English Version
This Site Is Available In English

همان چیزی را بر می‌دارم که می‌کارم

همان چیزی را بر می‌دارم که می‌کارم

جلسه پنجم از دوره چهل و سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی راهنمای محترم مسافر پیمان، نگهبانی مسافر فرید و دبیری مسافر مجتبی، با دستور جلسه «وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من» در روز دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان پیمان هستم یک مسافر. خیلی خوشحال هستم یک‌بار دیگر این جایگاه را تجربه می‌کنم.
موضوع بحث امروز ما وادی دوازدهم است. مدل کنگره ۶۰ این چنین چیدمان شده است که ما در ابتدای سال از وادی اول شروع می‌کنیم و هرچه به سمت انتهای سال می‌رویم، به وادی چهاردهم نزدیک می‌شویم؛ یعنی یک ماه بعد از اینکه وادی چهاردهم را به پایان رساندیم، بلافاصله وادی اول شروع می‌شود. این اتفاق برای دوستان متفاوت است؛ شاید بعضی از دوستان برای پنج بار تجربه کرده باشند و خیلی از عزیزان هم برای اولین‌بار تجربه می‌کنند.
شاید بعضی از مواقع این به ذهن من خطور کند که آیا نیازی است که این مطالب تکرار شوند؟ من که وادی اول را هشت بار خوانده‌ام، چرا باید دوباره از وادی اول شروع کنم و آن را دوباره بخوانم؟ در جزوه جهان‌بینی استاد امین خیلی خوب راجع به این موضوع می‌فرمایند که زمانی که یک آموزش شروع می‌شود ما در یک سیکل قرار می‌گیریم، حرکت می‌کنیم و دوباره به همان جای که بودیم، برمی‌گردیم ولی آیا آن ذره‌ای که به جای اول برمی‌گردد همان ذرهٔ نخستین است؟ مطمئناً نه.
دلیل آن این است که اطلاعات زیادی در آن ذره ذخیره شده است. من هم باید همین‌طور باشم و باید برداشت امسالِ من از وادی دوازدهم با پارسالِ من متفاوت باشد. اگر بحث این باشد که من بخواهم به‌عنوان استاد اینجا بنشینم و یک سری اطلاعات را تدریس کنم، باید بگویم که جناب مهندس این کار را به بهترین شکل ممکن انجام داده‌اند.
موضوع این است که من تجربۀ خودم را بیان کنم تا دیگران هم بهره ببرند. در همۀ دستور جلسات وادی‌ها جملۀ "تأثیر آن روی من" دارد اما چرا؟ برای اینکه وادی‌ها قرار است راهکار زندگی من باشد و اگر بتوانم از وادی‌ها در مشکلات زندگی‌ام بهره ببرم، در حقیقت موفق شده‌ام. این دنیا پر از اطلاعات است و اطلاعاتی به کمک من می‌آیند که بتوانم در بزنگاه‌ها از آنها استفاده کنم و مشکلات خودم را حل کنم.
در واقع وادی دوازدهم این مسئله را به من می‌آموزد که من هر کاری انجام دهم محفوظ می‌ماند تا جای دیگری جواب آن را بگیرم. اگر کار خوب و یا بدی انجام دهم، در واقع به من بر می‌گردد. در کنگره یک مثلث وجود دارد که شامل خواست، تقدیر و فرمان الهی می‌شود. در این باره جناب مهندس می‌فرمایند ما کاری به فرمان الهی نداریم، برای اینکه فرمان الهی کار خودش را انجام می‌دهد. ما دقیقاً با دو ضلع دیگر که خواست و تقدیر ما هستند، کار داریم.
خواست در واقع تمام آن چیزهایی است که من در ذهن خودم می‌کارم و تقدیر چیزی است که از چلۀ کمان رها می‌شود. مثلاً چکی که من امروز می‌کشم، قطعاً شش ماه دیگر سررسید می‌شود. موضوع وادی دوازدهم هم همین است که می‌گوید هیچ‌چیز شانسی اتفاق نمی‌افتد حتی اگر من تصور کنم که من بدشانس هستم و دیگری خوش‌شانس. تمام چیزهای که من یکی‌یکی می‌کارم، به‌صورت نوبتی به خودم بر می‌گردند.
قبل از اینکه وارد کنگره شوم تصور من از تقدیر این بود که تقدیر به شانس و اقبال من بستگی دارد. کنگره ۶۰ در واقع به من یاد می‌دهد که اعمال من می‌تواند به تقدیر من خط و خطوط دیگری بدهد، یعنی رفتار من می‌تواند تقدیر من را عوض کند. این وادی به من یاد می‌دهد که محال است من جو بکارم و گندم درو کنم! همان چیزی برداشت خواهم کرد که کاشتم و در این موضوع هیچ تردیدی وجود ندارد.
هر کاری انجام می‌دهیم دقیقاً خدا با ما معامله می‌کند. در واقع موضوع وادی دوازدهم درختکاری است که من را متوجه این موضوع کند که هر چیزی می‌کارم در واقع زمان برداشت آن فرا خواهد رسید؛ چه خوب چه بد!
خیلی ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

تایپ: مسافر بیت‌الله
ویرایش و ارسال: مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .