جلسه هشتم از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی محمدیپور قم به استادی همسفر اعظم، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر لیلا با دستور جلسه«وادی دوازدهم(در آخر امر، امر اول اجرا میشود) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به من اجازه خدمت داد تا آموزش بگیرم و خدمت کنم. از راهنمای سفر اولم خانم طیبه تشکر میکنم، حال خوش امروزم را مدیون آموزشهای ایشان هستم. همچنین از خانم عطیه راهنمای خوبم، تشکر میکنم که به من اجازه خدمت دادند و حضورم در کنگره را مدیون آموزشهای راهنمایانی هستم که در لژیونشان حضور داشتم.
دستور جلسه با عنوان وادی دوازدهم(در آخر امر، امر اول اجرا میشود) و تأثیر آن روی من است. این که ما در این مکان امن و مقدس حضور داریم در آرشیو و در لوح محفوظ ما بوده، لوحی که ما از آن خبر نداریم و به فراموشی سپرده شده است. امر اول برای ما همین لوح محفوظ است؛ وقتی من به پروردگار خود گفتم «قالوا بلی»، یعنی من تقدیر امروزم و سفر در کنگره ۶۰ را برای خودم رقم زدم، مسئولیت قبول کردم و برای این که در کنار مسافرم باشم، از پروردگارم مهر تایید گرفتم.
در این وادی صحبت از عشق میشود، آقای مهندس میفرمایند عشق باعث جذب میشود. زمانی که یک تازهوارد از در شعبه وارد میشود، هیچ چیزی به جز القای عشق من و شما نمیتواند باعث جذب و ماندگاری او شود. همانطور که من و شما زمانی به کنگره ۶۰ آمدیم، نمیدانستیم که به کجا میآییم و خیلی از ما دوست نداشتیم که با مسافران خود به اینجا بیاییم؛ فقط القای عشق و محبت به ما بود از طرف گذشتگان کنگره که ما را در این مکان ماندگار کرد و باعث شد که الان کنگره ۶۰ اولویت حداقل ۷۰ درصد مسائل زندگی ما شود.
زمانی این عشق در وجود ما تثبیت میشود که ما حرکت کنیم، تحرکی که در وادی گفته میشود را داشته باشیم و شروع کنیم به تغییر کردن. این تغییر درونی است؛ ما از بیرون نمیتوانیم تغییر کنیم، من باید در درون خودم و در صور پنهان خودم تغییر کنم تا این تغییر در صور آشکار من ظاهر شود و خودش را نشان دهد. بدون تغییر هیچ اتفاقی نمیافتد؛ تا زمانی که تغییر را از خودمان شروع نکنیم در دو جهت مثبت و منفی هیچ فرقی نمیکند. تغییر فقط در جهت ارزشها نیست در جهت منفیها هم اگر تغییراتی انجام دهیم، باید تحرک را داشته باشیم.
من معتقد هستم که زنها پایه و ستون خانواده هستند؛ ما خانمها میدانیم تا زمانی که حال ما خوب است، حال خانواده و مسافرمان و حال زندگیمان خوب است. خانواده ما زمانی حالش خوب است که حتی در دوران مصرف، مسافرانمان وقتی از در وارد خانه میشدند، اگر حال من خوب بود، خود به خود حال او هم خوب میشد. اگر دخترم صبح زود از خواب بلند شود و حالش خوب نباشد، با آن لبخند من روزش کاملاً ساخته میشد پس همه چیز بستگی به خود من دارد.
حالا وظیفه من چه هست؟ وظیفه من این است که به عنوان همسر، مادر یا یک همسفر، در ابتدا بیایم خودم را بسازم و به تعادل برسانم. با آموزشهای نابی که از آقای مهندس دژاکام میگیرم، بتوانم از پس مشکلات خودم برآیم و حتی اگر از پس آنها بر نیایم، میتوانم با آنها کنار بیایم. اگر مسافرم رفتاری دارد که من دوست ندارم، اگر بچهام بهانهگیر است، وقتی به تعادل برسم و آموزشها را کاربردی کرده باشم، میتوانم در مقابل آنها رفتار و واکنش مناسب و درستی را نشان دهم. این جاست که من پایم را از مرحله تغییر فراتر گذاشتهام و وارد مرحله تبدیل شدم؛ یعنی متعادل شدم.
در جزوه راهنمایی میخوانیم که راهنمایان ابدال هستند؛ یعنی اینکه تغییر کردند و به تعادل رسیدند و امروز خدمتگزار هستند در واقع من باید صبوری کنم و استقامت به خرج دهم تا وارد دروازه آرامش شوم. اگر از این دو دروازه عبور نکنم، محال است که من به آرامش برسم. یعنی اگر کسی بگوید که من صبوری نکردم، استقامت نداشتم ولی به آرامش رسیدم، نمونه بارزش خود من است. آن چیزی که به ظاهر من دارم فقط یک نقاب است که آقای مهندس میفرمایند این نقاب بالاخره یک روزی کنار میرود و چهره واقعی پیدا میشود.
حالا همه صحبتهایی که کردم یک شرط لازم دارد و آن خواست است. خواست من زمانی انجام میشود که من ابتدا هدف و خواستهام را، بذرش را در اندیشه و تفکر خودم بکارم و در کنارش تلاش کنم و زحمت بکشم. البته زمانی که فرمان الهی برای من صادر شود و لطف خداوند شامل حال من شود، آن زمان من به خواستهام میرسم. سه شرط خواسته من، تلاش و کوشش من و فرمان الهی که لازمه همه چیز است. ولی من باید حواسم به پروسه زمان باشد؛ یعنی چه؟ یعنی نباید زمان را فراموش کنم. آقای مهندس در سیدی صبر و استقامت و آرامش به ما درس دادند که صبر یعنی مقاومت در برابر گذر زمان.
باید برای هر هدفی و هر خواستهای که داریم، بنا به نوع آن گذر زمان را در نظر بگیریم و عجله نکنیم. نکته مهم تصویرسازی را گفتم که برای تشکیل تصاویر در افکار و اندیشه خود، خیلی باید دقت کنیم و به آن ایمان داشته باشیم که چه چیزی را در ذهن خود میسازیم و چه نوع بذری را میکاریم؛ چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی. هر چیزی که در ذهن من گذر میکند، بالاخره روزی رخ میدهد و کائنات هیچ وقت با ما شوخی ندارد. اگر خوب فکر کنیم، یک روز حال خوب نصیبمان میشود و اگر فکر بد هم بکنیم، در گذر زمان همان نتیجه افکار بد نصیبمان میشود.
اما نکته پایانی و بسیار مهم این است که برای تشکیل این تصاویر ذهنی، باید مثلث کنگره ۶۰، یعنی سه ضلع عدالت، معرفت و از همه مهمتر عمل سالم را در اولویت قرار بدهیم. امیدوارم همه ما بتوانیم از مراحل سخت تغییر و صبوری عبور کنیم و به خواسته دلمان، که همان بهشت آرامش است، برسیم.
مرزبانان کشیک: همسفر بهار و مسافر حسین
تایپ: همسفر سیران رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیوناول)
عکاس: همسفر سیران رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیوناول)
ویراستاری و ارسال: همسفرالین نگهبان سایت
همسفران نمایندگی محمدیپور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
384