هفتمین جلسه از دوره دهم کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی میخک، با استادی راهنما مسافر مریم، نگهبانی راهنما مسافر اکرم و دبیری مسافر زهرا، با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» روز چهارشنبه ۲۶ آذرماه ۱۴۰۳، رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان مریم هستم مسافر.
بسیار خوشحالم که در خدمت شما عزیزان هستم. خداوند را شاکرم که یکبار دیگر، میتوانم این لحظه را تجربه کنم. از نگهبان عزیز خانم اکرم بابت این فرصت و این جایگاه سپاسگزاری میکنم. دستور جلسه این هفته؛ «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» است.
به نظر من؛ این دستور جلسه یک مفهوم کاملاً حسی و ادراکی دارد. شاید برای هر کدام از ما که اینجا نشستهایم؛ کنگره و کمکهایی که کنگره به ما داشته متفاوت باشد. این را باید از عمق وجود درک کرد؛ چرا که اگر از من سؤال کنند که کنگره به تو چه کمکهایی کرده است؛من بهجرئت میگویم که کنگره زندگی من را زیرورو کرد. کنگره یک چیزهایی به من داده است که با تخریب ۱۹ سال و ترکهای متفاوت؛ کلاسها و سیستمهای مختلف، حتی نتوانستم یکصدم آن چه از کنگره برایم حاصل شده است؛ را به دست بیاورم.
از یک نفر دیگر هم درمورد کمکهای کنگره سؤال میکنی؛ پاسخ میدهد؛ کنگره برای من هیچ نتیجهای نداشت. چون عملکرد آدمها متفاوت است. یکی به درودیوار خورده است؛ کنگره را پیدا میکند؛ میآید که زندگیاش را از بنیان تغییر دهد؛ بنابراین وقت و انرژی میگذارد تا آن هدف و مقصودی کهه راه لازم دارد؛ کسب کند.
فردی دیگر به کنگره میآید و صرفاً هدفش این است که فقط بتواند از OT استفاده کند؛ بنابراین فقط دریافتش از کنگره، همان OT است. طبیعتاً عملکرد این دو با هم متفاوت است. یکی هم تمام جلسات کنگره و حتی پارک را شرکت میکند؛ صرفاً جهت اینکه بتواند از راهنمایش نامه دریافت کند. مسلم و واضح است که درک و دریافتی که این اشخاص، نسبت به کنگره دارند؛ کاملاً متفاوت خواهد بود.
تنها عملکرد ما است که نشان میدهد؛ چه درک و احساسی از کنگره داریم. اینجا یک مثلث مطرح میشود مثلثی که یک ضلع آن پرداخت است. یک ضلع آن دریافت و ضلع قاعده، موضوع است.موضوع چیزی است که من بابت آن یک سری چیزها را میدهم و یک سری چیزها را دریافت میکنم. معمولاً باید دو ساق این مثلث که یک ضلع آن پرداخت و ضلع دیگر، دریافت است؛ پابهپای هم پیش بروند. یعنی اگر هدف من کوچک است؛ پرداختهای من هم بهتناسب کمتر و اگر هدف من در کنگره هدف والا و بزرگی است؛ باید پرداختهای من بیشتر باشد.
شما یک رهجوی سفر اولی را میبینید که تمام جلسات را حضور دارد. حتی ۱ تا ۲ ساعت قبل از شروع جلسه در کنگره حاضر است. آزمونها را شرکت میکند. این دقیقاً پرداختهای این شخص نسبت به کنگره است. پرداخت صرفاً مالی نیست. آیا چیزی که این شخص دریافت میکند، نسبت به کسی که فقط برای رفع تکلیف به کنگره میآید یکی است؟ قطعاً اینطور نیست. پس این دو ضلع پرداخت و دریافت پابهپای هم باید پیش بروند این مثلث در تمام دادوستدها و تمام روابط ما در خارج از کنگره میتواند کاربرد داشته باشد.
من از همسرم عشق دریافت میکنم آیا نسبت به آنچه دریافت میکنم؛ پرداختی دارم. آیا زمانی که مادر هستم و از فرزند خودم محبت دریافت میکنم؛ میتوانم به او مهربانی و محبت بورزم؟ اینها دقیقاً همان پرداختیها هستند. همسر من صبح تا شب تلاش میکند که آسایش من و خانوادهام را فراهم کند؛ من با او چگونه برخورد میکنم و چه پرداختی دارم؟ حالا میخواهیم این مثلث را به دستور جلسه که کمک من به کنگره و کمک کنگره به من است؛ تعمیم دهیم.
چه عاملی من را به کنگره وصل کرده است؟ دلیل بزرگش اعتیاد بود. اعتیاد دو نیروی مهم و بزرگ را از انسان میگیرد. اولی نیروی جسم است. من قدرت بدنی نداشتم و حتی توان شستن یک ظرف معمولی را نداشتم. گاهی اوقات احساس میکردم که توان صحبتکردن را هم ندارم نه اینکه نخواهم؛ بلکه نمیتوانستم یا حوصله نداشتم با آدمها صحبت کنم. اعتیاد نیروی جسم را کاملاً از من گرفته بود. اعتیاد عمر انسان را ۳۰ درصد کاهش میدهد. یعنی کسی که بخواهد ۱۰۰ سال عمر کند؛ ۷۰ سال عمر میکند. این شاید قابلدیدن نباشد و ما حتی متوجه آن نباشیم.
ما سه نوع سن داریم؛ یکی سن شناسنامهای است. یکی سن فیزیولوژی و دیگری سن روحی و روانی انسان است. اعتیاد کاری کرد که من در سن ۲۵ سالگی و اوج جوانی، سن فیزیولوژی و سن روحی و روانیام دقیقاً مثل یک خانم ۸۰ساله شده بود. دوم نیروی عقل را از من گرفته بود. چگونه؟زمانی که عقل من زایل شود، انتخاب اشتباه دارم انتخابهای اشتباه با من چه میکند؟ دقیقاً سرنوشتی را برایم رقم میزند که گاهی وقتها خود انسان هم در حیرت میماند. آیا این من بودم که این انتخابها را داشتم؟ انتخابهای نادرست به این دلیل است که نیروی عقل انسان، توسط اعتیاد ربوده میشود.
با یک کارتون خواب صحبت میکردم میگفت؛ قبل از اینکه اعتیاد داشته باشم، آرشیتکت بودم و از موقعیت اجتماعی خیلی بالایی برخوردار بودم. شرایط امروزش به چه دلیل است؟ چون زمانی که وارد برهه اعتیاد شده، دیگر عقلش روبهزوال رفته است.امّا کنگره اعتیاد را از من گرفت. وقتی که اعتیاد از من گرفته شد؛ من به شخصی تبدیل شدم که سلامت جسمانی به او بازگردانده شد؛ دیگر آن بیماریهایی که یکعمر با اعتیاد روی آن را در پوش میگذاشتم؛ حالا یکییکی خودشان را نشان میدادند و من هر بار در صدد رفع آنها برمیآمدم.
نیروی عقل، جوانی و زیبایی به من بازگردانده شد. وقتی که نگاه میکنیم در کنگره سنها بالا میرود، اما هرچه سن بالا میرود؛ شخص جوانتر میشود. تا الان راههای پول درآوردن را بلد نبوده است؛ امّا الان که نگاه میکنیم؛ شرایط اقتصادیاش روبهبهبود است. چون نیروی عقل به او برگردانده شده است. دریافتهای من از کنگره این بوده است؛ حالا چه پرداختی میتوانم داشته باشم؟تکلیف سفر اولیها که کاملاً مشخص است . وقتی که در تازهواردین مینشیند؛ به او میگویند که باید به این شکل عمل کنی تا رهایی مطلوبی داشته باشی. در مورد سفر دومیها نیز، اول باید ببینیم که خداوند و کنگره اجازه خدمت را به من میدهد یا نه؟ در ادامه وارد خدمت میشویم.
دقیقاً شعبدهبازی این ماجرا این است که؛ درست زمانی که من دارم به هم نوع خود خدمت میکنم؛ خودم قوی میشوم و رشد میکنم. شادی و شعف خدمت در وجود من نمایان میشود. حال چه اتفاقی میافتد؟ هم زمان با خدمت به همنوع خودم، هر روز حال من بهتر میشود. در یکی از سیدیها جناب مهندس فرمودند؛ اشخاصی که در کنگره خدمت میکنند، باید حساب خودشان را با کنگره صفر بدانند. یعنی ما نه طلبکاریم و نه بدهکار.
اگر با این دیدگاه خدمت کنیم و پیش برویم، یعنی مسیر درست، یعنی خدمت درست. اگر حساب من با کنگره صفر باشد، هیچگاه این جمله را نمیگویم؛ من اینهمه خدمت کردم چه اتفاقی افتاد؟ باید بدانیم؛ چیزی که در کنگره حاکم است، عشق است. فقط یک عاشق میتواند از جان و مال و وقت خودش مایه بگذارد.
گاهی رهجو، به دلیل احساسات بالا و پایین، ممکن است برخورد ناشایستی با راهنمایش داشته باشد؛ امّا راهنما همچنان با عشق به مسیرش ادامه میدهد و رهجو هم با آموزشها رفتارش متعادل میشود. ما باید در کنگره عاشقی کنیم. باید یاد بگیریم که در کنگره، تنها عشق است که بین افراد حاکم است.
امیدوارم که همه ما در این مسیر موفق باشیم و خدمتی که به کنگره ارائه میدهیم؛ چه جانی، چه مالی و چه از نظر وقت و انرژی، واقعاً از روی عشق باشد و روزبهروز بتوانیم هر کدام از ما در جهت پیشبرد اهداف شعبه و کنگره یک نیروی مؤثر و مفید باشیم.
تایپ: مسافر فریده، لژیون پانزدهم نمایندگی میخک مشهد.
ویرایش: راهنما مسافر مریم، لژیون پانزدهم نمایندگی میخک مشهد.
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
30