پنجمین جلسه از دوره سیوچهارم کارگاههای آموزش خصوصی کنگره۶۰، همسفران نمایندگی وحید با استادی همسفر سکینه، نگهبانی همسفر جمیله و دبیری همسفر مرضیه با دستور جلسه «وادی دوازدهم (درآخر امر، امر اول اجرا میشود.) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۲ بهمنماه 1403 ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا خداوند را شاکرم که یکبار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا آموزش بگیرم. وادی دوازدهم یکی از مهمترین و اساسیترین قوانین هستی را بیان میکند. برای رسیدن به هر خواسته و هدفی چه مادی و چه معنوی باید دو پارامتر مهم و اساسی زمان و صبر را در نظر گرفت. با در نظر گرفتن این دو مؤلفه تفکر صحیح، تلاش، امیدواری و با کمک گرفتن از نیروهای القاء، احیاء و تحرک ذرهذره تغییرات و در ادامه تبدیلات را شاهد خواهیم بود و در انتها به ترخیص خواهیم رسید. وادی دوازدهم یکی دیگر از قوانین طلایی زندگی را به من آموزش میدهد. وادی دوازدهم نشاندهنده این است که در آخر امر، امر اول اجرا میشود. این عنوان چهچیزی را به من نشان میدهد؟ به من این را یادآور میشود که زمانی که خداوند من را خلق کرد و بهعنوان جانشین خود در زمین قرار داد؛ همچنین در کنار این مسئولیت موهبتهای زیادی را به من عطا کرده است و در رأس این موهبتها، موهبت زندگی و حیات وجود دارد.
من به این دنیا قدم گذاشتهام که زندگی کنم و بگذارم تا دیگران هم زندگی کنند. برای زندگی کردن بایستی آموزش ببینم که چگونه زندگی کنم که هم برای خودم و هم برای اطرافیانم مفید باشم. خداوند در کنار موهبت حیات، موهبت اختیار را به من داده است. اختیار تام و کامل، اختیاری که من بهعنوان انسان میتوانم زندگی کنم نه از روی غریزه؛ بلکه از روی اختیار کامل زندگی کنم و اینکه چه مسیری را در زندگی خودم انتخاب کنم. حال انتخاب با شما است که مسیری را انتخاب کنید که خودتان هم نتوانید درست و با لذت زندگی کنید یا مسیری را انتخاب کنید که در انتها به صلح و حال خوب برسید و این حال خوب را به اطرافیان هم انتقال بدهید و یا نه برعکس، همه اینها به خود ما بستگی دارد.
در این وادی به موارد بسیار زیادی اشاره میکند که یکی از مهمترین مسائل تغییر، تبدیل و ترخیص است. حال بایستی ببینیم که تغییر چیست؟ من بهعنوان یک انسان اگر بخواهم یک زندگی خوب و نرمالی داشته باشم نباید راکد باشم؛ چراکه یکی از اساسیترین قوانین زندگی حرکت است؛ اما نه هر نوع حرکتی! چون حرکت کردن هم اصول دارد؛ ولی باید بدانیم که اصول حرکت کردن چیست؟ در پاسخ میتوان گفت که حرکت درست بایستی سازنده، درست و اصولی باشد نه هر نوع حرکتی. آیا بایستی حرکتی کنم که به قول معروف برای خودم دشمن تراشی کنم و یا حال اطرافیانم را خراب کنم؟ نه اسم این حرکت نیست.
حرکت؛ یعنی اینکه هم خودم زندگی و حال خوبی داشته باشم و هم این خوب بودن، عشق، محبت و حال خوب را به دیگران هم انتقال دهم؛ اما لازمه این کار چهچیزی میتواند باشد؟ اینکه بتوانم آموزش بگیرم و به دنبال دانایی باشم؛ زیرا بهواسطه همین دانایی، آگاهی و اطلاعات است که میتوانم تغییر کنم تا زمانی که تغییر نکنم تبدیلی در من صورت نمیگیرد و نباید انتظار داشته باشم که دیگران تغییر کنند؛ چرا که قبل از هر چیزی باید تغییر را از خودم شروع کنم و بعد باید از دیگران این انتظار را داشته باشم که تغییر کنند.
من میتوانم تغییر کنم و درست حرکت کنم و همچنین از وادیها که جزء قوانین زندگی هستند استفاده کنم اما چگونه؟ وقتی که در زندگی برایم مشکلی پیش میآید قبل از هر چیزی باید خوب فکر کنم و جوانب آن مسئله را بسنجم و بهترین راه ممکن را پیدا کنم. اگر بهترین راه را پیدا کردم جایز است که حرکت کنم. حرکت هم اصول دارد و باید اصولی و سازنده باشد تا در نهایت آن تبدیل صورت بگیرد و ترخیص در من ایجاد شود. اگر من در این مسیر درست حرکت کنم نیروهای زیادی به من کمک میکنند. نیروهایی که در وادی دوازدهم به آن اشارهشده است القا، احیاء و تحرک است. جهان هستی بر پایه حرکت است اگر من حرکت خوب و سازندهای کنم نیروی القاء مثبت به کمک من میآید و بالعکس هم وجود دارد؛ یعنی در هر حال این نیروها به یاری ما میآیند؛ اما این بستگی به من انسان دارد که چه مسیری را انتخاب میکنم.
من اختیار دارم که راه ارزشها یا راه ضد ارزشها را انتخاب کنم. هر کدام از این مسیرها را انتخاب کنم تابلوهای آن مشخص است و انتهای آن نیز مشخص است. این من هستم که انتخاب میکنم در کدام مسیر گام بردارم. وقتی در مسیر قرار گرفتم نیروی القاء مثبت از جانب خدا و از جانب نیروهای الهی به من کمک میکنند. اگر راه اشتباه و خطا را هم انتخاب کنم باز هم این نیروها به من کمک میکنند. هنگامی که من مسیر را انتخاب کردم و نیروها به من کمک کردند نیروهای دیگری به نام نیروی احیاء کننده هستند که بالاترین نیروی احیاء کننده خداوند است که میتواند مرده را زنده کند و در مقیاس کوچکتر راهنمایان بزرگوار هستند. وقتی همسفران پا به کنگره میگذارند با دنیایی از ناامیدی و حال بد وارد میشوند و این راهنمایان هستند که به من همسفر کمک میکنند تا از آن حال بد رهایی پیدا کنم.
در ادامه نیروی تحرک هم است که حرکت اساس هستی است. حرکت اگر درست باشد من را به آنجا که باید باشم میرساند؛ ولی اگر حرکت درست نباشد مانند کلاف سردرگمم؛ هم خود و هم اطرافیان را مورد اذیت قرار میدهم. در انتها وادی به درختکاری اشارهشده است که یکبار در سال این سنت پسندیده را کنگره دارد. به جبران خسارتهایی که من انسان به اطرافیان و زمینی که در آن زندگی میکنم زدم این سنت پایهگذاری شده است که یک درخت بکارم و باعث پاکی و حال خوب اطرافم بشوم. اگر درختی کاشتم و خوب رشد نکرد به جبران آن سال دیگر دو درخت میکارم تا سنت درختکاری ادامهدار بشود تا محیط اطرافمان محیط خوبی هم برای خود و هم برای اطرافیان باشد.
مرزبانان کشیک: همسفر سلیمه و مسافر عباس
عکس: همسفر زینب نگهبان سایت
تایپ و ویراستاری: همسفر عفت دبیر اول سایت و همسفر زهرا دبیر دوم سایت
ارسال: همسفر زهرا دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
240