وادی دوازدهم؛
تاریکی در تمام انسانها هست. عالم بالا مثل فرشته و عالم پایین مثل جن میباشد. هر موجود یک روح در وجودش است و یک جن. درست است که همه کاره نفس است، اما دوتا نماینده هم در کنارش است.
مشارکت اعضای لژیون هجدهم در باب دستور جلسه هفته: وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من
سلام دوستان ابوذر هستم مسافر؛
عنوان وادی دوازدهم «آخر امر؛ امر اول, اجرا میشود» یعنی اینکه نتیجه همانی است که در ابتدا ما به خاطر آن حرکت کردیم و تلاش خودرا برای رسیدن به همان هدف آغاز نمودیم. در کنگره برای درمان اعتیاد ما احتیاج به گذشت زمان لازم که حداقل ۱۰ ماه است داریم تا بدن و جسم ما فرصت بازسازی داشته باشد و کمکم تغییر حاصل شود تا تبدیل و در نهایت ترخیص شویم. برای تغییر ما باید زمان را در نظر بگیریم اینطور نیست که ما از فردا بخواهیم تغییر کنیم و یکشب این تغییرات صورت گیرد، بلکه برای تغییرات باید علم و داناییمان را بالا ببریم و با تفکر، تجربه و آموزش به چیزهایی که در کنگره هست مثل شناخت و معرفت برسیم تا بتوانیم تغییر کنیم. وقتی علم را یافتی میتوانی به آرامی به یک فلز مستحکم تبدیل شوی.
تغییر، تبدیل و ترخیص همیشه وجود دارد، که در این مسیر ممکن است مثبت یا منفی باشد. وقتی حرکت کردیم نیروهای القاء، احیا و تحرک به کمک ما میآیند، در مسیر ضد ارزشها هم به ما الهام و القاء میشود و خودمان با اختیار خودمان مرتکب اعمال ضدارزشی میشویم، ابتدا به ظاهر پاداش میگیریم و بعدا باید مشکلات و تخریبی که به سبب آن پیش میآید را تحمل کنیم.
سلام دوستان احمد هستم مسافر:
وادی ها مانند پلههای نردبان هستند و باید از پله پایین یا همان وادی یک «با تفکر ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود» شروع کرد و پس از دریافت ابزارهای لازم به وادی دوم رفت و...در وادی پنجم میگوید «در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توام با رفتن و رسیدن, آنرا کامل مینماید» این وادی به نوعی به ما خاطر نشان میکند قبل از آمدن به جهان خاکی قدرت شو شود داشتیم و با تفکر انجامها، انجام میپذیرفته و در آنجا زمان مفهومی نداشته است. وادی پنجم خاطر نشان میکند در جهان ما باید برویم و تلاش کنیم تا به آنچه در تفکر ما شکل گرفتهاست برسیم.در وادی دوازدهم با پشتوانه ۱۱ وادی قبل به وضوح بیان میکند «در آخر امر؛ امر اول، اجرا میشود» بطور خلاصه بیان میکند در هر کاری باید تفکر داشته باشیم و بدانیم جهت بیهودگی قدم به حیات ننهادهایم و هیچ کسی جز خودمان نمیتواند مشکلات ما را حل کند، باید خودمان آستین بالا بزنیم و بعد ممکن است دیگران هم به ما کمک کنند.
باید مسئولیت کارهای خودمان را بپذیریم و سهل انگاریهایمان را گردن خداوند نیندازیم و برای رسیدن به هدفی که در مورد آن تفکر کردهایم حرکت و تلاش کنیم تا حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا نمائیم و اینجا از موارد گفته شده و عقل استفاده کنیم و رمز و راز کشف حقیقت را دریابیم که یافتن راه و آنچه برداشت مینماییم است وقتی راه را پیدا کرده و حرکت کردیم راه برای ما نمایان میشود. وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتر برسد نقطه تحمل پدید میآید که برای رسیدن به هدف که همان تعادل و آسایش است باید در جهت مثبت نقطه تحملمان را بالا ببریم.
صفت گذشته در انسان صادق نیست و باید مانند چشمههای جوشان و رودهای خروشان به سمت بحر و اقیانوس حرکت نماییم اینجا از اول سفر در کنگره هدف ما رسیدن به بحر و اقیانوس که تمثیل تعادل، آسایش و آرامش است بود که پس از طی زمان و مراحل (پروسه) به آن رسیدیم که در وادی دوازدهم میگوییم در آخر امر؛ امر اول، اجرا میشود. بطور ساده تر با تفکر تصمیم به درمان اعتیاد گرفتم و راه درست را پیدا کردم، با دیدن افرادی که در کنگره به درمان رسیدهاند از درستی راه اطمینان حاصل میکنم باید تلاش کنم و در مسیر ارزشها قرار بگیرم، وظایفم را درست انجام بدهم، به قوانین عمل کنم، به حرمت ها احترام بگذارم و به فرمان های راهنما عمل کنم تا پس از حدود ۱۰ماه تغییر در من به وجود بیاید و سپس تبدیل و ترخیص صورت بپذیرد تا به تصمیم اول که رسیدن به درمان، آرامش و تعادل بود برسم. ناگفته نماند که در ادامه و مسیر راه نیروهای القا، احیا و تحرک هم به کمک ما میآیند. باید بدانیم که در اثر نافرمانی و انجام ندادن فرامین الهی به سمت تاریکی رفتیم و غرق آن شدیم و باید پای انتخاب غلط بایستیم و بازخورد آنرا بگیریم. در نهایت باید در زمین زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند و بدانیم پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست تا به وادی عشق و محبت برسیم.
سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر:
وادی دوازدهم به ما میگوید نتیجه کار آن میشود که ما از اول برایش تلاش کردیم تا به آن هدف برسیم. برای مثال ما درخت گردویی کاشتهایم و باید به آن رسیدگی کنیم و به آن آب داده و کود بریزیم تا بعد از گذشت چند سال گردو برداشت کنیم.
در کنگره هم برای درمان اعتیادمان باید حداقل ۱۰ الی ۱۱ ماه زمان بگذاریم تا جسممان(چشمهای که کور شده دوباره به جوشش درآید) برای هر کاری زمان لازم است و در این مدت برای تغییر باید خواسته داشته باشیم، سپس داناییمان را با آموزش های کنگره بالا ببریم تا به تفکر درست برسیم و آنرا اجرا کنیم. تا من تغییر نکنم تبدیل نمیشوم و تا وقتی که تبدیل نشوم از ترخیص هم خبری نخواهد بود.
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر:
در دوران مصرف خصوصا روزها و ماههای اول فکر میکردم هر زمان که تصمیم به قطع بگیرم بهراحتی اینکار را انجام و مواد را کنار میگذارم، اما من در مسیر تاریکی قرار داشته و هرروز دوستان مصرف کننده و مواد مصرفی جدیدتری پیدا میکردم. نمیدانم خواسته عمیق به اعتیاد چطور در درونم فعال بود اما هرقدمی که برمیداشتم منرا بیشتر به تاریکی اعتیاد فرو میبرد. امروز که در کنگره درحال آموزش هستم و مسیر درمان را طی میکنم خیلی بیشتر با حقایق اصلی زندگی آشنا و متوجه شدم قوانین هستی برمبنای خواسته هم وارد عمل میشود و نیروهای القا، احیا و تحرک بعد از هر تصمیم و تفکری به کمک من میآیند، فرقی نمیکند که خواسته من به جهت مثبت و یا منفی باشد در هرصورت جهان هستی به من کمک میکند تا به خواستهام برسم.
امروز عمیقاً سپاسگزار کنگره و آموزههای این دانشگاه بزرگ هستم چراکه نمیدانم آیا جز اینجا، جایی بود که بتواند من را با قوانین جهان هستی آشنا کند یا خیر؟ من همیشه بدون در نظر گرفتن عواقب و نتیجهی کاری به سمت یک تفکر حرکت کردم، اما امروز متوجه شدم که در آخر امر، امر اول اجرا میگردد و همین تفکر ساده به من جهت میدهد تا هوشیار باشم و زندگی را برمبنای خواستههای واقعی خودم جلو ببرم، بدانم که هستی با کسی شوخی ندارد و در نهایت هر تصمیمی به وقوع میپیوندد جزئی از واقعیت زندگی من میشود.
سلام دوستان علی هستم یک مسافر:
در زمان خلقت هستی و موجودات، تنها به انسان اختیار کامل داده شده، به این معنا که هرکاری را بنا به تشخیص خود به انجام برساند. قدرت مطلق تمامی صفات خود را مانند( بخشندگی، دانایی، توانایی و ...) در انسان نهاده است، یعنی انسان اگر بخواهد هرکاری را که شاید زمانی برایش انجام آن محال بوده را انجام دهد، حال یا در راه خیر و ارزشی و یا در راه شر و ضد ارزشی، کافیاست در آن راه به آن حد بالای فهم، سواد و توان برسد که آنهم جز با تفکر و هدف اولیه امکانپذیر نیست.
اگر کاری را شروع کنیم و از صراط مستقیم و آن هدفی که داشتیم بیرون و به بیراهه برویم، در پایان راه بهجای ساحل آرام سر از شورهزار در میآوردیم، پس باید تمام دقتمان روی هدف باشد و اینرا در نظر بگیریم که برای رسیدن به هدف به جامعه و یا طبیعت ضربه وارد نکنیم. قدرت مطلق انسان را در زمین جانشین خودش قرار داده و انسان به هرچه که بخواد میتواند دست پیدا کند و با تزکیه و پالایش بیشتر خود به درجه بالاتر برسد.
در انسان تمام علوم و تواناییها نهفته است که باید کشف و استخراج شود و این با آموزش امکان پذیر است. وقتی انسان به آن از حد معرفت و دانایی برسد کمکم متوجه میشود که با بودن در مسیر صراط مستقیم و اطاعت از قدرت مطلق به چه قدرتی میتواند دست یابد. هر چیزی در ذهن من حتی به صورت رویا شروع به شکل گرفتن کند اگر خواهان آن باشم در هر سطح و اندازهای قابل دست یافتن است. خیلی وقتها برای من اتفاق افتاده که در وسط راهی که شروع کردم مأیوس شده و بطور عامیانه کم میآورم، اما باز نیرویی از درون با کمک راهنمای خوبم به من قوت میدهد که باز ادامه دهم.
به گفته آقای مهندس در زمین برای رسیدن به هر چیز نیاز به زمان است مثل کاشتن بذر که تا رسیدن به میوه زمانی را لازم دارد، برای اجرای امر اول در آخر باید فاصله زمانی بین این دو را با موفقیت طی کنید. هیچوقت ممکن نیست بگویید من چیزی را میخواهم و بلافاصله برای شما آماده شود، بلکه با حرکت و تلاش در زمان مشخص میشود به آن خواسته رسید. برای هرکاری حتی ترک ضدارزشها مثل ترک سیگار یا هر کار دیگر بدون استثناء باید سه چیز در انسان صورت گیرد؛ تغییر، تبدیل و ترخیص و غیر از این ممکن نیست تا یک انسان کمخرد به یک انسان خردمند تبدیل شود. ((برای هم دعا کنیم تا همه به آن تغییر، تبدیل و ترخیص برسیم ))
سلام دوستان صدرا هستم یک مسافر:
به انسان اختیار کامل داده شده و هرچه در سرنوشت ما پیش میآید از اختیار خودمان است، این اختیار به این دلیل است که انسان به تشخیص کامل برسد و به سمت ارزشها حرکت کند. چیزهایی هم در درون ما است و با آموزش باید آنها را کشف کنیم. هر صفتی که در خداوند هست در مقیاس کوچکتر در انسان هم وجود دارد.
در جهان فیزیکی برای ساختن هر چیزی زمان لازم است درحالی که زمان در جهان ذهنی معنایی ندارد، با حذف زمان در تمام مسائل دچار مشکل میشویم.
ترک سیگار، مواد و یا هر نوع وابستگی نیاز به زمان دارد و قطع ناگهانی این نوع موارد باعث بروز مشکلات جسمی و روحی فراوان میشود. شاید هفتهها یا ماهها طول بکشد تا منِ مسافر متوجه شوم که برای داشتن زندگی ایدهآل باید در مرکز دایره و در جمع عشاق باشم، من به این درک کاملا رسیدهام اما هنوز به مرحله تغییر، تبدیل و ترخیص خیر، هنوز کاملا آموزش نگرفتهام و امیدوارم بتوانم با تلاش و حرکت همیشه به کنگره وصل باشم تا بتوانم جزء دسته افراد خردمند قرار گیرم، که لازمه آن تغییر، تبدیل و ترخیص است و این امر بصورت تدریجی صورت میگیرد.
مرزبان خبری: مسافر علی اصغر
تنظیم و ارسال: مسافر محمدرضا لژیون 7
- تعداد بازدید از این مطلب :
196