میگذارد و فرقی هم نمیکند چه مثبت چه منفی، البته خود انسان به خودش هم میتواند القا کند.اگر بگوییم میشود قطعاً میشود و اگر دائماً بگوییم نمیشود قطعاً نمیشود.
اما احیا یعنی زنده شدن وقتی سفر میکنیم تمام سیستمهای بدنمان شروع به احیا شدن میکند فقط باید در تمام اهداف و خواستههایمان زمان را در نظر بگیریم. در جهان مادی شو شود نداریم فقط در قسمت صور پنهان ما شو شود اجرا میشود؛ مثلاً وقتی میگوییم سیب، بلافاصله تصویر سیب در ذهن ما نقش میبندد ولی در قسمت صور ظاهر حتماً باید فرایند زمان را در نظر بگیریم؛ مثلاً برای برداشت گندم باید گندم بکارم و شرایط مناسب ازجمله، هوا، کود، زمین و زمان مناسب در اختیارش قرار دهیم بعد گندم را برداشت کنیم.
خیلی از انسانها فکر میکنند بعضی مسائل بیاهمیت هستند؛ ولی نمیدانند که ممکن است تمام زندگی را تحت تأثیر خود قرار دهد؛ اگر امروز در ذهن خودم خواستهای دارم و یک هدفی را ترسیم میکنم و در راستای آن تلاش میکنم؛ ولی باید بدانم کی به نتیجه میرسد و یک مسیری دارد و باید یک جریانی اتفاق بیافتد؛ مثلاً من خواسته درمان دارم؛ امروز که به کنگره میآیم یازده ماه بعد به درمان میرسم؛ اما در این یازده ماه اتفاقات زیادی میافتد از خیلی چیزها باید گذشت و خیلی چیزها را باید به دست آورد.
انسان اختیار دارد و خداوند این صفت را در انسان قرار داده که میتواند هم به طرف ارزشها حرکت کند و هم بهطرف ضد ارزشها. پس من که در کنگره هستم قطعاً یک سری ضدارزشها با خودم حمل میکنم و فهمیدم که باید به طرف ارزشها حرکت کنم و وقتی به سمت نور حرکت میکنم بلافاصله نیروهای الهی از زمین و زمان برای تغییر و تبدیل به کمک من میآیند.
تغییر، تبدیل و ترخیص همیشه وجود دارد که در این مسیر ممکن است هم مثبت باشد هم منفی که نیروهای القا ،احیا و تحرک به کمک ما میآید و فرقی نمیکند که در کدام مسیر باشیم؛ حتی در کارهای ضدارزش این نیروها وجود دارد.
تایپ: همسفران لژیون پنجم
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه.ا دبیر سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
73