English Version
This Site Is Available In English

طی‌شدن زمان، یک قانون است

طی‌شدن زمان، یک قانون است

یازدهمین جلسه از دوره نهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶٠ نمایندگی وکیلی یزد به استادی همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر مهناز و دبیری همسفر عطیه با دستور جلسه «وادی دوازدهم (در آخر امر؛ امر اول، اجرا می‌شود.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱ بهمن‌ماه ۱۴٠۳ ساعت ۱۶:٠٠ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را هزاربار شاکرم که امروز به من فرصت داد تا در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش ببینم. دستور جلسه امروز «وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من» است. در وادی دوازدهم به ما می‌گوید: در آخر امر؛ امر اول، اجرا می‌شود. همان‌طور که همه می‌دانیم ۱۴ وادی نقش بسیار مهمی در تغییر نگاه و جهان‌بینی ما به‌ عهده دارند که عمل به آن‌ها، در مسیر زندگی سالم، خیلی خوب است و زندگی ما را متحول می‌کند. ۱۴‌ وادی یا ۱۴ قانون برگرفته از قرآن شریف است؛ اگر ما آموزش بگیریم و به آن‌ها عمل کنیم، باعث می‌شود بهترین و سالم‌ترین نگرش در هستی، زندگی و مراحل مختلف حیات‌ خود داشته باشیم. تا این‌جا ۱۱ وادی را پشت‌سر گذاشتیم و این جلسه نوبت به وادی دوازدهم رسیده است؛ تأثیر این وادی روی من این است که امر، درخواست و نیت اول من فاطمه چیست؟ من باید برای رسیدن به هدف خود تلاش و حرکت کنم، مراحل مختلفی را پشت‌سر گذاشته و از سختی‌ها بگذرم.

همه ما که به کنگره آمدیم، هدف و خواسته‌ای داشتیم؛ پس باید برای هدف و خواسته خود تلاش کنیم و در این راه، باید زمان طی شود تا من آموزش ببینم و به هدفم برسم. در این مسیر و زمان، ممکن است اتفاقات زیادی برای من بیفتد و شاید خیلی ضد‌ارزش‌ها در مسیر من قرار بگیرد؛ اما باید با تفکر، آموزش و آگاهی که از کنگره دریافت کردم به هدف خود برسم. زمان خیلی مهم است و ما نباید آن را حذف کنیم؛ مانند مثالی که آقای مهندس در کتاب عشق درباره برداشت گندم زده‌اند؛ این‌که چه زمانی می‌توانم گندم را برداشت کنم؟ زمانی‌که من حرکت و تلاش کنم و زمینی را برای شخم‌زدن آماده کنم، بذر گندم بکارم، آن را آبیاری کرده و مراقب آفت‌ها باشم، آن‌وقت پس از مدت‌زمان ۷ یا ۸ ماه، گندم آماده برداشت می‌شود؛ درواقع هرچه کاشته‌ام، برداشت می‌کنم و این‌جا است که امر اول به اجرا می‌رسد. پس طی‌شدن زمان، یک قانون است و در تمام مراحل زندگی ما و جهان هستی حکم‌فرما است؛ مثلاً در درمان اعتیاد، یک فرد مصرف‌کننده با خواسته رهایی از دام اعتیاد، وارد کنگره می‌شود، او نمی‌تواند با گذشت ۳ یا ۴ ماه به رهایی برسد؛ بلکه باید با کمکِ راهنما و فرمان‌برداری از او، با اجرای متد DST و طی شدن زمان ۱۰ الی ۱۱ ماه، به رهایی و تعادل برسد.

زمانی فرد مصرف‌کننده به درمان کامل می‌رسد که جسم، روان و جهان‌بینی او نیز به تعادل رسیده باشد. وقتی‌که ۱۱ ماه زمان طی شد و به تعادل رسید، در این‌جا امر اول اجرا می‌شود؛ پس در این‌جا انسان تغییر می‌کند و تغییر، تبدیل و ترخیص هم برای او اجرا می‌شود. یا مثال شکل گرفتن نوزاد در رحم مادر که آقای مهندس مثال زده‌اند؛ زمانی‌که تخمک و اسپرم در رحم مادر باهم یکی می‌شوند، تغییر می‌کنند و تبدیل به نوزاد می‌شوند که پس از ۹ ماه، زمان ترخیص می‌رسد، نوزاد متولد شده و پا به این دنیا می‌گذارد. نیروهای القاء و احیاء نیز در هستی وجود دارند که آن‌ها هم وارد عمل شده و به یاری و کمک تغییرات و تبدیلات می‌شتابند؛ این مراحل از مهم‌ترین، اساسی‌ترین و سرنوشت‌سازترین‌ نکات است تا در آخر امر؛ امر اول، اجرا شود؛ چون این قانون هم در صور ظاهر و هم در صور پنهان انسان مثل عقل، اندیشه، گفتار، رفتار و کردار انسان مؤثر است تا بتوانیم انسان کم‌خرد را تبدیل به انسان خردمند کنیم که همه این‌ها با حرکت، تلاش و گذشت زمان صورت می‌گیرد.
به‌عبارتی فردی دروغگو را در یک‌لحظه نمی‌توانیم راستگو کنیم یا یک فرد شرور را در یک‌لحظه به فرد صالح تبدیل کنیم! هم‌چنین یک فرد معتاد یا الکلی را طی مدت یک هفته نمی‌توان درمان کرد؛ بلکه باید مدت زمان معینی بگذرد.

برای درمان اعتیاد باید حداقل ۱۰ الی ۱۱ ماه زمان طی شود تا تغییر در روان و جهان‌بینی فرد ایجاد شود. البته با بیدار شدن تفکر در فرد، بلافاصله نیروهای القاء، احیاء و تحرک نیز حرکت خود را آغاز می‌کنند، اگر فرد بتواند بر نیروهای تخریبی و بازدارنده غلبه کند، آن موقع امر اول اجرا می‌شود و انسان از تاریکی‌ها به سمت روشنایی‌ها حرکت می‌کند یا مثلاً روزی که جسم انسان خلق شد؛ خداوند فرشتگان را جمع کرد و گفت: همه باید بر انسان سجده کنند، همه پذیرفتند؛ اما شیطان نپذیرفت و سرپیچی کرد و گفت: من از آتش هستم، سجده نکرد و نقض فرمان کرد که از طرف خداوند رانده شد و این نقض فرمان باید اتفاق می‌افتاد تا جهان هستی شکل بگیرد یعنی زشت و زیبا و خوب و بد از هم تشخیص داده شود؛ چون اگر تاریکی نبود، روشنایی‌ معنای واقعی خود را نشان نمی‌داد و شیطان به نوعی مأمور شد تا انسان را از مسیر روشنایی‌ها منحرف کند.

اگر من یک کار ضد‌ارزشی انجام می‌دهم؛ یعنی به فرمان شیطان گوش کردم، او را رب، مربی و خدای خود قرار دادم و فرمان او را اجرا کردم؛ پس باید اول تغییر را در خودم شکل دهم و این همان چیزی است که همه ما از روز اول در خودمان داشتیم چون همه انسان‌ها پاک به دنیا می‌آیند؛ اما خداوند به انسان‌ها اختیار داد تا بعضی کارها که با اختیار خودمان انجام شود، تغییر کنیم و از سمت روشنایی‌ها به سمت تاریکی‌ها برویم؛ چون خداوند به انسان‌ها اختیار مطلق داد و گفت: اختیار قدرت بزرگی است که من در دست انسان‌ها قرار دادم که بعضی انسان‌ها با همین قدرت اختیار به سمت فساد کشیده شدند و کارهای ضد‌ارزشی انجام دادند. گفتند: انسان چگونه خلقی است؟ انسان دو قسمت است، نفس و جسم که جسم او از خاک و نفس او از آتش است. خداوند به انسان ویژگی آموختن علم و آگاهی را داد و همه این‌ها می‌خواهد به ما بفهماند که در آخر امر؛ امر اول، اجرا می‌شود. به‌نظرم مثل آمدن ما به کنگره است، شاید درابتدا فکر می‌کردیم به این‌جا آمده‌ایم تا مسافرمان به رهایی برسد؛ ولی وقتی وارد کنگره شدیم، متوجه شدیم خودمان بیشتر نیاز به کمک و آموزش داشتیم.
امیدوارم بتوانم آموزش‌های کنگره را در زندگی‌ام کاربردی کنم. خیلی خوشحالم، باورم نمی‌شد روزی برسد که این جایگاه را تجربه کنم، امیدوارم تمام سفر اولی‌ها این جایگاه را تجربه کنند. خیلی ممنونم که با سکوت خود به صحبت‌های من گوش کردید.

تایپ و عکاس: همسفر زهرا. ط رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب (دبیر سایت)
همسفران نمایندگی وکیلی یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .