به نام قدرت مطلق الله
پنجمین جلسه از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی قائمشهر با استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر یگانه با دستور جلسه «وادی دوازدهم (در آخر امر؛ امر، اول اجرا میشود.) و تاثیر آن روی من» در روز دوشنبه 1 بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یکبار دیگر توانستم بعد از مدتها در این جایگاه بنشینم. از نگهبان همسفر رقیه و دبیرشان سپاس گزارم که استادی جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم و در کنار شما عزیزان آموزش بگیرم. از راهنمایم همسفر آزاده سپاس گذارم که حال خوش امروزم را مدیون آموزشهای ایشان هستم و از گروه ایجنت و مرزبانی هم ممنونم و نهایت قدردانی را دارم.
دستور جلسه در مورد وادی دوازدهم است که عنوان وادی میگوید؛ در آخر امر؛ امر، اول اجرا میشود. من دو یا سه ماه بعد از ورودم به کنگره کتاب وادی را گرفتم و خواندم اصلاً متوجه این عنوان وادی نمیشدم که در آخر امر، امر اول اجرا میشود؛ یعنی چه؟ با اینکه مشارکت میکردم و مشارکت عزیزان رو گوش میدادم یا سر لژیون بهصورت مجازی کارکرده بودیم در آن موقع که بهخاطر کرونا من چیزی دریافت نمیکردم تا اینکه بعد از چندین بار تمرین و تکرار فهمیدم که عنوان وادی چه چیزی را دارد به من میگویند.
همانطور که میدانیم امر یعنی خواسته، یعنی هدف و یعنی آن فرمانی را که من به خودم میدهم. خداوند در هر لحظه میتواند كُنْ فَیَكُونُ یا شو، شود را داشته باشد؛ البته آن هم به گفته آقای مهندس شرایط خاص خودش را دارد؛ اما ما انسانها ما، این شو شود را در یک جهانی داریم بهعنوان جهان ذهن که میتوانیم در هر لحظه یک چیزی را برای خودمان مجسم یا تصویرسازی کنیم. الان همه ما اینجا نشستهایم من اگر بگویم سیب قرمز، همه ما میتوانیم در همان لحظه در ذهنمان تصویرسازی کنیم؛ ولی آیا در بیرون یا در همان لحظه آن را داریم؟ خیر چرا؛ چون زمانی که من در ذهن خودم تصویرسازی میکنم تا آن چیزی که را میخواهم به دست بیاورم، اینجا یک پارامتر بسیار مهمی دراینبین است که آن زمان است.
خیلیها میخواهند زمان را حذف کنند؛ ولی امکانپذیر نیست. میتوانند آن را کند کنند و یا سریعتر کنند؛ ولی نمیتوانند آن را حذف کنند. زمانی میتوانند حذف کنند که من از این بعد؛ یعنی زمان مرگم فرابرسد و من بمیرم و از این بعدم خارج شوم و وارد یک جهانی شوم که زمان معنایی نداشته باشد. آقای مهندس یک مثال خیلی ساده و روانی را زده است که من بفهمم که آن خواسته و یا هدفی که دارم چیست؟ من یک قطعه زمین دارم و میخواهم گندم داشته باشم، من در همان لحظه نمیتوانم آن محصول را داشته باشم، نیاز دارم که حرکت و تلاش کنم زمین خودم را شخم بزنم، بذر بپاشم و اینکه آبیاری، کود و سم تا ۸ ماه طول میکشد تا من بتوانم آن محصول را برداشت کنم و آن گندم را داشته باشم. در مورد مصرفکنندههای ما هم همین است.
زمانی که یک مصرفکننده در مسیر کنگره قرار میگیرد، ذرهذره با شربت اوتی درمان میشود؛ چون ما در کنگره یک مثلثی داریم بهعنوان مثلث درمان که جسم، روان و جهانبینی است که برای جسم و روان ۱۰ ماه الی ۱۱ ماه زمان در نظر گرفته شده است؛ ولی برای جهانبینی زمان در نظر گرفته نشده است و خوب این بستگی به دیدگاه فرد دارد که چقدر آموزشها را میگیرد و چقدر به دانایی خودش اضافه میکند تا آن جهانبینیاش و آن دید و نگرشش نسبت به خودش و نسبت به اطرافیانش تغییر کند.
پس میبینیم اینجا که زمان خیلی مهم است. مصرفکننده میآید و در مسیر درمان قرار میگیرد، ذرهذره تا بعد از ۱۰ ماه خدمت آقای مهندس میرود، قطع مواد میشود و گل رهایی را دریافت میکند. دراینبین از زمانی که من میخواهم گندم داشته باشم و یا یک مصرفکنندهای که مواد مصرف میکند تا آن بذر زیر خاک، ذرهذره تغییرات انجام میشود، جوانه میزند، رشد میکند و بزرگ میشود تا اینکه تبدیل به خوشه گندم میشود.
در آخر بعد از ۸ ماه میتوانم گندم را داشته باشم؛ یعنی از آن مرحله بذر بودن ترخیص میشود، میتوانم آن محصول را داشته باشم برای مصرفکنندههای ما هم همینطور است. زمانی که میآیند در مسیر کنگره ذرهذره با خوردن شربت اوتی جسمشان بازسازی میشود و در کنار جسمشان روانشان بازسازی میشود و اینکه بعد از ۱۰ ماه یا ۱۱ ماه، خدمت جناب مهندس میروند، قطع مواد میشوند و گل رهایی میگیرند. از مرحله مصرفکننده ترخیص میشوند و به یک انسان سالم تبدیل میشوند.
خداوند با اختیاری که به من انسان داده و مرا از دیگر موجودات متمایز کرده دوراه در مسیر زندگی من قرار داده که یک راه ارزشی و یک راه ضد ارزشی است. حالا بستگی به خود من دارد که راه ارزشی را انتخاب کنم یا راه ضد ارزشی را. خوب مسلماً زمانی که در راه ارزشی باشم، خودبهخود سه نیروی القاء، احیاء و تحرک به کمک من میآیند. آقای مهندس در وادی اول خیلی قشنگ آن را برای ما شکافتهاند و من یک تعریف مختصری را در مورد این سه نیرو برایتان ارائه میدهم. القاء؛ یعنی انتقال اطلاعات و آگاهی، انتقال اطلاعات و آگاهی میتواند هم در جهت مثبت باشد و هم میتواند در جهت منفی باشد.
احیا از حی میآید؛ یعنی زنده بزرگترین حی، خداوند است و در قسمت پایینتر ما انسانها میشویم. مثلاً: مصرفکنندهای وارد کنگره میشود و راهنما راهنمایی اش میکنند و آن سیستم بدنش با شربت اوتی بازسازی میشود و دوباره احیا میشود و به چرخه باز میگردد و تحرک؛ در هستی هیچچیز ثابت نیست و همه چیز در حال حرکت است و این باعث میشود که ما حرکت کنیم، تلاش کنیم و به نتیجه دلخواه برسیم. زمانی که در مسیر کنگره هستیم؛ باید بدانیم اگر در مسیر ارزشها باشیم، نیروها پشتوپناه و پناه ما هستند.
وعده خداوند دروغ نیست؛ اما زمانی که در مسیر ضد ارزشها قرار بگیریم، نیروهای اهریمنی و شیطانی به من کمک میکنند که دائم در تاریکیها فروبروم و حسهایم خراب شود و دیگر دنیای اطراف خودم را آن طوری که است نمیتوانم ببینم. خدا را شکر میکنم که مسیر کنگره در سر راه ما قرار گرفت و این وادیها را آقای مهندس برای ما گذاشتند؛ چون این وادیها کلاً آن دیدگاه و نگرش ما را تغییر میدهد، مانند این ۱۴ وادی یا ۱۴ قانون؛ چون در واقع برگرفته از کتاب قرآن است. میتوانیم مسیر زندگیمان را با تفکر سالم، زندگی سالم و بدون کمترین اصطکاک، زندگیمان را پیش ببریم و به صلح و آرامش برسانیم.
امیدوارم زمانی که این وادیها را کار میکنیم؛ حتی یک جملهاش را در زندگی خودمان کاربردی کنیم، آن زمان میتوانیم بدون دغدغه و بدون حاشیه وارد زندگی خودمان شویم.
عکاس: همسفر مهرانه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
مرزبان کشیک: مرزبان همسفر سارا، مرزبان مسافر حسین
ارسال: نگهبان سایت همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
171