چهارمین جلسه از دوره چهلم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی، به استادی راهنمای محترم مسافر مجید و نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من" در روز دوشنبه یکم بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
من در مورد این شعر مولانا چنین فکر میکنم که، چرا غافل هستم از حال خودم، ما مصرف کننده ها غافل از آنایم که خودمان به خودمان چه ضربه ای زدهایم. شب و روز ما این بود که چرا همه چیز را از دست دادیم و یا غفلت کردیم.
امروز داشتم سی دی خشم را گوش میدادم، آقای مهندس میفرماید: هر کاری که میخواهید انجام دهید، باید تمنای دل داشته باشید؛ با خودم فکر میکردم که تمنای دل چه چیزی است؟ به یاد آوردم قبل از ورود به کنگره 60 و شروع سفر اول، اعتیاد به تریاک، گل و قرص داشتم، دیگر تمایلی به مصرف سیگار نداشتم، دوست داشتم صبح که بیدار میشوم دغدغه مصرف مواد را نداشته باشم.
ولی زمانی که وارد کنگره 60 شدم، تمنای دل داشتم و دوست داشتم هر چیزی که دارم را بدهم ولی حالم خوب شود؛ دوست داشتم حال کسانی را که در اینجا به درمان رسیدهاند را تجربه کنم.
زمانی که وارد کنگره 60 میشوید، میگویند باید منظم باشید، سر وقت بیایید و بروید، لباس سفید بپوشید، قوانین و حرمتهای کنگره 60 را رعایت کنید؛ زمانی که با فرمانبرداری، این قوانین و اصول را راعایت میکنید، بعد از یک مدتی متوجه میشوید که دیگر نیازی به مصرف مواد مخدر ندارید.
بعد از گذشت چند وقت از سفر، راهنمایان به رهجوهایشان میگویند که باید خدمت کنید تا حالتان خوب شود و زمانی که خدمت میکنید، متوجه میشوید که دقیقا همینطور است.
استاد امین در مورد مثلثق شخصیت میگوید: امنیت، معصومیت و شایستگی، در اثر مصرف مصرف مواد مخدر از بین تخریب شده است.
شخصی که مواد مخدر مصرف میکند، امنیت ندارد، هر لحظه در این فکر است که مواد کم نیاورد و دست به هر کاری میزند و با مصرف مواد معصومیت خود را هم از دست داده است، قطعا شایستگی هم با انجام کارهای ضدارزشی که یک مصرف کننده مواد مخدر انجام میدهد از بین رفته است و جایی ندارد و مثلث شخصیت او به شدت تخریب شده است.
فقط با خدمت کردن است که حال انسان خوب میشود. در هستی بالاترین نیاز انسان احترام است. در مورد وادی دوازدهم بخواهم صحبت کنم، دقیقا سر فصل درخت کاری است. درخت نماد رویش انسان است.
آقای مهندس میفرماید: وقتی نفس انسان به مرحله میانه میرسد، تزکیه و پالایش شده است و اول باید دروغ نگوید، با خودش رو راست باشد. وقتی کسی که سفر اول است و خودش را معرفی میکند یعنی با خودش رو راست است.
داشتم یک مطلبی در مورد عقاب میخواندم، عقاب زمانی که به سن چهل سالگی میرسد، نوک و بالهایش حالت فرسودگی دارد؛ یا باید یک دوره صدو پنجاه روزه را بگذراند یعنی گذرگاهها و عقبه را پشت سر بگذارد و به بالاترین نقطه کوهها برود و تمام پرها و نوک خود را بکند و این عذاب و درد را پشت سر بگذارد و یا باید تسلیم شود؛ ولی بعد از آن با نوک جدید و با پرهای جدید زندگی جدیدی را شروع میکند.
مسافر سفر اول هم به همین صورت است، نباید عجله کند و باید آن دوره را پشت سر بگذارد که زمان آن حدود یک سال میباشد. آقای مهندس میگویند سفر اولی باید ده ماه سفر انجام دهد که بیان ژن آنها تکمیل شود. دوران ریکاوری بعد سفر اول خیلی مهم میباشد و باید بعد آن خدمت کرد و حتما باید در طول هفته حداقل دو جلسه خدمت کنید و نگذارید این رهایی با ارزش از دستانتان در برود. فتح قله چندان اهمیت ندارد، حفظ و نگهداری آن مهم است.
تایپ ویرایش و بارگزاری: مسافر مهران لژیون چهاردهم، مسافر هادی لژیون نهم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر هادی
بهمن ماه ۱۴۰۳ شعبه صالحی (تهرانپارس)
- تعداد بازدید از این مطلب :
128