دومین جلسه از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰، نمایندگی وحید با استادی همسفر زینب، رهجوی راهنما همسفر ناهید، نگهبانی راهنمای تازهواردین همسفر سمیه و دبیری همسفر الهه با دستور جلسه «وادی دوازدهم (در آخر امر؛ امر اول، اجرا میشود.) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه 02 بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت 13:00 برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه سپاسگزارم که مسئولیت و استادی این جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم، امیدوارم که جلسه پرباری داشته باشیم. دستور جلسه وادی دوازدهم است که میگوید: «در آخر امر؛ امر اول، اجرا میشود.» ما هر خواستهای داشته باشیم؛ باید به آن زمان بدهیم. من اولین خواستهام این بود که مسافرم به رهایی برسد و هر دو تلاش کردیم و به خواسته خود رسیدیم و درنهایت؛ آخر امر که امر اول بود اتفاق افتاد و ما رها شدیم. آقای مهندس در مورد سفر؛ گندم را مثال میزنند که مدت 9 ماه زمان نیاز دارد و بایستی از آن مراقبت شود تا به ثمر بنشیند و این مدت را آقای مهندس به سفر تشبیه کردند.
وقتیکه به من گفته شد که استاد جلسه باشم بسیار خوشحال شدم؛ چون دوست داشتم در جایگاه استادی آموزش بگیرم. وقتی دستور جلسه را نگاه کردم چیزی به ذهن من رسید و یاد تمثیل آقای مهندس در مورد گندم افتادم که بسیار زیبا بیان کردهاند. وقتی ما در روستا کشاورزی میکردیم؛ گندمها را در تابستان جمع میکردیم و اولین کاری که میکردیم کیسهای برای کاشت سال آینده، کنار میگذاشتیم و مقداری برای زمستان جدا میکردیم و با زحمتی که داشت آن را میشستیم، خشک و آسیاب میکردیم؛ جالب این بود که به همسایهها هم قسمتی میدادیم. این عمل تمثیلی از سفری است که باید برای آن زحمت بکشیم، تا به ثمر برسد.
یک بخش از آن را ما برای کشت سال بعد کنار میگذاشتیم. درواقع همان لژیون سردار است که ما باید در زمانش کشت کنیم؛ درغیر اینصورت هیچ ثمره و فایدهای نخواهد داشت و خیلی برایم جالب بود که ما وقتی وارد کنگره میشویم فقط تلاش ما منوط به رهایی است و به ادامه راه فکر نمیکنیم؛ ولی باید راه را ادامه داد تا درنهایت به نتیجه برسیم. واقعاً وادی دوازدهم در نقطهای قرار گرفته است که ما را در ادامه به وادی سیزده و چهارده میرساند؛ چراکه این وادیها ما را به تغییر، تبدیل و ترخیص میرسانند. اگر تغییر نکنیم و تبدیل نشویم، هیچ اتفاقی نمیافتد. وادی دوازدهم برای ما دو توصیه مهم دارد، اول اینکه باید بدانیم ما در زمین میخواهیم چهکاری انجام دهیم و دیگر اینکه زندگی کنیم و بگذاریم که دیگران هم زندگی کنند؛ بنابراین هرآنچه برای خود میخواهیم برای دیگران هم بخواهیم.
با مروری که در پس ذهنم به وادی اول میزنم؛ درمییابم که باید ابتدا تفکر کنم تا بتوانم از زندگی لذت ببرم، ببخشم و هر خواستهای که دارم دوباره از نو شروع کنم. در وادی سیزدهم گفته شده است که پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است؛ چون با برگشتن به خط اول زندگی، اینگونه شکل قشنگتری به خود میگیرد و دیگر اینکه بایستی با خداوند پیمان ببندیم که بستن پیمان برای خود من خیلی دشوار بود و من هر چه فکر میکردم نمیتوانستم ببخشم و کینهتوزی نکنم؛ چراکه انسان مختارالخطا است. من شاید زمانیکه در کنگره هستم، مهربان باشم و دروغ نگویم؛ ولیکن در زندگی شاید این صفات را نداشته باشم؛ زیرا برای بستن پیمان بایستی تمامی این کارهای ضدارزشی را کنار گذاشت. زمانیکه من هم، پیمان را بستم به آرامش و آسایش رسیدم.
هر وقت احتمال اشتباه و خطا در خودم میبینم به خودم نهیب میزنم که تو پیمان بستی و نباید مرتکب اشتباه شوی. توصیه دیگر در مورد درختکاری است که من با وجود اینکه حدوداً دوازده سال در کنگره هستم؛ اما اینکار را انجام ندادهام و امیدوارم امسال بهلطف خداوند بتوانم درخت یا نهالی کوچک بکارم تا وادی دوازدهم را بهدرستی انجام داده باشم؛ چراکه در وادی دوازدهم نکات زیادی وجود دارد و به من همسفر کمک میکند تا چگونه زندگی کردن را بیاموزم و از زندگی لذت ببرم.
تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ندا (عضو لژیون سردار)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ناهید (عضو لژیون سردار)
ویراستار: همسفر عفت دبیر سایت (عضو لژیون سردار)
ارسال : همسفر زینب نگهبان سایت (عضو لژیون سردار)
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
209