English Version
This Site Is Available In English

کلمه امر به معنی دستور است

کلمه امر به معنی دستور است

دهمین جلسه از دوره بیست و چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی گنجعلی‌خان کرمان با استادی راهنما DST مسافر  مرتضی، و نگهبانی مسافر مسلم و دبیری مسافر محمدرضا  با دستورجلسه" وادی دوازدهم و تاثیرآن روی من" یکشنبه ۳۰ دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:

سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر.
سخن از عشق بگویم به مدد خواهی عشق ، جز به خدمت نتوان شد به جهان ساقی عشق.
خدا را شکر می‌کنم که در جمع شما هستم و خدا را بسیار شکر می‌کنم که حالم خوب است، هفته خیلی خوبی داشتیم بارش برف در کرمان باعث خوشحالی کرمانی‌ها و همشهری های‌ ما شد، ایشالله که برای کشاورزها هم ‌سال خوبی باشد.
تشکر می‌کنم از آقای مهندس که این بستر را فراهم کردند و من مرتضی را از مصرف‌کنندگی به بخشندگی رساندند، از آقا مجید ایجنت محترم تشکر می‌کنم که زحمات زیادی می‌کشند، از آقا محسن راهنمای درمان موادم تشکر می‌کنم که هرچه دارم از ایشان دارم و از آقا مجید راهنمای درمان سیگارم هم تشکر می‌کنم.
دستور جلسه در مورد وادی دوازدهم است، دیشب وقتی ‌که کتاب ۱۴ وادی را برای دهمین بار می‌خواندم این وادی برایم سخت بود و مفاهیمی گفته‌شده بود که شاید درکش برای من مرتضی سخت است.
(عنوان وادی میگِ در آخر امر،امر اول اجرا می‌شود)
کلمه امر به معنی دستور است، در عنوان وادی از دو کلمه اول و آخر استفاده‌شده است، همیشه وقتی اول و آخر استفاده می‌شود بحث زمان می‌آید وسط، یعنی هر خواسته و امری که داشته باشم باید زمان آن طی شود یعنی از لحظه‌ای که من درخواست می‌دهم به کائنات که یک خواسته‌ای را دارم آن می‌شود اول امرم و زمانی که به آن خواسته می‌رسم آخر امر، که در این فاصله اول و آخر باید یک مدت ‌زمانی طی شود تا به آن خواسته برسم.
در این وادی اشاره می‌کند که من زمان را برای چه می‌خواهم؟ چرا زمانی که کسی به کنگره می‌آید می‌گوید ۱۰ ماه زمان لازم است؟ خیلی‌ها می‌گویند ده ماه زمان زیادی است! من می‌خواهم در مدت سه تا چهار روز از اعتیاد بیرون بیایم، ولی درمان کنگره کجال و ترکی که سه‌روزه انجام می‌شود کجا؟
من مرتضی می‌توانم به جرات بگویم که ۵ سال است که من حالم خوب است و حتی یک‌بار هم نشده که در اوج مشکلات باشم و وسوسه شوم یا فکر کنم که بخواهم مواد استفاده کنم، فردی که می‌گفت می‌خواهم سه‌روزه ترک کنم ،می‌گفت که قبلاً ۵ سال رهایی داشتم و با یک اتفاق برگشت کردم.
بنابراین زمان بسیار مهم است تا من بتوانم به خواسته‌ام برسم، حالا چرا زمان؟
زمان را برای تغییر می‌خواهم یعنی اگر بخواهم در نقطه‌ای که امروز در آن هستم بروم به نقطه دیگر و خواسته‌ای برایم برآورده شود باید تغییر کنم، کسانی که برگشت می‌کنند یکی از  دلایلش سیگار است و دیگری آموزش نگرفتن جهان‌بینی است و از همه مهم‌تر تغییر نکردن است، شاید آن شخص تغییر نکرده است.
چرا به بعضی‌ها سیگار می‌چسبد و به بعضی‌ها پهلوانی؟
یکی از رهجوهایم می‌گفت که نمی‌توانم در آخر شب یک سیگار نکشم چون به من میچسبد، گفتم که تو باید تغییر کنی تا سیگار به شما نچسبد اگر شما از صبح تا شب آدامس نیکوتین بخورید ولی تغییر نکنید باز درجایی سیگار می‌کشید.
پس زمان و تغییر خیلی مهم است و هستی نگاه می‌کند ببیند که من مرتضی به چه چیز لیاقت دارم نه اینکه به چه چیز نیاز دارم، خیلی‌ها هستند که می‌خواهند درمان شوند ولی راه کنگره به آن‌ها نشان داده نمی‌شود.


یک نفر به مغازه من آمد و تخفیف می‌خواست و می‌گفت که چندتا از انگشتان پایم قطع هستند و دلیلش این بود که سیگار مصرف  می‌کرده و خون در پاهایش لخته شده بود و دکتر انگشتان پای او را قطع کرده بود، برای من عجیب بود که چی شده که خداوند هنوز راه را به ایشان نشان نداده و چه حکمتی خداوند برایش در نظر گرفته که ما نمی‌دانیم.
من این را در کنگره یاد گرفتم که وقتی بخواهم سیگار نکشم و مواد استفاده نکنم و یا حتی بخواهم رفیق‌هایم عوض شوند باید تغییر کنم و نیازی نیست از آن‌ها فرار کنم، همین‌که تغییر کنم آن‌ها دیگر دنبال من نمی‌آیند و دوست‌های بهتر از آن‌ها به سمت من می‌آیند و اگر من به خواستم نمی‌رسم یعنی هنوز تغییر نکرده ام و ظرفیت آن را پیدا نکردم و من هر جا در زندگی‌ام و کارم دست‌وپا می‌زنم به مشکل می‌خورم میگویم که باید تغییر کنم و چه چیزی و گره ای دارم که نمی‌گذارد من از این گذرگاه عبور کنم و هرچه بیشتر تغییر کنید با خواسته‌هایتان نزدیک‌تر می‌شوید و به آن آخر امر که خودت امر کردی نزدیک‌تر می‌شوی.

مطلب دیگری که در این بازی گفته‌شده است نیروهای منفی است، همیشه به رهجوهایم می‌گویم که زندگی یک نبرد است، در همین وادی می‌گوید که کائنات و هستی بر مبنای مثبت و منفی است یعنی همان‌جایی که می‌خواهید بلند شوید و از جایتان حرکت کنید می‌بینید ماشینت خراب است یا همان زمانی که می‌خواهید اعتیاد را کنار بگذارید می‌بینید طلب کارشما زنگ می‌زند و این نیروی منفی همیشه دنبالتان می‌آید که شما را به سمت خودش بیاورد و یک نیرو به نیروهای خودش اضافه کند، پس بعد از تغییر باید برای خواسته ام بجنگم، باید از ترس، ناامیدی، خشم و منت عبور کنم و جایی که می‌ترسم باید به ایمان و باورهایم اضافه کنم، جایی که ناامید می‌شوم باید به داشته‌هایم فکر کنم جایی که منیت دارم باید باید به هستی نگاه کنم، همیشه آقای مهندس از کائنات و هستی و کهکشان‌ها می‌گویند، برای چه؟ برای این است که به من مرتضی یادآوری کنند که اگر مطالبی یاد گرفتی عددی هستی، هنوز خیلی چیزها را نمی‌دانی، پس هر جا که دچار منیت شدم یک‌ذره به هستی نگاه کنم متوجه می‌شوم که نه خبری نیست و من چیزی نمی‌دانم و هر جا که دچار خشم شدم  بهترین داروی آن محبت است شما اگر به جامعه نگاه کنید سراسر خشم است و خیلی آدم‌ها عصبانی هستند و برای هر موضع بهانه می‌گیرند تا بحث کنند چرا این اتفاق برای من می‌افتد، چرا من که دارم درمان می‌شوم کسی به من کمکی نمی‌کند این همان خشم و عصبانیت است.
من در کنگره هر جا که خدمت کردم بیرون گره‌ای از کارم بازشده است، من اگر به کنگره نیایم وضعم خراب می‌شود اگر الآن دارم پیشرفتی می‌کنم فقط برای بذری است که کاشته‌ام و باوری که در کنگره به آن رسیدها م این است که از هر دستی بدهی از همان دست پس می‌گیری.
چیزی که در کنگره برای ما خیلی با ارزش است این است که ما آقای مهندس را داریم و تا زمانی که آقای مهندس باشد مطمئن باشید سلامتی هست، عزت و اعتبار هست و این لطفی است که خداوند به همه ما کرده است، همه‌ شمارا به خدای بزرگ می‌سپارم ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

 

عکس: مرزبان مسافر حسین 

تایپ:مسافر محمد لژیون یکم 

ویرایش:مسافر محمد احسان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .