موضوع: وادی دوازدهم «در آخر امر؛ امر اول، اجرا میشود»
فهرست:
۱- مقدمه
۲- چکیده
۳- خلقت انسان و جهان خاکی
۴- معجزه زمان
۵- مراحل تغییر، تبدیل و ترخیص
۶- القاء، احیاء و تحرک
۷- نقش نیروهای تخریبی روی خاصیت انسان در مسیر رشد و تکامل
۸- توصیه قدرت مطلق برای ورود به زمین
۹- اجرای وادی دوازدهم «درختکاری»
مقدمه
ما در کنگره ۱۴ وادی را برای آموزش، طی کردن مسیر و رسیدن به درمان نهایی در اختیار داریم؛ هرکدام از وادیها قسمتی از آموزشها را در اختیار ما قرار میدهند تا این پازل بهتدریج کامل شود.
یکی از وادیهای مهم، وادی دوازدهم است؛ زیرا در این وادی ما با عنصر زمان و نقش آن در تمام پدیدههای خلقت آشنا میشویم و اهمیت آن را درک میکنیم.
انسان مخلوق برتر خداوند است؛ همانطور که میدانیم قدرت مطلق از تمام صفات خودش به انسان، در ابعاد کوچکتر بخشیده و همچنین با دادن اختیار کامل به انسان، او میتواند مسیر خوشبختی و سعادت را طی کند یا مسیر نابودی خود را در پیش بگیرد، از تاریکی به سمت نور حرکت کند یا در تاریکیها باقی بماند.
چکیده
انسان در طول حیات خود با کسب آگاهی، معرفت، تجربه و همینطور درنظر گرفتن پارامتر زمان، میتواند به اهداف خود برسد و یا از آنها دور شود. در مسیر حرکت، نیروهای الهی یا بازدارنده حضور دارند و در جهت رسیدن به هدف، به انسان نیروهایی را القاء میکنند؛ این کار قدرت اختیار انسان است که شقاوت یا سعادت را برای او رقم میزند. ما همواره در تمام پدیدههای هستی بهوضوح و به دفعات میبینیم که با گذشت زمان، ثمره و نتیجه دلخواه حاصل شده و در آخر امر؛ امر اول، اجرا شده است یعنی همان خواست و هدف اولیه. مثالهای زیادی برای درک بهتر مفهوم زمان وجود دارد؛ مثل تشکیل نطفه و خلقت انسان و تکامل او در طی حدود ۹ ماه در رحم مادر، کسب مهارتی خاص در موضوعی خاص مانند رشته ورزشی یا هنری، کاشت گیاه، رشد آن و...
مهمترین خواسته هر فرد در زمان ورود به کنگره و یا حتی تنها خواسته او درابتدای ورود، به درمان رسیدن مسافر و رهایی از دام اعتیاد است؛ ولی با آموزشها و استفاده از تجربههای دیگران و با گذشت زمان به این نتیجه میرسد که نمیتواند در مدت کوتاه به این هدف برسد و خسارات وارد به جسم، روان و خانواده را جبران کند؛ بلکه باید ۱۰ الی ۱۱ ماه با کسب آگاهی و تجربه، صبر کند تا به مقصود خود برسد. طبق توصیه قدرت مطلق، انسان هنگام ورود به زمین، باید تلاش کند تا به انسانهای دیگر، گیاهان، حیوانات و موجودات آسیب نزند و بگذارد دیگران هم زندگی کنند؛ درواقع هرچیزی را برای خود میخواهد، برای دیگران هم بخواهد، در عمل به دیگران آسیب نزند و برای آبادانی زمین و محیطزیست تلاش کند؛ به همینمنظور سعی کند همهساله یک درخت بکارد و از آن مراقبت نماید، به دیگران هم اهمیت کاشت درخت، حفظ محیطزیست و جبران خسارت از آن را یادآور شود.
خلقت انسان و جهان خاکی
هنگامیکه همهچیز برای یک انشعاب عظیم آماده و مهیا بود، قدرت مطلق با گردآوری تمام ساکنین، به آنها اعلام نمود که من در جهان خاکی جانشینی قرار دادهام؛ آن جانشین، همان انسان با اختیارات کامل بر سرنوشت خود است. در این هنگام ساکنین ضمن تأکید بر ستایش قدرت مطلق، سؤال میکنند آیا کسیکه تباهی و خونریزی میکند را بهعنوان جانشین انتخاب میکنید؟! در پاسخ، قدرت مطلق تأکید میکند، من میدانم آنچه شما نمیدانید و من همه نامها را به او آموختهام؛ سپس ساکنین گفتند: ما هیچ دانشی جز آنچه تو آموختهای نداریم.
منظور از نامها دو چیز میتواند باشد:
۱ـ اسامی اشیاء ۲ـ مفهوم کل نامها
بهطور مثال: تا زمانیکه انسان انگور را نخورده و فقط اسم انگور را شنیده، برداشتی از آن در مورد طعم و مزهاش ندارد ولی وقتی آن را میخورد تازه با مفهوم آن آشنا میشود. جانشین در مورد نحوه خلق جهان خاکی توضیح میدهد؛ جهان خاکی از متراکم شدن امواج و مجموعهای از ستارگان و کهکشانها تشکیل شده که قادر به شمارش آن نیستیم و از ذرات تشکیلدهنده جهان خاکی مثل کلسیم، فسفر و... شهری بهنام کالبد یا جسم برای انسان بنا نهاد و طبق یک فرآیند خاص، من را هم به این جهان خاکی اعزام کرد که در این شهر برای مدت محدود و از طرفی دیگر نامحدود ساکن باشم. جهان خاکی کاملاً از نظر ارتعاشات و طول موج با جهانی که ساکنین در آن زندگی میکنند، متفاوت است و به همیندلیل هیچکدام قادر به درک جهان دیگری نیستند.
قدرت مطلق برای خلق این جهان از طریق القاء، عشق را در ذرات دمید؛ بهدلیل اثر شگفتانگیز قدرت عشق، امواج درهم متراکم شدند و هسته اولیه جهان خاکی بهوجود آمد؛ سپس مانند کاشت درخت گردو، با حضور نیروهای تغییر و تبدیل، هسته اولیه شکافته و جهان خاکی متولد شده است که در طی میلیونها تغییر و تبدیل به این نقطه امروزی رسیده است، یک روز هم منهدم میشود و به نقطه اولیه میرسد؛ اما نکته مهم این است، امواجی که از این انهدام بهوجود میآیند با امواج بهوجود آورنده جهان خاکی یکسان هستند؛ اما از نظر دانش و آگاهی کاملاً متفاوت هستند؛ زیرا علم و آگاهی در نقطه باقی میماند.
معجزه زمان
در زمین برای رسیدن به اهداف، باید عنصر زمان را درنظر گرفت؛ یعنی هر خواسته یا دستوری میتواند با گذشت زمان به اجرا در بیاید؛ مثلاً اگر خواست ما تولید یک میوه باشد، بلافاصله صاحب آن میوه نمیشویم، درابتدا باید بذر آن را بکاریم و مراقبت کنیم تا در آخر امر، با برداشت محصول صاحب آن میوه شویم. همانطور که گفته شد، از تراکم امواج، جهان خاکی بهوجود آمد و چون امواج متحرک بودند، مکانی هم که از آنها بهوجود آمد، متحرک گردید و محلی را که مکان متحرک جولانگاه خود قرار داد، فضا نامیده شد و از ترکیب مکان متحرک و فضا، زمان بهصورت قابل محاسبه زاییده شد.
معجزه زمان به امواج اجازه تغییر ماهیت میدهد و عناصر دیگر مثل جامدات، مایعات، گازها، گیاهان، جانوران و انسانها پدیدار میشوند؛ ازدیاد مییابند و لذت و ارزش بودن حیات را درک میکنند و با گذشت زمان منتظر هستند تا در آخر امر؛ امر اول، اجرا شود. بنابراین هم خلقت و هم فرد باید برای رسیدن به نتیجه دلخواه و هدفش، پارامتر زمان را درنظر بگیرد؛ زیرا انسان ذرهذره با گذشت زمان پخته میشود.
مراحل تغییر، تبدیل و ترخیص
این مراحل از اساسیترین و سرنوشتسازترین نکاتی هستند که در رسیدن بهعنوان وادی دوازدهم نقش دارند. این مراحل در صور ظاهر جهان خاکی؛ مثل امواج، گازها، مایعات، جامدات، گیاهان، حیوانات و انسانها نقش دارند و هم در صور پنهان انسان؛ یعنی عقل، اندیشه، گفتار، کردار و رفتار نقش دارند؛ زیرا درنهایت با همین مراحل، انسان کمخرد بهمرور زمان به انسان خردمند تبدیل میشود. چنانچه در هستی این مراحل تغییر، تبدیل و ترخیص وجود نداشت، هستی به سکون میرسید، متوقف و متلاشی میشد.
درطول دورانهای مختلف، بزرگان زیادی بودند که میخواستند در انسان، تغییرات را در سریعترین حالت، عملی کنند اما ناموفق بودند؛ مثلاً تبدیل انسان سارق به انسان صالح و درستکار که نمیتوان یکمرتبه ساختار انسان را تغییر داد؛ همانطور که بیماریها، یکمرتبه بهبود نمییابند. در تمام حوزههای علوم و بشر هم باید این مراحل اتفاق بیفتد تا به نتیجه مطلوب برسیم؛ البته در طی این مراحل، نیروهای القاء، احیاء و تحرک نیز نقش دارند و با گذشت زمان و درنظر گرفتن
عنصر زمان، این نیروها به کمک تغییر و تبدیل میآیند.
القاء، احیاء و تحرک
القاء به مفهوم انتقال اطلاعات و آگاهی است؛ چه مثبت و چه منفی یا از طریق مستقیم و یا غیرمستقیم.
در تمام سطوح هستی، نیروی القاء فعال است و هر جزء دوست دارد آنچه میداند را به همنام خودش القاء کند؛ مثال آشکار آن، آموزش جانوران و انسانها به همنوع خود میباشد که البته میتواند مثبت یا منفی باشد. حتی در مورد جامدات نیز این موضوع صدق میکند؛ مثلا اگر از سیمی برق عبور کند، در سیم مجاور آن هم برق القاء میشود و این موضوع یکی از اصلهای اساسی تولید برق است. نیروهای القاء شدیداً در هستی برای تغییرات و تبدیلات جریان دارند و از طریق آن میتوان برای خروج انسان از تاریکی استفاده کرد.
احیاء یعنی زنده کردن؛ همه ما میدانیم بزرگترین احیاءکننده قدرت مطلق است که مردگان را زنده میکند؛ اما این را هم میدانیم که در سطوح ما، افرادی که در تاریکیها فرورفته و گرفتار رنج و عذاب هستند یا افرادی که در اثر مصرف موادمخدر به نابودی محض رسیدهاند و در بیخانمانی بهسر میبرند با مردگان تفاوتی ندارند؛ پس میتوان گفت انسانها و نیروهایی که برای یاری رساندن به این انسانها اقدام میکنند و باعث تغییر و تبدیل آنها میشوند، نیروهای احیاءکننده چه در زمین و چه در آسمان نام دارند.
نیروهای احیاءکننده در تمام سطوح هستی بهعنوان کاتالیزور و سرعتبخش وارد عمل میشوند و این برنامه عظیم را پیش میبرند.
تحرک، اساس هستی و اساس تغییرات و تبدیلات است. در رکود و بیحرکتی، انسان به سمت نابودی و سقوط میرود؛ اگر در هستی حرکت نباشد، تمامی ستارگان در یکلحظه دچار فروپاشی میشوند؛ بنابراین سکون بر هیچ موجودی جایز نیست. انسانی هم که فاقد حرکت و پیشرفت است مانند صخره گِلی فرو خواهد ریخت. نکته مهم در حرکت، این است که باید بدانیم در کدام جهت حرکت میکنیم؟ جهت حرکت مهم است؛ زیرا گاهی حرکت میکنیم اما به سمت منفیها و ضدارزشها. فردی که در اعماق تاریکیها فرورفته و در جهل بهسر میبرد؛ گاهی کافی است با ذرهای تفکر و چرخش ۱۸۰ درجهای به سمت نور حرکت کند؛ بلافاصله بعد از این حرکت، نیروهای مثبت و سازنده الهی از زمین و آسمان، برای تغییر و تبدیل به یاری او خواهند آمد و انسان باید تغییر را در اندیشه، گفتار و کردار اِعمال کند.
نقش نیروهای تخریبی روی خاصیت انسان در مسیر رشد و تکامل
همه انسانها دارای دو نیمه هستند؛ نیمهای از عالم بالا، پاک و منزه و دیگری از عالم پایین مثل پستترین انسانها. در هستی همهچیز بر مبنای ضدش قابل تشخیص است. درطول مسیر تکامل، باید آن نیمه حیوانی که به نوعی تاریکی نام دارد، به روشنایی تبدیل شود و این امر مهم انجام نمیشود مگر با کسب علم، معرفت، آگاهی، دانایی و تجربه؛ همینطور باید بدانیم هیچ تبدیلی انجام نمیشود مگر اینکه تغییرات به آرامی و اندکاندک ایجاد گردد و هر تغییر، زمان لازم خودش را برای رسیدن به نتیجه دلخواه طی کند؛ پس برای تغییر در صفات انسان، نیاز به گذشت زمان است.
نیروهای تخریبی و بازدارنده هم در صور آشکار و هم در صور پنهان مؤثر هستند. کار نیروهای تخریبی، تخریب است و همزمان با خلق انسان، این انشعاب بزرگ از نیروهای منفی با سرپیچی یکی از فرماندهان ردهبالا یعنی شیطان بهوجود آمد؛ از همان زمان نیروها به دو بخش تاریکی و روشنایی تقسیم شدند. هر دو نیرو در جبهه خودشان همیشه نیرومند هستند و در حال نبرد با یکدیگر، هم در زمین و هم در آسمان هستند.
این نیروها بهوسیله الهام یا القاء میتوانند روی انسان اثرگذار باشند، بهگونهای که اگر انسانی با انسان منفی و زشتکردار دیگری نشست و برخاست کند، مسائل و نیروهای منفی به او هم القاء خواهد شد و برعکس؛ یعنی در زمینه ارزشها و نیروهای سازنده و مثبت هم همین قانون برقرار است؛ به همیندلیل توصیه شده که به شجره خبیثه یعنی موجودات فاسد نزدیک نشویم؛ چراکه اگر نزدیک شویم به اعماق بدبختی و تاریکیها رهسپار خواهیم شد.
توصیه قدرت مطلق برای ورود به زمین
ساکنین از قدرت مطلق در مورد توصیهاش هنگام ورود به زمین سؤال میکنند و قدرت مطلق در جواب میگوید: در زمین زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند؛ هرچه بر خود نمیپسندید برای دیگران هم روا ندارید، به تمام آفرینش قدرت مطلق یعنی طبیعت، گیاهان، جانوران و سایر انسانها خسارت وارد نکنید. زمین و آبها را آلوده نکنید و درنهایت بهیاد داشته باشید که دیگران قبل از شما کاشتند و شما خوردید؛ پس شما هم بکارید تا دیگران بخورند. توصیه آخر من برای آبادانی زمین و پاکیزگی محیط، کاشت درخت است.
اجرای وادی دوازدهم «درختکاری»
برای اجرای این وادی باید درنظر بگیریم که یک سال از شروع آموزش یا آغاز تزکیه گذشته باشد، در هفته درختکاری میتوانیم بهصورت انفرادی یا گروهی اقدام به کاشت درخت کنیم. میتوان در هرجا درخت کاشت؛ ولی حتماً آن را نشان کنیم تا درحد امکان از آن مراقبت کنیم و شاهد رشد درخت در طول زمان باشیم؛ اگر مشاهده کردیم درخت موردنظر خشک شده یا از بین رفته، سال بعد در فصل درختکاری بهجای آن، دو درخت بکاریم و تا روزی که زنده هستیم این کار را ادامه دهیم.
کلام آخر:
هیچچیز در هستی بدون سیستم، برنامه و مکانیزم نیست؛ مثلاً گندمی که کاشته میشود باید مکانیزمی را طی کند تا به هفتاد گندم برسد. در سیستم الهی این مکانیزم در تمام ساختارها ازجمله در انسان برقرار است؛ اگر فردی بخواهد به هدف اولیهاش برسد، باید اجازه دهد با گذشت زمان، سیستم و مکانیزم خودش طی شود تا در آخر کار به نتیجه دلخواه برسد. در کنگره میآموزیم، باید همزمان با گذشت زمان، به تسویهحساب و جبران خسارت هم توجه کنیم. با آموزش در کنگره، کسب آگاهی، تجربه و درنظر گرفتن معجزه زمان و قرار گرفتن در مسیر روشنایی، میتوان بهعنوان این وادی دست پیدا کرد «در آخر امر؛ امر اول، اجرا میشود»
منابع: کتاب عشق (وادی دوازدهم) و سیدیهای وادی دوازدهم (۱،۲،۳)
نویسنده: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر رقیه و رابط خبری همسفر لیلا. ق رهجویان راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب (دبیر سایت)
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
222