English Version
This Site Is Available In English

وعده خداوند دروغ نیست

وعده خداوند دروغ نیست

هم اکنون ما هم آموزش دیده‌ایم تا بتوانیم به انسان‌های دربند خدمت کنیم؛ زیرا خودت گفتی که اگر فردی را احیاء کنیم، گویی تمام ساکنین زمین را احیاء کرده‌ایم.

در این گفت‌گو پای صحبت مرزبان محترم خبری شعبه ارگ همسفر رقیه که به‌عنوان راهنمای تازه‌واردین در آزمون راهنمایی سال ۱۴۰۳ پذیرفته شده‌اند نشسته‌ایم و از حس و حال ایشان در مورد این جایگاه ارزشمند جویا می‌شویم در ادامه توجه شما را به گفت‌گوی صمیمانه‌ای که با ایشان داشتیم جلب می‌کنیم.

همسفر رقیه و مسافرشان مصطفی با بیش‌از ۵ سال تخریب آنتی‌ایکس تریاک وارد کنگره شدند. به مدت ده ماه و شانزده روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر مرتضی و همسفر سمیه سفر کردند. درحال‌حاضر به مدت یک سال و ده ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر و همسفر در کنگره والیبال است. 

شما به جایگاهی رسیده‌اید که می‌خواهید خدمتی داوطلبانه و بلاعوض انجام دهید؛ احساس خود را نسبت به این خدمت برای ما بیان کنید؟

حس خیلی خوبی نسبت به این خدمت دارم. می‌شود گفت یک احساس بین ترس و خوشحالی، نمی‌دانم چگونه این حس که در وجودم هست را توصیف کنم، اما هر خدمتی که در کنگره انجام می‌دهم برای حال خوب خودم است. برای این است که خودم قوی‌تر شوم، نقطه تحمل خود را بالا ببرم، نقطه‌های سیاه‌ وجود خودم را بشناسم و بتوانم رفع‌شان کنم. هر زمان که یک خدمت در کنگره به من محول شده است همیشه به این جمله می‌رسم؛ که وعده خداوند دروغ نیست و هیچ‌چیز در کائنات گُم نخواهد شد. اگر من امروز خدمتی در کنگره انجام می‌دهم؛ قطعاً خداوند یک‌جا در زندگی‌ام دست مرا خواهد گرفت و به من کمک خواهد کرد و این برکت آن خدمت است. واقعاً این به من ثابت شده است، من هر زمان که در کنگره خدمت کرده‌ام خداوند یک جا طوری دست مرا گرفته است که خود من هم باورم نمی‌شده، در آن لحظه مطمئن بودم این خیر و برکت آن خدمتی بوده است که من در کنگره انجام داده‌ام. از خداوند می‌خواهم که مسیر کنگره را از زندگی‌ام جدا نکند و همیشه در این مسیر خدمت باشم تا بتوانم یک رقیه قوی‌تر را بسازم که در آرامش باشد.

تازه واردین و سفر اولی‌ها در متون و سی‌دی‌های آموزشی جایگاه با ارزشی دارند و بارها از آن‌ها‌تحت عنوان: «شکوفه‌های یاس و میوه‌های درخت کنگره» یاد شده است در این مورد دیدگاه و نظر خود را بفرمایید؟

این یک اسم خیلی زیبا است که آقای مهندس برای تازه‌واردین گذاشته‌اند، شکوفه‌های یاس؛ قطعاً همین‌طور است؛ حتی در سی‌دی شکوفه‌های یاس آقای مهندس می‌‌گویند: زمانی‌که فکر می‌کنید همه‌چیز تمام شده است و دیگر امیدی به زندگی نیست و تمام زندگی‌ات غرق در تاریکی است؛ دقیقاً همان زمان است که خداوند نور امید را وسط زندگی شما می‌گذارد. من فکر می‌کنم زمانی‌که زمستان تمام می‌شود و وارد فصل بهار می‌شویم؛ وقتی که هنوز درخت‌ها شکوفه نداده‌اند و آن درختان خودشان هیچ امیدی به زندگانی ندارند و درختانی خشک هستند؛ زمانی‌که اولین شکوفه بر روی آن درختان می‌آید امید زندگانی در آن درختان زنده می‌شود. حتی زمانی‌که ما در فصل بهار آن درختان را نظاره می‌کنیم یک امید در دلمان زنده می‌شود که باید این شکوفه تبدیل به میوه شود. دقیقاً تازه وارد هم زمانی‌که وارد کنگره می‌شود هیچ امیدی به زندگی ندارد، اما آنگاه که نور امید در دلش زنده شد و با ادامه دادن در مسیر کنگره و زمانی‌که به رهایی می‌رسد آن میوه می‌رسد و چیده می‌شود.

«اگر محبت زیاد باشد سیل می‌شود و اگر کم باشد خشکسالی» تعادل در این جمله به چه صورت است؟

سوال خیلی جالبی است؛ این تعادل را آقای مهندس در سی‌دی «تعادل» خیلی قشنگ توضیح داده‌اند، خدا را شکر که ما در کنگره هستیم و ما در مورد هر کلمه‌ای که بخواهیم حرف بزنیم و درک کنیم آقای مهندس برای آن کلمه یک سی‌دی داده‌اند؛ مثلاً در مورد تعادل آقای مهندس می‌گویند: در این جهان ما هر چیزی که بخواهیم؛ حد و اندازه‌ و مقیاسی دارد. ما باید آن اندازه را بدانیم و آن مقیاس را بدانیم تا در آرامش باشیم. حتی آقای مهندس می‌گویند که آب مایه حیات است؛ اما اگر زیاد باشد باعث مرگ و ویرانی می‌شود. محبت هم دقیقاً همین موضوع را در پیش دارد که اگر به اندازه باشد خیلی خوب است؛ اما اگر زیاد باشد باعث سیل می‌شود و اگر کم باشد باعث خشکسالی می‌شود. معمولاً هم این پیوند محبت بین افراد نزدیک برقرار می‌شود که در سی‌دی «عاشق و معشوق» استاد امین خیلی خوب و زیبا محبت بین افراد را توضیح می‌دهند؛ نیروهای منفی باعث می‌شوند که ما از این حد تعادل رد بشویم. معمولاً زمانی‌که پیوند محبت بین دو انسان نزدیک به هم به وجود می‌آید نیروهای منفی باعث می‌شوند که از حد تعادل خارج بشود و اگر ما مراقب باشیم و آن نیروهای منفی را بشناسیم خیلی راحت می‌توانیم آن تعادل را ایجاد کنیم و با آن در آرامش باشیم.به قول اعضاء کنگره؛ در بهشت باشیم. 

در مقدمه جزوه راهنمایی تازه‌واردین، آقای مهندس به سقوط در گردباد دوم اشاره نموده‌اند؛ به نظر شما یک راهنمای تازه‌واردین برای انجام صادقانه خدمت خود و صعود باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

همان‌گونه که گفته شده است؛ کنگره‌۶۰ مثل گردباد سبز می‌ماند. اگر منِ رقیه در مسیر درست باشم و طبق قوانین و حرمت‌های کنگره پیش بروم در مرکز این گردباد قرار خواهم گرفت و صعود خواهم کرد؛ اما اگر راه را کج بروم و حرمت‌ها را نادیده بگیرم و طبق قوانین کنگره پیش نروم حتماً به بیرون از این گردباد پرتاب خواهم شد و معلوم نیست که عاقبت من چه خواهد شد. دقیقاً هستی هم همین کار را انجام می‌دهد و همین‌گونه عمل می‌کند. باید همیشه در مسیر درست باشیم و عمل سالم و ارزشی را انجام بدهیم. حال در مورد راهنمای تازه‌وارد باید همیشه این موضوع را منِ رقیه مد‌نظر داشته باشم؛ که کنگره، حرمت‌ها و قوانین کنگره اولویت هستند. اگر طبق این قوانین و آن چیزی که برای من نوشته شده است که باید برای تازه وارد توضیح بدهم پیش بروم؛ قطعاً صعود خواهم کرد. اگر بخواهم یک خدمت صادقانه داشته باشم حتماً باید آن عمل سالم را انجام بدهم؛ زیرا راهنمای تازه‌وارد در مرحله و جایگاه خیلی حساسی قرار دارد، چون اولین کسی که یک مصرف‌کننده و یا خانواده مصرف‌کننده با آن برخورد می‌کنند راهنمای تازه‌واردین است؛ پس من باید بیش‌تر حواسم در این مسئله جمع باشد، باید نگاهم به رفتارم باشد که رفتارم درست باشد، گفتارم درست باشد، آن مهر و محبت و پیوند محبتی که من در کنگره یاد گرفته‌ام را بین خودم و تازه وارد شکل بدهم تا بتوانم آن تازه‌وارد را جذب نمایم؛ زیرا می‌دانم که آن تازه وارد زندگی سختی گذرانده است و در تاریکی بوده است و من با در نظر گرفتن آن عمل سالم حتماً صعود خواهم کرد و حتماً خدمت صادقانه را خواهم داشت.

طراح سوالات، تایپ و تهیه مصاحبه: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول) مسئول مصاحبه
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول) عکاس خبری
ارسال: همسفر اسماء رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ارگ‌کرمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .