جلسهی یکم از دورهی پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژهی آقایان مسافر نمایندگی پردیس با استادی راهنمای محترم مسافر پویش، نگهبانی مسافر بهمن و دبیری مسافر پویان با دستور جلسهی «وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من» در روز دوشنبه 1 بهمن ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
وقتی سفر اول بودم و نام وادیها را میشنیدم، این فکر به ذهنم میرسید که بدیهیات است؛ نیازی به گفتن ندارد، مثلاً وقتی میگفتند: با تفکر ساختار آغاز میشود، من پیش خودم میگفتم این که بسیار واضح است یا وقتی در وادی دوم میخواندم که هیچ موجودی جهت بیهودگی خلق نشده است، باز همان واکنش را داشتم. اینطور فکر میکردم که همه این موارد روشن و بدیهی است. اما حقیقت این بود که اصلاً هیچکدام از این وادیها را درک نکرده بودم. مثلاً وقتی به مثلث جهالت یعنی ترس، ناامیدی و منیت اشاره میشد، میگفتم من که ترس ندارم، ناامید نیستم و آدم فروتنی هم هستم، اما در واقع تمام این موارد در من به وفور وجود داشت؛ نکته جالب اینجاست که تاریکی ویژگی عجیبی دارد؛ نمیگذارد ببینی در زندگی ات هستی؛ یکی از وادیهایی که ندانستنش به زندگیام آسیب زیادی زد وادی دوازدهم بود.
در آخر امر، امر اول اجرا میشود، در نگاه اول، این جمله خیلی ساده و بدیهی به نظر میرسد که هر کاری به زمان نیاز دارد تا به نتیجه برسد، اما اگر این اصل را میدانستم چرا در عمل آن را به کار نمیبردم؟ مشکل اصلی من عجله بود، تقریباً تمام برنامههایی که برای زندگیام داشتم ذاتاً خوب بودند، اما به خاطر عجله کردن هیچکدام به نتیجه نمیرسیدند؛ همیشه میخواستم سریعترین راه را انتخاب کنم و همین باعث میشد شکست بخورم، وقتی از کنگره شنیدم که درمان اعتیاد زمانبر است، پیش خودم گفتم نه، این خیلی طول میکشد، من خودم سریعتر میتوانم ترک کنم، فکر میکردم که میتوانم با یک هفته تلاش، اعتیاد بیستسالهام را کنار بگذارم اما این طرز فکر نهتنها کمکی نکرد، بلکه آسیب بیشتری به من زد.
صبر، کلید هر موفقیتی است، باید بپذیرم که هر کاری نیازمند زمان است و درست مثل کاشتن یک درخت که ممکن است ده یا پانزده سال طول بکشد تا به ثمر برسد؛ کنگره60 با مراسمهایی مثل هفته درختکاری این مفهوم را به ما یادآوری میکند، وقتی درختی میکاریم، به خود یادآوری میکنیم که هر چیزی به زمان نیاز دارد و نمیتوان با عجله به نتیجه رسید؛ یکی از نکاتی که در کنگره60 یاد گرفتم، این است که متن وادیها بسیار عمیقتر از مشارکتها یا توضیحات اولیه است شاید عنوان وادیها ساده به نظر برسد، اما وقتی متن را مطالعه میکنید، متوجه میشوید که چقدر آموزههای عمیقی دارد هر بار که متن وادیها را میخوانم، گویی برای گره جدیدی در زندگیام یک راهحل جدید پیدا میکنم.
جملهای که وادی دوازدهم با آن به پایان میرسد، بسیار تأملبرانگیز است، زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند، این جمله به من یاد داد که نهتنها باید به خودم توجه کنم، بلکه حواسم به اطرافیانم هم باشد حتی یک حرکت ساده مثل انداختن تهسیگار در طبیعت میتواند آسیبی بزرگ به محیط اطراف وارد کند. در کنگره یاد گرفتم که تغییر از خودم آغاز میشود، اگر من تغییر کنم، شما تغییر کنید و همه ما تغییر کنیم، دنیا هم تغییر خواهد کرد و در نهایت، سریعترین راه، همان راهی است که در نگاه اول طولانی به نظر میرسد.
تنظیم و ارسال: مسافر هومن
- تعداد بازدید از این مطلب :
61