جناب مهندس در سیدی خشم میفرمایند:
وقتی به مدرسه یا دبیرستان یا دانشگاه میرویم، مخاطب مشخص و در یک سطح است؛ اما در کنگره مخاطب در یک سطح نیست. ممکن است شخصی فقط سواد خواندن و نوشتن داشته باشد؛ اما یک شخص سوادش درزمینه فلسفه یا الهیات در بالاترین مدارج تحصیلی باشد؛ اما صحبتی که ما میکنیم برای همه است، در کل هر کس به اندازه خودش برداشت میکند.
برای درمان اعتیاد جسم، روان و جهان بینی قرار است که به درمان برسد. وقتی میخواهیم روان را تعریف کنیم اول باید بدانیم روان چیست و تعریف قاطعی از روان داشته باشیم. وقتی به یک تعریف واحد میرسیم که برای همه قابل پذیرش باشد. مثلاً همه پذیرفتهایم که مثلث سه ضلع دارد یا مجموع زاویههای مثلث ۱۸۰ درجه است.
حال اگر علمی به نتیجه رسید، نتیجه داد و راندمان داشت قبول است؛ چون (آبروی علم به عملش است) پس میبینیم که سم زدایی نتیجه درستی نداشت.
جناب مهندس در این سی دی راجع به حس صحبت میکنند. حس یک گیرنده است. مرکز حس در سینه، یعنی قلب است و حسهای زیادی را روزانه دریافت میکنیم مثل: حس گرسنگی، حس لاغری، حس ورزش کردن، حس انتقام حس عشق، حس درمان اعتیاد؛ پس هر چیزی یا هر کاری را بخواهیم انجام دهیم، اول باید حس آن درون ما باشد. اگر حس نباشد هیچ حرکتی نمیتوانیم انجام دهیم. ممکن است حس مثبت یا منفی باشد. مثلاً وقتی خشمگین میشویم، کارهایی را انجام میدهیم که در زمان معمولی آنها را انجام نمیدهیم؛ چون خشم، تفکر را از بین میبرد و تفکر خورده شده، مثل غذای فاسد است.
بدترین گناه ناامیدی است. کسی که حس ناامیدی دارد، دست از همه چیز برمیدارد و هیچ حرکتی انجام نمیدهد که این، القای شیطان است.
حس خیلی مهم است. مثل: حس شادی یا حس افسردگی و جالب است که این قضیه خودش را تقویتمیکند. مثلاً: وقتی انسانی که در ناامیدی یا افسردگی فرو میرود، مدام ناامیدی و افسردگی تکثیر میشود.
استاد میفرمایند: این حس کمک به دیگران است که راهنمایان، مرزبانان یا ایجنتها میتوانند خدمت کنند. اگر این حس را نداشته باشند چگونه میتوانندخدمت کنند.
ما یازده حس داریم. پنج حس درون جسم که حس چشایی، لامسه، بینایی، شنوایی و بویایی است. پنج حس هم برون است. مثل: حسهایی که در خواب کار میکنند و یک حس هم رابط بین حس درون و برون است که به حس ششم، مشهور است. حسهای برون قابل رویت نیستند؛ اما هم نام خودش را حس میکند.
استاد در ادامه می فرمایند: اگر بخواهیم چیزی را بدانیم یا بفهمیم، باید در جهت آن حرکت کنیم. الهامات هم به ما کمک میکنند و تصویرسازی را در ذهن ما انجام میدهند. حال الهامات هم مثبت است و هم منفی. اگر در جهت مثبت و کارهای مثبت باشیم الهاماتی که صورت میگیرد مثبت است و برعکس. مثلاً فردی نقشه دزدی میریزد، الهامات منفی هم به کمک او میآید و راه و روش دزدی را، به او نشان میدهد.حال هرچه پالایش انسان بیشتر باشد، تراوشات بیشتر میشود و باعث صعود انسان میشود.
در آخر نتیجه میگیریم که؛ بدون حس هیچ حرکتی انجام نمیشود و حس تعیین کننده است. حال ممکن است حس ما ناامیدی، امیدواری، تنفر، کلاهبرداری، سازندگی یا حتی حس سوء استفاده باشد. این حسها هستند که تعیین کنندهی ما هستند.
نکته بعد اینکه؛ برای مشخص شدن هر مسئلهای باید یک سری از نکات معلوم باشد. اگر معلوم نباشد آن کار انجام نمیگیرد. از جمله کارهایی که باید مشخص باشد، صورت مسئله هر چیزی است.
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما معصومه(لژیون اول) دبیر سایت
عکاس: همسفر پریسا رهجوی راهنما فاطمه (لژیون دوم)
ویراستاری: همسفر ندا رهجوی راهنما فاطمه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما معصومه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بروجرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
77