سیزدهمین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ارگ کرمان با استادی همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر افسانه با دستور جلسه «وادی دوازدهم (در آخر امر، امر اول اجرا میشود) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱ بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا از خداوند بزرگ سپاسگزارم که به من اذن ورود به کنگره۶۰ را دادند. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که این بستر را فراهم نمودند تا من هم بتوانم از آموزشهای کنگره استفاده کنم. از اسیستانت محترم همسفر سحر که همسفر شدنم را در شهر کرمان مدیون این بزرگوار هستم و از راهنمای سفر اولم همسفر سمیه که با آموزشهایشان درست زندگی کردن را به من آموختند تا به حال خوش برسم سپاسگزارم و هچنین از راهنمای سفر دومم همسفر سمیه ایجنت محترم بخش همسفران شعبه ارگ بسیار ممنونم بابت تمام زحماتی که برای آموزش من و همینطور برای راه اندازی بخش همسفران شعبه ارگ کشیدند. از مرزبانان محترم همسفر رقیه و همسفر فرحناز برای تمام زحماتشان تشکر میکنم. از ایجنت محترم بخش مسافران مسافر محسن راهنمای محترم مسافرم ممنون و سپاسگزارم که مسافر من را به درمان رساندند و برای راهاندازی این شعبه زحمات زیادی کشیدند و از مسافرم تشکر میکنم که این اجازه را به من میدهند که در کنگره حضور داشته باشم، آموزش بگیرم و خدمت کنم.
دستورجلسه وادی دوازدهم است. این وادی سرشار از مفاهیمی است که پر از معنا هستند. شاید دفعات اول که متن وادی را میخوانیم خیلی از جملات را درک نکنیم؛ ولی وقتی در مسیر کنگره باشیم و آن را تکرار کنیم فهم مطالب آن آسانتر میشود.
وادی دوازدهم یکی دیگر از راههای رسیدن به خودم را به من معرفی میکند؛ این وادی میگوید: «در آخر امر، امر اول اجرا میشود.» من برایاینکه بتوانم در زندگی به آرامش نزدیک شوم؛ همانطور که آقای مهندس میگویند؛ اول باید به شناخت کاملی از خودم برسم؛ چون دلیل تمام سردرگمیها و بیتعادلی من و دلیل اینکه من به انجام ضدارزشها و یا حتی مصرف موادمخدر روی میآورم این است که منِ انسان هنوز خودم را نشناختهام و نعمتها و قدرتهایی که خداوند به من داده است فراموش کردهام. چند روز پیش شعری از امام علی (علیهالسلام) خواندم که معنی فارسیاش این بود: «ای انسان داروی تو در درونت وجود دارد در حالی که تو نمیدانی؛ دردت از خودت است اما تو نمیبینی؛ آیا تو گمان میکنی موجود کوچکی هستی، درحالیکه دنیای بزرگی درون تو نهفته است.» آقای مهندس این دنیای درونی بزرگ را در تکتک وادیهای کتاب عشق به من نشان دادهاند که خودِ فراموش شده من را به من یادآوری میکنند.
آقای مهندس در وادی دوازدهم داستان خلقت انسان و جهان هستی را در قالب یک نمایشنامه برای من به تصویر میکشند؛ برای اینکه من بهتر درک کنم که چه ویژگیها و قدرتهایی را خداوند در وجود من قرار دادهاند و با این شناخت بتوانم از یک انسان راکد که درحال تبدیل شدن به باتلاق بودم به چشمهای جوشان و رودی خروشان تبدیل شوم.
قانون «در آخر امر، امر اول اجرا میشود» به من میگوید؛ خواستههای من مثل بذرهایی هستند که اگر آنها را در بستر مناسبی بکارم، به آنها زمان بدهم و شرایط مناسب را برای آنها فراهم کنم در آخر امر به آنها خواهم رسید. اگر من این قانون را ندانم؛ فقط هدف را میبینم و شرایط رسیدن به هدف را در نظر نمیگیرم و فکر میکنم بهترین راه کوتاهترین راه است؛ چون زمان را حذف میکنم تمام تلاشهای من هدر خواهد رفت و بهجای نزدیک شدن به خواستهام از آن دور میشوم؛ مثل روشهای متداولی که برای ترک اعتیاد به کار میبرند و فکر میکنند با سقوطآزاد و یا سمزدایی همینکه جواب آزمایش ادرار منفی شد فرد ترک کرده است؛ درحالیکه این زمان کوتاه برای کنار گذاشتن موادی که بدن سالها به حضور آنها عادت کرده است به بدن شوکی وارد میکند که باعث میشود فرد با حال خراب دوباره به مصرفکنندگی برگردد و یا عوارض وحشتناک جسمی و روانی اینگونه ترک کردن را تا پایان عمر به دوش بکشد و بهجای مرغزار سلامتی و رهایی از اعتياد سر از مسلخ درآورد؛ اما در کنگره۶۰ به طی شدن زمان لازم برای رسیدن به درمان اهمیت داده میشود و مصرفکننده در کنار روش درمان مناسب و استفاده از داروی مناسب به سلامت کامل جسم، روان و جهانبینی میرسد.
در آموزش جهانبینی به منِ همسفر گفته میشود برای اینکه تغییر کنی و حالت خوب شود باید زمان را در نظر بگیری. آقای مهندس میگویند اعتیاد یک صفت است و اگر درمان نشود بعد از مرگ هم با انسان خواهد بود. برای تبدیل شدن فرد مصرفکننده به یک فرد سالم باید تغییرات ذرهذره در جسم، روان و جهانبینی او طی ده ماه اتفاق بییفتد. وقتی برای تغییر صفت اعتیاد حداقل ده ماه وقت لازم است منِ همسفر برای تغییر دادن صفات ترس، ناامیدی، کینه، خشم و همه صفات ناپسندم باید چقدر زمان صرف کنم؟ مطمئناً باید زمان زیادی بگذارم؛ خصوصاً اگر این صفات سالهاست که با من هستند و وجود من مثل اعتیاد به آنها عادت کرده است؛ اگر بخواهم ناگهانی آنها را کنار بگذارم دقیقاً همان شوکی که با کنار گذاشتن ناگهانی مواد ایجاد میشود در درون من رخ میدهد.
اما اگر من به کنگره بیایم، آموزشها را جدی بگیرم و همانطور که مسافران با داروی OT درمان میشوند منِ همسفر هم به صحبتهای راهنمای خودم و سیدیها و منابع کنگره بهعنوان داروی درمانم نگاه کنم؛ با این دید به راهنمای خودم چشم بگویم و سیدیگوش بدهم و بنویسم؛ آنوقت میتوانم از سه نیروی القاء، احیا و تحرک که نیاز است باشند تا تغییر اتفاق بیفتد بهرهمند میشوم. حالا چطور این نیروها در کنگره به من کمک میکنند؟ راهنمای من و صحبتهایی که در سیدیها میشود به من القاء مثبت میکنند و این القائات باعث بهوجودآمدن فکر مثبت در من میشود و با این اندیشه مثبت که آغاز خلق و شروع یک حرکت مثبت در من است؛ نیروی تحرک در من بهوجود میآید و من با حرکت در صراطمستقیم کنگره۶۰ با شناخت نیروهایی که خداوند درون من قرار داده است ذرهذره تغییر میکنم و از یک انسان آشفته، پرتوقع، ناامید و ترسو به یک انسان آرام، امیدوار، شجاع و قدرتمند تبدیل خواهم شد که هیچ مشکل و مسئلهای من را از پای در نمیآورد.
«إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» «خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد مگر اینکه خودشان تغییر کنند.»
مرزبانان کشیک: همسفر رقیه و مسافر احسان
تایپ: همسفر ساناز رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
128