« وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من »

دومین جلسه از دور اول از سری کارگاه های آموزشی خصوصی لژیون فیروزآباد فارس، ویژه مسافران، با استادی مسافر فضل الله، نگهبانی مسافر معین و دبیری مسافر مهرداد با دستور جلسه « وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من » در روز شنبه مورخه 1043/10٫29 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.



خلاصه سخنان استاد :
از نگهبان و دبیر جلسه ممنونم که به من فرصت خدمت در این جایگاه را دادند.
دستور جلسه این هفته « در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود » خداوند روزی که انسان را آفرید به او قدرت اختیار داد، که این فقط شامل انسان می‌شود و به هیچ موجود دیگری قدرت اختیار نداده است.
وجود انسان به دو بخش تقسیم می‌شود، یک بخش صور پنهان و یک بخش صور آشکار؛ صور آشکار که همه می بینیم مثل دست، پا، چشم و یا ظاهر فیزیکی انسان که قابل دیدن و لمس کردن است، اما صور پنهان انسان؛ عقل، روح، نفس و یا حس‌های خارج از جسم می باشد.
حس‌های خارج از جسم، وقتی که ما خوابیدیم فعال می‌شوند. در خواب غذا می خوریم، مسافرت می‌رویم و کارهای دیگری انجام می‌دهیم و فردا صبح که بیدار می‌شویم می‌گوییم دیشب خواب دیدیم.
چیز دیگری که مهم است این است که خداوند هنگامی که ما را خلق کرد به ما علم را هم آموخت، چون خداوند از روح خودش به کالبد انسان دمید. خداوند گفت من انسان را ولی خودم در زمین قرار دادم به خاطر همین انسان جایگاه خیلی مهمی دارد خداوند از روح خودش به ما دمیده  و به خاطر همین خیلی از صفات خداوند را در اندازه های کوچکتر در وجودمان داریم. صفاتی مانند مهربانی، بخشندگی، گذشت و قدرت خلق کردن...خداوند خالق است و از این صفت در ما هم گذاشته است ما هم می‌توانیم يک چيزی خلق کنیم مثلا یک مهندس با علم و آگاهی که دارد یک کامپیوتر را خلق می‌کند که هزار نکته ریز را انجام می‌دهد و یا مثلآ یک خانم می تواند یک نوزاد و همنوع خود را خلق کند.
این یک ذره‌ای است که ما از پروردگار به ارث برده ایم. اما برای رسیدن به تعادل دو راه بیشتر نداریم: ۱ـ دوري از ضد ارزشها ۲ـ رفتن به طرف ارزش‌ها.
یعنی هر خواسته و يا هر دستوری، برای اجرایی شدن و رسیدن به  هدف؛ ما زمان را باید در نظر بگیریم. زمان یک عنصر خیلی مهم است مخصوصا در سفر ما، یعنی هر خواسته و يا هر دستوری باگذشت زمان به اجرا در می آید و برای حذف زمان هیچ راهی وجود ندارد. مانند کشت گندم!! ما نمی‌توانیم امروز گندم کشت کنیم و بگوییم که فردا به ما گندم بدهد این  امکان پذیر نیست و مستلزم یک زمان و یک پروسه خاص است.
ما باید گندم را کشت کنیم و آبیاری کنیم سپس چند ماه نگهداری کنیم تا بعد به دانه های گندم برسیم. یا مثلا برای به دنیا آمدن یک نوزاد ۹ماه زمان لازم است. و حالا برای رسیدن به تکامل، اول باید تغییراتی در من شکل بگیرد تغییر کردن همیشه سخت هست! یعنی اگر من یک کاری را ۲۰سال يا ۳۰سال انجام داده ام و می خواهم تغییرش بدهم واقعا کار سختی است.
سه مرحله از مهمترین، اساسی ترین و سرنوشت ساز ترین نکاتی که درقانون « در آخر امر؛ امر اول اجرا می‌شود» عبارت است از تغییر، تبدیل و ترخیص!! که به آن مثلث تکامل می‌گویند. پس انسان برای تغییر هر کدام از صفات زشت خود نیاز به زمان دارد. ما یک عادت زشتی را داریم نمی‌توانیم یک روزه ترکش کنیم کسی که یک عمر دروغگو بوده نمی تواند یک هفته‌ای دروغگویی اش را کنار بگذارد پس با بیدار شدن تفکر در فرد بلافاصله نیروی القا،احیا و تحریک حرکت خود را آغاز می‌کند.اما در آخر برای رسیدن به هدف باید به دو موضوع توجه کنیم، یکی خواسته و دیگری فرمانپذیری.
ما اگر آمده‌ایم اینجا یک خواسته ای داشته ایم این خواسته ما چه بوده؟ خواسته ما این بوده که مواد مخدر را کنار بگذاریم و رها بشویم. خب حالا مورد دوم چیست؟؟ مورد دوم فرمانپذیری است! اگر آمده‌ایم و خواسته ای داریم باید فرمانپذیر هم باشیم و هرچیزی که راهنمایمان گفت چشم بگوییم! چون ما از فرمانبرداری به فرماندهی می‌رسیم اگر فرمانبردار خوبی باشیم فرمانده خوبی هم می‌شویم.
ممنونم که با سکوتتان به صحبت های من گوش دادید.

خلاصه و تایپ: مسافر علیرضا ( لژیون اول )
ویرایش: مسافر علی ( راهنما )
ارسال: مسافر آرمین ( خدمتگزار سایت )