English Version
This Site Is Available In English

سکون بر هیچ موجودی جایز نیست

سکون بر هیچ موجودی جایز نیست

سلام دوستان زهرا هستم همسفر

وادی دوازدهم می‌گوید: «در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود». انسان اختیار دارد و خداوند این صفت را در انسان قرار داده که می‌تواند هم به طرف ارزش‌ها و هم به طرف ضدارزش‌ها حرکت کند. می‌توان گفت امر اول خواسته و هدف ما در هر موضوعی است و آخر امر نتیجه و برداشت آن انتخاب و عدالتی است که بر ما جاری می‌شود. در صور آشکار مثلاً کشاورزی که گندم می‌کارد در آخر امر گندم برداشت می‌کند و این قانون در مورد صور پنهان هم صادق است اگر اندیشه زشت و هر گفتار و رفتار و هر عمل ضدارزشی بکاریم همان اندیشه زشت شامل حال خودمان هم می‌شود؛ بنابراین این‌گونه نیست که کار ضد‌ارزشی انجام  دهیم و نتیجه ارزشی به دست آوریم.

وقتی می‌خواهیم تغییر کنیم و تبدیل شویم به سه پارامتر (القاء، احیا و تحرک) نیاز داریم، القا همان انتقال اطلاعات و آگاهی و نوعی آموزش است که از طرف دیگران دریافت می‌کنیم، احیا به معنی زنده کردن است که توسط یک سری نیروها این عمل انجام می‌شود. تحرک به معنی حرکت کردن است که اصلی‌ترین بخش تغییر است، تا حرکت نباشد نیروی القاء و احیا هر قدر هم که زیاد باشد تأثیری ندارد.

حرکت و تحرک به عهده خود ما است و تا نباشد تغییر و تبدیل هم در ما صورت نمی‌گیرد و به آخر امر که تعادل و آرامش و آسایش است نمی‌رسیم. در جهان مادی شو شود نداریم. فقط در قسمت صور پنهان ما شو شود اجرا می‌شود؛ مثلاً وقتی می‌گوییم آپارتمان بلافاصله تصویر آپارتمان در ذهن ما نقش می‌بندد؛ ولی در قسمت صور آشکار حتما؛ باید فرآیند زمان را در نظر بگیریم. اگر ما از وادی اول تا وادی یازدهم را کاربردی کرده باشیم به چشمه جوشان و رود خروشان تبدیل خواهیم شد و یا در حال تبدیل شدن هستیم.

اگر جام ما در شروع وادی اول خالی یا نیمه پر باشد با تلاش و تزکیه خودمان پر خواهد شد. چشمه جوشان برای جوشان شدن نیاز به منابع آب ذخیره و اختلاف ارتفاع یا پتانسیل دارد، برای همین انسان هم برای ایجاد تغییر جایگاه خود نیاز به اطلاعات صحیح برای رسیدن به دانایی دارد. در مورد اختلاف پتانسیل که همان اختلاف ارتفاع است تغییر جایگاه برای انسان است. به طور مثال در کنگره امر و هدف اول و خواسته یک مسافر برای درمان اعتیاد و رسیدن به تعادل است و من نباید فکر کنم که یک مصرف‌کننده می‌تواند یک‌باره مواد را کنار بگذارد و از اعتیاد راحت شود؛ زیرا من فقط هدف را می‌بینم و قوانین و شرایط رسیدن به آن را نمی‌دانم و اکنون با قوانینی که در وادی دوازدهم آموختم یاد گرفتم که در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود، یکی از قوانین حاکم بر طبیعت و هستی زمان است که در این مدت؛ باید تلاش و کوشش کرد تا به هدف برسیم.

این امر در آخر امر به دست می‌آید، ما در روشDST بر روی سه ضلع (جسم، روان و جهان‌بینی) همراه با داروی OT کار می‌کنیم، زمانی به امر آخر دست پیدا می‌کنیم که این سه ضلع به تعادل برسد که نیاز به زمان داریم که حداقل ۱۰ الی ۱۱ ماه است. تأثیر این وادی برای من این است که اگر هدف یا بذری که کاشته‌ام  را در نظر بگیرم؛ باید برای رسیدن به آن هدف حرکت و تلاش کنم تا «در آخر امر، امر اول اجرا شود». نکته دیگر برای ایجاد تغییر؛ باید زمان را در نظر داشته باشم تا تبدیل و در آخر ترخیص در من صورت گیرد و این یک قانون کلی در هستی است و سکون بر هیچ موجودی جایز نیست.

شاید اگر هر کدام از ما یک‌بار در صور ظاهر این وادی را به چشم ببینیم و ایمان بیاوریم می‌فهمیم که هر فکر و هر کار ما چه عمل سالم و چه عمل ناسالم بذری است که خودمان توسط افکار منفی و یا مثبت خود می‌کاریم و میوه آن حاصل دست خودمان است و این در تمام سطوح زندگی اتفاق می‌افتد؛ باید یاد بگیریم که صبوری کنیم تا معجزه (زمان) را به چشم ببینیم، معجزه خود ما هستیم با اختیاری که داریم و با استفاده کردن از اختیار می‌توانیم همه چیز را چه خوب و چه بد به‌وجود بیاوریم. امیدوارم بتوانم یک ردپایی از خود در کنگره برای آیندگان به جا گذارم تا بتوانم یک قطره کوچک از این اقیانوس عظیم باشم و خدمت کنم. برای انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر.

سلام دوستان لیلا هستم همسفر

ما در کتاب عشق با چهارده وادی آشنا می‌شویم که راه و رسم زندگی کردن را به ما می‌آموزد. تا کنون یازده وادی را پشت سر گذاشتیم و این بار نوبت وادی دوازدهم است «در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود». ما در این وادی دو مثلث داریم، اضلاع مثلث اول (تغییر، تبدیل و ترخیص) است. مثلث دیگر (القاء، احیا و تحرک) است. هر انسانی دارای دو نیمه است یکی نیمه خوبی و دوم نیمه بدی یکی نیمه‌ای از عالم بالا و دیگری نیمه‌ای از عالم پایین است. عالم بالا مثل انسان‌هایی که پاک هستند منزه هستند، خوب هستند. انسان‌هایی که در نیمه پایین قرار دارند؛ مثل پست‌ترین انسان‌ها هستند که انسان با وجود اختیاری که خداوند به او داده که می‌تواند جایگاه خودش را معلوم کند که آیا در نیمه بالا یا در نیمه پایین باشد.

انسان با اختیاری که دارد می‌تواند خود را در جهنم یا در بهشت قرار دهد، اگر مثلث اول را بخواهم توضیح دهیم، هر انسانی برای این‌که خودش را تغییر دهد به سه پارامتر نیاز دارد. (تغییر، تبدیل و ترخیص) موقعی که یک گندم کاشته می‌شود، اول یک دانه است به مرور زمان که رشد می‌کند و سبز می‌شود تبدیل به یک خوشه می‌شود و در این مرحله «تغییر» صورت می‌گیرد تا موقعی که حدود چند ماه طول می‌کشد که آن گندم بار دهد. بعد از چند ماه دیگر یک دانه کوچک نیست و تبدیل به یک خوشه بزرگ شده و این‌جا «تبدیل» شده و به مرور زمان موقع برداشت که شد و چیده شد «ترخیص» صورت می‌گیرد و این از یک دانه کوچک چندین دانه گندم برداشت کرده و هر سه مرحله (تغییر، تبدیل و ترخیص) انجام شده است و چیزی‌که خیلی مهم است مسئله «زمان» است که من اگر همان موقع گندم را می‌کاشتم و می‌خواستم برداشت کنم چیزی به من نمی‌داد و اتفاقی نمی‌افتاد؛ ولی موقعی که زمان مناسب طی شد هر سه مرحله اتفاق افتاد.

  مسئله «زمان» خیلی خیلی مهم است و هر خواسته و دستوری می‌تواند با گذشت زمان به اجرا درآید و هر چیزی برای خودش زمان خاص خودش را دارد. یک جنین بخواهد به دنیا بیاید؛ باید ۹ ماه صبر کند و بعد به دنیا بیاید. ما هرچه بکاریم همان را درو می‌کنیم. اگر خواسته من رهایی مسافرم است؛ باید ۱۰ ماه صبر کنم و به او فرصت بدهم تا به حال خوش برسیم. ما همسفران با تخریب‌های زیادی وارد کنگره شدیم و در مسیر خود حرکت می‌کنیم تا به خواسته و هدفمان نزدیک شویم و در طول مسیر با تصویرسازی در ذهن خود و تلاش و حرکت کردن در مسیر، هدف خود را به اجرا در آوریم. اگر من اول کار برای کسی خواسته بدی داشته باشم موقع برداشت  خواسته‌ای که برای دیگران داشتم و بد بود به خودم منتقل می‌شود. مثلث دوم (القا، احیا و تحرک) القا، به معنی انتقال اطلاعات و آگاهی، حالا چه مثبت و چه منفی از طریق مستقیم و یا غیر مستقیم. احیا؛ یعنی زنده کردن، که نیروی احیا در تمام سطوح هستی برای تغییرات و تبدیلات وجود دارد. تحرک؛ یعنی حرکت، که اساس هستی و اساس تغییرات و تبدیلات است.


فردی که در اعماق تاریکی‌ها فرو می‌رود  فکر می‌کند دیگر هیچ نوری نیست و فقط کافیست با ذره‌ای تفکر و با یک حرکت صورتش را به طرف نور قرار دهد تا شاید به اندازه‌ جرقه‌ای نور را مشاهده کند و موقعی که انسان نور را مشاهده کرد، بلافاصله نیروهای مثبت و الهی از زمین و آسمان برای تغییر و تبدیل به یاری او خواهند آمد و انسان با حرکت شروع به تغییر می‌کند. هرچه تغییر بیشتر باشد نیروهای بیشتری به یاری او خواهند آمد و به مرور زمان این تغییرات به مرحله‌ای می‌رسندکه تبدیل انجام می‌پذیرد. انسانی که در تاریکیست ذره‌ای روشنایی دارد و با تفکر می‌تواند به روشنایی برسد و در روشنایی هم یک نقطه سیاه وجود دارد که با بی فکری کسی که در روشناییست می‌تواند به تاریکی‌ها برگردد.

در آخر وادی دوازدهم به ما می‌گوید که؛ باید هر سال هر شخصی برای خودش یک درخت بکارد تا آن درخت باعث آبادانی زمین و محیطی پاکیزه و سالم برای خودمان باشد. هیچ فرقی نمی‌کند که چه درختی باشد. مهم این است که هر فردی در زمین زندگی می‌کند؛ باید یک درخت بکارد تا باعث استفاده دیگر انسان‌ها، گیاهان و جانوران شود. دیگران قبلاً کاشتند و ما خوردیم و ما نیز؛ باید بکاریم تا دیگران بخورند. در آخر از راهنما همسفر اشرف تشکر می‌کنم که به من آموزش می‌دهند و باعث شدند من لیلا تغییر کنم و دیگر آن شخص سابق نباشم و یاد بگیرم که در زندگی چه‌طور راه درست را پیدا کنم.

سلام دوستان نسیم هستم همسفر

دستور جلسه وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من است  در این وادی می‌فرمایند: «در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود». خدا به همه ما انسان‌ها قدرت اختیار داده و ما می‌توانیم با استفاده از آن هر کاری را انجام دهیم. از این وادی این‌گونه برداشت می‌شود که ما برای رسیدن به هدف اول و خواسته خود؛ باید حرکت کنیم که در آخر، امر اول به دست می‌آید و اگر می‌خواهی به هدف و خواسته‌ات دست یابی؛ باید طبق یک تکنیک و اصول حرکت کنی و در این وادی چند نکته را به ما یادآور می‌شود شامل (اختیار، زمان، تغییر و ترخیص) است که من برای هدفم؛ باید شروع به حرکت کنم. بدون در نظر گرفتن زمان نمی‌توانم کاری انجام دهم؛ مثلاً در درمان اعتیاد ۱۱ ماه زمان نیاز است تا بتوانیم بر اثر گذشت زمان تغییراتی را در خود انجام دهیم تا تبدیل شویم و در نهایت ترخیص شویم و برای تغییر خود و مسافرانمان؛ باید زمان را در نظر بگیریم؛ مثلاً اگر دانه گندمی را در نظر بگیریم برای به ثمر رسیدن  زمان لازم دارد؛ حتی اگر کود و آب بیشتری هم بدهی باز؛ باید زمان مقرر برسد تا به نتیجه برسیم.

در این وادی به پارامتر زمان پرداخته و علت تأکید این وادی بر مسئله زمان شکل‌گیری ساختارها است. وقتی بخواهند ساختمانی را بازسازی کنند؛ باید ساختمان قبلی کاملاً گودبرداری شود و بر روی خرابه‌های ساختمان قبلی نمی‌توان ساختمان جدید ساخت و اگر این کار را انجام دهیم بنای جدید دوامی نخواهد داشت و من به عنوان یک همسفر نباید فکر کنم که یک مصرف‌کننده می‌تواند یک‌باره مواد را کنار بگذارد و از اعتیاد راحت شود؛ زیرا مصرف‌کننده در اثر مصرف مواد (جسم، روان و جهان‌بینی‌) او تخریب شده است؛ باید با استفاده از روش مناسب DST و داروی OT و بالا بردن جهان‌بینی‌ در زمان مناسب درمانش صورت بگیرد. در این وادی جناب مهندس فرمودند: «خداوند قدرتی دارد که به آن «کُن فیکون» می‌گویند؛ یعنی هرچه بخواهد خلق می‌کند که البته آن خلق هم مراحل و زمان خاص خود را دارد، انسان نیز در ذهن خود چنین قدرتی دارد و می‌تواند چیزی را در ذهن خود خلق کند.

اما آیا در عالم بیرون هم می‌تواند این کار را انجام دهد؟ اگر بخواهد این عمل که در ذهن خود خلق می‌کند را در عالم بیرون داشته باشد؛ باید در مسیر آن حرکت کند؛ مثلاً اگر الآن شما میل داشته باشید برای ناهار یا شام، خورشت قورمه سبزی میل کنید، می‌توانید همین الآن تصویر ذهنی آن را خلق کنید؛ اما اگر بخواهید آن را در عالم بیرون و به صورت واقعی داشته باشید؛ باید حرکت کنید مواد اولیه آن را اگر ندارید تهیه کنید و مشغول آشپزی شوید و بعد از چند ساعت قورمه سبزی شما آماده خواهد بود. به عبارتی خواسته اولیه شما یا امر اول شما در آخر امر به دست می‌آید. این امر؛ یعنی این‌که شما؛ باید بدانید که بر اساس پروتکلDST درمان اعتیاد یا صورت مسئله اعتیاد بر اساس مثلث درمان که اضلاع آن (جسم، روان و جهان‌بینی) است و بیماری اعتیاد روی این سه بخش اثر مخرب گذاشته و آن‌ها را از تعادل خارج کرده است. درمان اعتیاد یا امر اول زمانی محقق می‌شود که اضلاع این مثلث به تعادل و سلامتی برسند و ما همسفران؛ باید بپذیریم که این مثلث حداقل ۱۱ ماه زمان می‌خواهد و بدون در نظر گرفتن مسئله زمان برنامه‌ریزی ما ارزشی نخواهد داشت. مسئله «زمان» بسیار مهم است. در قالب «زمان» است که آموزش‌های جهان‌بینی را پشت سر می‌گذاریم.

ما می‌آموزیم و عمل می‌کنیم و در قالب مسئله زمان است که روان ما؛ یعنی مجموعه صور پنهان، خلق و خو، اخلاق ما و مسافرمان در کنار جسم، جهان‌بینی به تعادل می‌رسد و از سلامت و تعادل کامل برخوردار خواهیم شد. برداشت من از این وادی این است که اگر هدفی را در نظر می‌گیریم برای رسیدن به آن هدف حرکت و تلاش کنیم تا در آخر امر، امر اول اجرا شود و با دانایی برای ایجاد تغییرات؛ باید «زمان» را در نظر گرفته تا تبدیل و در نهایت ترخیص شویم و این‌طور نیست که ما به یکباره تصمیم به تغییر بگیریم و یک شبه این اتفاق بیفتد؛ بلکه برای تغییرات، دانایی بالا، شناخت و معرفت لازم است تا بتوانیم تغییر کنیم.

رابط‌خبری: همسفر قدسی رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون یازدهم)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)‌
عکاس‌خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .